سفارش تبلیغ
صبا ویژن


☆★☆ مذهب سرا ☆★☆

                                                                           قرآن

روم، سی امین  سوره قرآن است که مکی و 60 آیه دارد.

در فضیلت سوره روم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره روم را بخواند ده برابر تمامی فرشتگانی که خداوند را در بین زمین و آسمان تسبیح گفته اند حسنه به او داده می شود و هر آنچه که در روز یا شبش از دست داده دوباره به دست می آورد. 1

به قرائت این سوه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس سوره های عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان قرائت نماید به خدا قسم او از اهل بهشت است و پس از گفتن این جمله فرمودند: اینکه قسم یاد کردم هر کس در این شب این سوره ها را بخواند اهل بهشت است هیچ استثنایی نمی کنم و نمی ترسم که خداوند به خاطر سوگند و عدم استثنای در آن برای من گناهی بنویسد. زیرا مطمئن هستم که این دو سوره نزد خداوند جایگاهی بزرگ دارد. 2

در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده است علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام به نام خلیل الله نامیده شد قرائت آیات 18-17 سوره روم است. 3

 

آثار و برکات سوره

1) راه دستیابی به خوبی ها

خواندن سه بار آیات 18-17 سوره روم در عصر و صبح مستحب است. امام علی علیه السلام فرموده است: هر کس در عصر سه بار بگوید: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السماوات و الارض و عشیا و حین تظهرون» هیچ خیر و خوبی ای در آن شب از او فوت نمی شود و همه بدی ها و شرور،آن شب از او برداشته می شود و هر کس صبحگاه سه بار این آیات را بخواند نیز چنین بهره ای می برد.4

این دو آیه شریفه بسیار ارزشمند است که پیامبر صلی الله علیه و آله به کسی که این دو آیه را همواره زمزمه می کند وعده بهشت داده است.


نوشته شده در جمعه 89/9/12ساعت 4:58 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

 

امام رضا(ع) و سلامت بدن

 

مامون در زمان حکومتش دانشمندان و علمای پزشکی را از نقاط مختلف دعوت کرده و جلسات بحث علمی تشکیل می داد تا به این وسیله هم این علم را بسط دهد وهم نام خود را در نقاط مختلف جهان معروف کند. امام رضا (ع) نیز در این جلسات شرکت داشت و یکی از اعضای ثابت آن بود. مامون و افراد حاضر در بحث علمی از وجود آن حضرت بهره زیادی می جستند. امام در رساله پزشکی خود خطاب به مامون توصیه های بهداشتی فراوانی را آورده است.

 

ما در این مطلب، قسمتی از سخنان گوهربار حضرت رضا (ع) را در مورد رعایت نکات بهداشتی و حفظ سلامتی بدن آورده ایم. امیدواریم با توجه به توصیه های آن حضرت و بهره گیری از علوم جدید پزشکی، همیشه از بدنی سالم و به دور از هر گونه بیماری برخوردار باشید.

 

 

 


 

 توصیه های سلامتی امام :

- کسی که نمی خواهد معده اش آزار و آسیب ببیند، موقع غذا خوردن آب ننوشد. کسانی که توام با غذاخوردن آب می نوشند، دستگاه هاضمه را از ابتدای کارش، از کار باز می دارند. اینها به عارضه ضعف دستگاه گوارشی مبتلا خواهند شد زیرا نوشیدن آب در اول طعام، معده را از هم باز می کند، و عارضه گشادی معده پدید می آورد.

 

- آنانکه می خواهند از بیماری بواسیر و رنج روده ای و درد قسمت پشت بدن در امان باشند، هر شب ده دانه خرمای برشته شده را با روغن گاو بخورند.

 


 

- کسی که نمی خواهد از درد مثانه بنالد، حتی نباید یک لحظه هم ادرارش را نگاهدارد، اگر چه در پشت اسبی سوار شده باشد.

 


 

- کسانی که بضعف حافظه دچارند، بهتر است همه روزه هفت مثقال کشمش سیاه ناشتا بخورند و نیز سه تکه زنجبیلی که در عسل خوابانده باشد( زنجبیل پرورده) با کمی خردل ضمن غذای روزانه خود بخورند. برای تقویت نیروی فکری خوبست، همه روزه سه دانه هلیله با نبات کوبیده بخورند.

 

- کسی که می بیند ناخنهایش زرد می شود و از هم می شکافد، یا اینکه اطراف ناخنهایش خراب میشود، باید عادت کند که ناخنهایش را در هر پنجشنبه بچیند که عادت به این کار از شکافتن ناخن ها و خرابی دور سرانگشت ها جلوگیری خواهد کرد. اگر کسی می خواهد که به درد گوش گرفتار نشود، هر شب هنگام خواب اندکی پنبه در گوشهایش بگذارد.

 


 

- هر کس می خواهد در فصل زمستان از بیماری سرماخوردگی در امان بماند، همه روزه سه قاشق عسل بخورد. عسل سالم نشانه هایی دارد. آن دسته از عسل ها که وقتی جلو دماغ می گیرید بوی تندش شما را به عطسه وامیدارد یا عسلی که آدم را دچار بی حالی وسستی می کند، و آن عسلی که زبان آدم را می سوزاند، عسل های خوبی نیستند. این عسلها قاتل جان آدمی میباشند.

 


 

- در فصل زمستان گل نرگس ببوئید، بوئیدن این گل را بطور استمرار رعایت کنید تا از شر سرماخوردگی در امان بمانید. همچنین استشمام( سیاه دانه) آدمی را از سرماخوردگی ایمن می دارد.

 


 

- برای جلوگیری از سرماخوردگی در روزهای تابستان، پرهیز از آفتاب و خوردن روزی یک عدد خیار فایده فراوانی دارد.

 


 

- کسانی که می خواهند از سردرد و باد شکم در امان باشند، ماهی تازه بخورند. این عمل را هم در فصل زمستان و هم در تابستان انجام دهند، چون ماهی تازه برای پیشگیری از این گونه دردها بسیار سودمند می باشد.

 


 

- آنانکه می خواهند همیشه سردماغ و با نشاط باشند، تا می توانند از شام شب بکاهند و شب ها سبک بار به رختخواب بروند.

 


 

- کسانی که نمی خواهند گوشهایشان سست و فروآویخته باشد، و یا اینکه از افتادن و بزرگ شدن لوزتین خود، بیمناک هستند، بهتر است هر وقت که شیرینی می خورند، بدنبالش اندکی سرکه غرغره کنند.

 


 

- کسانی که می خواهد از ابتلا به مرض یرقان در امان بمانند، در فصل تابستان به اتاق های دربسته و دم کرده و بدون تهویه وارد نشوند و همچنین در فصل زمستان یک مرتبه از اطاق گرم به هوای سرد نروند، بلکه صبر کنند، تا بدنشان با هوای تازه مانوس شود.

 


 

- آنانکه از بادهای دردناک و شدید در بدن خود می ترسند، هفته ای یک بارسیر بخورند.

 


 

- کسانی که به دندان خود علاقمندند قبل از خوردن شیرینی، کمی نان بخورند( فلسفه این کار این است که خرده های نان میان دندان ها را پر کند و نگذارد مواد شیرین به آنها آسیب بزند.)

 


 

- آنانکه می خواهند غذایشان زود هضم شود و دستگاه هاضمه اشان کار خود را بآسانی انجام دهد، هر وقت که می خواهند با شکم سیر برختخواب بروند، به پهلوی راست بخوابند و پس از مدتی از پهلوی راست به پهلوی چپ بغلطند و بخواب راحت فرو روند.


نوشته شده در جمعه 89/9/12ساعت 3:40 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

نقد نظام آموزشی از منظر استاد مطهری

مجتهد

در ادامه مرور و مطالعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری، با تأکید بر نیازها و مقتضیات جامعه جوان کشورمان و در فصل فعالیت مدارس و مراکز آموزشی، یکی دیگر از آثار ارزشمند و ماندگار آن متفکر و کارشناس برجسته اسلامی را با هم مورد تأمل و تدبر قرار می دهیم. باشد که همه متولیان و تصمیم گیران امر تعلیم و تربیت دینی با الهام از آموزه های آن معلم فرزانه، زمینه های رشد و شکوفایی نسل تو و طراحی و ترسیم فرآیند نظام آموزشی و پرورشی کشورمان را فراهم سازند.

کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» محصول تلاش علمی و آموزشی متفکر شهید استاد مرتضی مطهری طی سالهای 51 تا 52 (در جمع دبیران و تعلیمات دینی) و نیز انجمن های اسلامی پزشکان می باشد، که ذیلاً با عنایت به لزوم آشنایی نسل جوان و مدیران و برنامه ریزان تعلیم و تربیت با آثار ماندگار آن استاد فرهیخته تنظیم و تدوین می گردد.

 

اصل در نظام آموزشی، عقل است یا علم؟

«ما دو مسأله داریم، یکی مسأله پرورش عقل، و دیگر مسأله علم، مسأله علم همان آموزش دادن است. «تعلیم» عبارت است از یاد دادن، از نظر تعلیم، متعلّم فقط فراگیر است و مغز او به منزله ی انباری است که یک سلسله معلومات در آن ریخته می شود. ولی در آموزش، کافی نیست که هدف این باشد. امروز هم این را نقص می شمارند که هدف آموزگار فقط این باشد که یک سلسله معلومات، اطلاعات و فرمول در مغز متعلّم بریزد، آنجا انبار بکند و ذهن او بشود مثل حوضی که مقداری آب در آن جمع شده است. هدف معلم باید بالاتر باشد و آن اینست که نیروی فکری متعلّم را پرورش و استقلال بدهد و قوه ابتکار او را زنده کند، یعنی کار معلم در واقع آتشگیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا این تنور را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است، شما آتشگیره از خارج می آورید، آنقدر زیر این چوب ها و هیزم ها آتش می دهید تا خود اینها کم کم مشتعل شود و تنور با هیزم خودش مشتعل گردد. چنین به نظر می رسد که آنجا که راجع به عقل و تعقّل (در مقابل علم و تعلّم) بحث می شود نظر به همان حالت رشد عقلانی و استقلال فکری است که انسان قوه استنباط داشته باشد.» (تعلیم و تربیت در اسلام، ص 19-17)

علم مطبوع، علمی است که «از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه می گیرد. علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان قوه ی ابتکار شخص است.» زنبور عسل، شهد گل را می گیرد و عسل تولید می کند. این مثال خوبی در مورد علم مطبوع

پرورش عقل، با کدام روش آموزشی؟

امام علی (علیه السلام)

با توجه به تعبیر و تأکیدی که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دارند، علم در یک تقسیم بندی کلان به علم مسموع و علم مطبوع تقسیم می شوند.

علم مسموع، علمی است که از دیگری فراگرفته می شود. از خارج گرفته شده. علم شنیده شده و انبار شده در ذهن است، بدون اینکه قوه ی ابتکار شخص در آن دخیل باشید. شخص مثل ضبط صوت عمل می کند حفظ می کند. بایگانی می کند. مثل بانک اطلاعات.

اما علم مطبوع، علمی است که «از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه می گیرد. علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان قوه ی ابتکار شخص است» (همان، ص19) زنبور عسل، شهد گل را می گیرد و عسل تولید می کند. این مثال خوبی در مورد علم مطبوع. اینکه شهد را بگیری و همان را تحویل بدهی، کار ضبط صورت و سیم رابط را انجام می دهی، هنر و ابتکار چندانی به کار نگرفته ای. امیرمؤمنان در ادامه بحث علم مطبوع و علم مسموع می فرماید: «علم مسموع اگر علم مطبوع نباشد فایده ندارد. و واقعاً هم همین جوری است. این را در تجربه ها هم درک کرده اید؛ افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند، منشأ آن هم اغلب سوء تعلیم و تربیت است، نه اینکه استعدادش را نداشته اند، تربیت و تعلیم جوری نبوده که آن نیروی مطبوع او را به حرکت درآورد و پروش بدهد» (همان – ص 19)

 

عالِم صددرصد عوام

محصول نظام آموزشی و تربیتی معیوب، در نهایت عالمانی جاهل است. عالمانی که ابتکار ندارند. «من دیده ام افرادی را که بر ضد آنچه که اینجا [در سیستم آموزشی معیوب] یاد گرفته اند. آنجا قضاوت می کنند و لهذا شما می بینید که یک عالم، مغزش جاهل است. عالم است ولی مغزش جاهل است. عالم است، یعنی خیلی چیزها را یاد گرفته، خیلی اطلاعات دارد ولی آنجا که شما مسأله ای خارج از حدود معلوماتش طرح می کنید می بینید که با یک عوام صددرصد عوام طرف هستید. آنجا که می رسد، یک عوام مطلق از آب در می آید.» (همان – ص 20)

امیرمؤمنان در ادامه بحث علم مطبوع و علم مسموع می فرماید: «علم مسموع اگر علم مطبوع نباشد فایده ندارد. و واقعاً هم همین جوری است. این را در تجربه ها هم درک کرده اید؛ افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند، منشأ آن هم اغلب سوء تعلیم و تربیت است، نه اینکه استعدادش را نداشته اند، تربیت و تعلیم جوری نبوده که آن نیروی مطبوع او را به حرکت درآورد و پروش بدهد.»

فکر خیلی از سواد بهتر است

این داستان معروف است می گویند: «یک وقت یک خارجی آمده بود کرج، با یک دهاتی روبرو شد. این دهاتی خیلی جوابهای نغز و پخته ای به او داد، هر سئوالی که می کرد خیلی عالی جواب می داد. بعد او گفت که تو اینها را از کجا می دانی؟ گفت: «ما چون سواد نداریم فکر می کنیم». این خیلی حرف پر معنایی است: آنکه سواد دارد معلوماتش را می گوید ولی من فکر می کنم و فکر خیلی از سواد بهتر است.» بنابراین کار آموزگار و معلم در نظام آموزشی هدفمند، صرف انباشت اطلاعات و معلومات در مغز دانش آموز و دانشجو نیست. معلومات، بدون تجزیه و تحلیل و بدون اندیشه و فکر باعث رکود ذهن می شود. رشد شخصیت فکری و عقلانی و تقویت قوه ی تجزیه و تحلیل نباید فرع بر انتقال معلومات و تعلیم باشد.

آنان که زیاد استاد و کلاس می بینند و مغز خود را انبار محفوظات می کند دیگر مجال فکر و ابتکار و اجتهاد ندارند.

 

یک مثال روشن

«مغز انسان، درست حالت معده ی انسان را دارد. معده ی انسان باید غذا را از بیرون به اندازه بگیرد و با ترشحاتی که خودش روی غذا می ریزد آن را به اصطلاح بسازد. باید معده اینقدر آزادی و جای خالی داشته باشد که به آسانی بتواند غذا را زیرورو کند، اسیدها و شیره هایی را که باید ترشح نماید و بسازد. ولی معده ای که مرتب بر آن غذا تحمیل می کنند و تا آنجا که جا دارد به آن غذا می دهند، دیگر فراغت، فرصت و امکان برایش پیدا نمی شود که این غذا را درست حرکت بدهد  بسازد. آنوقت می بینید اعمال گوارشی اختلال پیدا می کند و عمل جذب هم در روده ها درست انجام نمی گیرد. مغز انسان هم قطعاً همین جور است. در تعلیم و تربیت باید مجال فکر کردن به دانش آموز [و دانشجو و طلبه] داده بشود و او به فکر کردن ترغیب گردد.» (همان – ص 23)

 

یک مصداق بارز

«شیخ انصاری که یکی از مبتکرترین فقهای صد و پنجاه سال اخیر است، از تمام علمای فعلی کمتر استاد دیده یعنی دوره ی استاد دیدنش بسیار کم بوده است. طلبه ای بود که رفت نجف، مختصری استادهای نجف را دید. بعد خودش راه افتاد دنبال استادهای متنوع. رفت مشهد، مدتی در مشهد ماند. به تهران آمد، تهران هم خیلی نماند به اصفهان رفت. به کاشان رفت... همه دوره ی معلم دیدن او اگر حساب کنید، به ده سال نمی رسد. در صورتی که دیگران بیست سال و سی سال معلم دیده اند.»(همان – ص 23)

شما می بینید که یک عالم، مغزش جاهل است. عالم است ولی مغزش جاهل است. عالم است، یعنی خیلی چیزها را یاد گرفته، خیلی اطلاعات دارد ولی آنجا که شما مسأله ای خارج از حدود معلوماتش طرح می کنید می بینید که با یک عوام صددرصد عوام طرف هستید. آنجا که می رسد، یک عوام مطلق از آب در می آید.»

هدف باید رشد فکری باشد

به هر حال «جای تردید نیست» که در آموزش و پرورش، هدف باید رشد فکری دادن به متعلّم و به جامعه باشد. تعلیم دهنده و مربی هر که هست؛ معلم است. استاد است، خطیب است، واعظ است، باید کوشش کند که به شخص، رشد فکری، یعنی قوه تجربه و تحلیل بدهد. نه اینکه تمام همّش این باشد که هی بیاموزید، هی فرا گیرید، هی حفظ کنید.»(همان – ص 24) باید مسیری را طی کرد که «خود فرد استنباط بکند، اجتهاد بکند، رد فرع بر اصل بکند.»(همان، ص 24)

 

 مجتهد بودن یعنی چه؟

پیرو

«مرحوم آقا حجت یک وقت حرف خیلی خوبی در باب اجتهاد زد. گفت: اجتهاد واقعی این است که وقتی یک مسأله جدید که انسان هیچ سابقه ی ذهنی ندارد و در هیچ کتابی طرح نشده به او عرضه شده فوراً بتواند اصول را به طور صحیح تطبیق کند و استنتاج نماید، والاّ انسان مسائل را از «جواهر» یاد گرفته باشد، مقدمه و نتیجه (صغری و کبری و نتیجه) همه را گفته اند، او فقط یاد می گیرد [و می گوید] من فهمیدم صاحب «جواهر» چنین می گوید، بله، من هم نظر او را انتخاب کردم. این اجتهاد نیست، همین کاری که اکثر می کنند. اجتهاد، ابتکار است و اینکه انسان خودش ردّ فرع بر اصل بکند. مجتهد واقعی در هر علمی همین طور است. همیشه مجتهدها عده ای از مقلدها هستند. مقلدهایی در سطح بالاتر، شما می بینید در هر چند قرن یک نفر پیدا می شود که اصولی را تغییر می دهد، اصول دیگری به جای آن می آورد و قواعد تازه ای [ابداع می کند]، بعد همه مجتهدها از او پیروی می کنند. مجتهد اصلی همان یکی است. بقیه مقلّدهایی به صورت مجتهد هستند که از این مقلدهای معمولی کمی بالاترند. مجتهد واقعی در هر علمی همین جور است.»(همان، ص 29) در ادبیات، در فلسفه و منطق، در فقه و اصول، در فیزیک و ریاضیات این جور است.» شما می بینید در فیزیک یک نفر می آید یک مکتب فیزیکی می آورد، بعد تمام علمای نیز یک تابع او هستند. این را که مکتب جدیدی می آورد و... که افکار را تابع فکر خودش می کند باید گفت مجتهد واقعی». (همان، ص 25)

آنکه سواد دارد معلوماتش را می گوید ولی من فکر می کنم و فکر خیلی از سواد بهتر است.» بنابراین کار آموزگار و معلم در نظام آموزشی هدفمند، صرف انباشت اطلاعات و معلومات در مغز دانش آموز و دانشجو نیست. معلومات، بدون تجزیه و تحلیل و بدون اندیشه و فکر باعث رکود ذهن می شود. رشد شخصیت فکری و عقلانی و تقویت قوه ی تجزیه و تحلیل نباید فرع بر انتقال معلومات و تعلیم باشد.

آنان که زیاد استاد و کلاس می بینند و مغز خود را انبار محفوظات می کند دیگر مجال فکر و ابتکار و اجتهاد ندارند

مایه اصلی رشد فکری چیست؟

نباید فراموش کرد به رغم آنچه در خصوص اهمیت و ضرورت تفکر و اجتهاد و ابتکار گفته شده مایه اصلی، تعلیم و تعلم است. تفکر بدون تعلیم و تعلم امکان پذیر نیست. در اسلام هم تفکر عبادت است هم تعلّم. امّا «آنچه در باب تفکر داریم بیشتر است از آنچه در باب تعلم داریم.»(همان، ص 25)

آیات و روایات فراوانی داریم که ما را به این مهم رهنمون می سازند علاقمندان را به مرور آنها ارجاع می دهیم. در اینجا نمونه ای از آیات فهرست می شود: سوره علق آیات 1 تا 5/ سوره زمر آیه 9/ سوره جمعه آیه 2/ سوره ص آیه 28.

 

فراگیری کدام علم واجب است؟

در سطور مذکور گفته شد برای رشد فکری و توسعه ابتکار و اجتهاد در فرآیند آموزش و پرورش، باید علم آموزی را به عنوان مقدمه تلقی کرد. و تعلّم و تعلیم را به عنوان مایه اصلی تفکر و تدبر داشت. حال سئوال این است که کدام علم الویت درجه یک دارد؟ کدام علم واجب است؟ اینکه گفته شد "طلبُ العلم فریضةٌ عَلی کلِّ مُسلمِ"، منظور کدام علم است در این باب لازم است گفته شود: «علم یا خودش هدف است و یا مقدمه است برای هدفی. هر جا هم که خودش هدف نیست، اگر هدفی از هدفهای اسلامی متوقف به آن باشد، از باب مقدمه واجب، واجب می شود. ... مثلاً ما باید نماز بخوانیم. ولی اینکه انسان بخواهد درست نماز بخواند، بدون اینکه مسائل نماز را بداند امکان ندارد. پس برای اینکه انسان برای خواندن نماز آماده شود، یعنی بتواند نماز را صحیح بخواند واجب است مسائل نماز را یاد بگیرد اختصاص به نماز و روزه و اینگونه تکالیف ندارد. هر وظیفه ای از وظایف اسلامی که نیازمند به علم باشد، همان علم برایش واجب می شود.»(همان، ص 31)

برای تزکیه ی نفس، آموختن مسائل روانی و اخلاقی و برای عمل کردن به دستورات قرانی، آموختن خود قرآن و تفسیر آن واجب است. برای مقابله با دشمنان اسلام و سرزمین اسلامی راههای نظامی علمی امنیتی را باید آموخت. اسلام نگفته دین را بیاموزید. گفته دین را عمل کنید. ولی وقتی می خواهیم دین را عمل کنیم بدون آموختنش ممکن نیست. پس باید این را بیاموزیم تا عمل کنیم. (همان، ص 34)

 

 گروه دین و اندیشه تبیان


نوشته شده در چهارشنبه 89/9/10ساعت 12:7 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

شادی

شادی در مفهوم مطلق آن البته نزد اسلام نه تنها تقبیح نشده بلکه به شاد بودن و شاد کردن توصیه شده و از غم زدگی تحذیر هم شده است. در روایت است که:

وَ مَا عُبِدَاللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ - أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِن‏(بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏ 71، ص288)؛ و خدا عبادتى نشده که دوست تر داشته باشد از شاد کردن مؤمن.

اما منظور از شاد بودن و شاد کردن در این مقاله شادیهایی است که محصول  تفریحات رایج در عرف ماست.

در عرف ما شادی در دامنه دوستی ها، مهمانی ها، سفرهای سیاحتی، لذتهای جنسی، ترانه خوانی و سرگرمی های مفرح و ... قابل تعریف است که تبیین نظر اسلام در این موارد، مبین موضعگیری اسلام در قبال شادی های عرفی است .

دوستی ها:

بسیاری از شادیهای عرفی فقط در سایه ارتباط با دوستان به دست می آیند که اسلام نه تنها مخالفتی با آنها ندارد بلکه به آن سفارش می نماید. اسلام شوخی های بین دوستان را هم به دیده مثبت می نگرد و ضمن سفارش به پرهیز از زیاده روی و تخریب شخصیت خود و دیگران، به آن توصیه می کند.«رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) ‌می فرمود: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم.» مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن خود و یا دیگران نباید پا را از جاده حق بیرون نهاد. ولی شوخی شادی آفرین در چهارچوب ارزش ها، سنتی از سنن ایشان به شمار می رود.

حضرت در سخنی دیگر می فرماید: مؤمن شوخ و خنده رو و منافق اخمو و عصبانی است. امام صادق(علیه السلام) نیز هیچ مؤمنی را بی بهره از شوخی نمی داند. روزی حضرت به یکی از یارانش به نام یونس شیبانی فرمود: با یکدیگر شوخی می کنید؟ گفت: کم. حضرت فرمود: اینگونه نکنید، زیرا شوخی از خوشخویی است و تو به وسیله آن، برادرت را شاد می کنی.»(تابناک ،گفتگو با حجت الاسلام علوی )

اسلام با اشرافی که بر روح و روان آدمی دارد در زمینه شادی راهکارهای اساسی دارد که رعایت آن راهکارها شادی را در انسان نهادینه می کند و از ظاهر به باطن می برد. اسلام با ریشه های اساسی غم انگیزی مبارزه می کند و غمی که موجب افسردگی شود را ازشیطان می داند

مهمانی و دید و بازدید هم یکی از اسباب شادی و برطرف کننده غم و افسردگی است که اسلام تحت مفاهیمی چون صله رحم و مهمان نوازی اکیدا بدان تشویق و ترغیب نموده و هیچ ابهامی در این خصوص باقی نگذاشته است. در بسیاری از موارد همچون تولد فرزند، مجلس عروسی، بازگشت از سفر حج و ... سفارش به مهمانی دادن و ولیمه دادن نموده است. هم اکنون نیز بسیاری از مجالس شاد ما به جهت رعایت همین سنت های اسلامی است.

سفرهای سیاحتی نیز در اسلام مقبول است. دین ما اساسا نظر مثبتی نسبت به سفر دارد. اسلام برای رعایت حال مسافر روزه را از ذمه اش برداشته و در نمازش تخفیف داده و حقوقی هم برای وی قائل شده و برای نشاط و فرح سفر نیز دستوراتی داده است. در روایت است که: وقتى به سفر مى‏روید، سفره با خود بردارید و غذاهاى خوب (مناسب) در آن نهید.(آداب سفر در فرهنگ نیایش، فصل 3: تهیه‏ى غذا جهت مسافرت و آداب و اذکار آن ... ص 136)

ضمنا دلیلی هم قرار نداده که  مومن مجبور باشد سفرش را مختوم به زیارات و اماکن مقدسه نماید؛ بلکه نفس سفر به جهت شاد بودن و شاد کردن را می پذیرد و به هیچ وجه آن را لهو تلقی نمی کند. نقل است که:

«از وطنهاى خود دور شوید و مسافرت کنید که در سفر پنج فائده است: سفر باعث تفریح و انبساط روح است و اندوه و آزردگیها را برطرف میکند، یکى از راههاى تحصیل درآمد و تأمین معاش است و وسیله فراگرفتن علم و تجربه است، مسافرت به انسان آداب زندگى مى‏آموزد و آدمى در سفر با افراد با فضیلت و با اخلاق برخورد میکند و با آنان دوست مى‏شود.» (الحدیث ، روایات تربیتى، ج‏2، 146، فوائد مسافرت ...)

 

لذتهای جنسی:

لذت جنسی

شادی از کانال لذتهای جنسی نیز در متن ازدواج در اسلام جریان دارد. اشکال مختلف ازدواج در اسلام معرفی و جایز دانسته شده است. ازدواج دائم و ازدواج موقت (آنجا که دائم مشکل زا و به خلاف مصلحت است) مستحب موکد و جزء سنت معرفی شده است. حتی برای آنکه همه زنان، که تعدادشان همواره بیش از مردان است، بتوانند ازدواج کنند، بیش از یک ازدواج را به طور همزمان برای زنان ممنوع کرده است تا همگان بتوانند از لذتهای جنسی بهره ببرند و محروم نمانند، اما روابط جنسی نامشروع را از آنجا که مشتمل برستم، سوءاستفاده، بی تعهدی در قبال خانواده و فساد در جامعه است را، جایز نمی داند. و معتقد است که شادی های غیر مجاز باعث اندوههای طولانی و طاقت فرسا برای شخص یا دیگران و حتی نسلهای بعد می شود.

 

مجالس عروسی:

اما شاد شدن از طریق صدای خوش و ترانه های شاد که امروزه بیشتر از هر زمان دیگری رونق پیدا کرده و همیشه یک بحث جنجالی در محیط افکار اسلامی بوده و هست. اسلام به علاقه فطری بشر به صداهای زیبا توجه داشته و در مواردی همچون قرائت قرآن و اذان سفارش به رعایت خوش صدایی و قرائت هر چه زیباتر نموده است. استفاده از شعر و خوانندگی را در مجالس عروسی حرام نکرده و فقط دستور به پرهیز از غنا داده است .

«رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) ‌می فرمود: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم.» مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن خود و یا دیگران نباید پا را از جاده حق بیرون نهاد. ولی شوخی شادی آفرین در چهارچوب ارزش ها، سنتی از سنن ایشان به شمار می رود

در کتاب مولد فاطمه تألیف شیخ صدوق در روایتی آمده است: پیامبر به دختران عبدالمطّلب و زنان مهاجرین و انصار دستور داد تا همراه فاطمه باشند و شادى کنند و رجز بخوانند و تکبیر و تحمید خداوند را بگویند، و چیزى که رضاى خدا در آن نباشد بر زبان نیاورند.(زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام(روحانى)، ص479، ص 475)

وقتی در عروسی حضرت زهرا سخن از شادی و شعر و آواز است بر کسی جایز نیست که به بهانه رعایت مقدسات، مجلس عروسی اش را چون مجلس ماتم خشک و افسرده برگزار کند.

 

ایجاد شادی های پایدار درونی

شادی

اسلام با اشرافی که بر روح و روان آدمی دارد در زمینه شادی راهکارهای اساسی دارد که رعایت آن راهکارها شادی را در انسان نهادینه می کند و از ظاهر به باطن می برد. اسلام با ریشه های اساسی غم انگیزی مبارزه می کند و غمی که موجب افسردگی شود را ازشیطان می داند.

عذاب وجدان یکی از مهمترین عوامل سلب شادی است که هیچ مجلس طرب انگیزی قدرت ارتفاع آن را از دل شخص ندارد. کسی که دچار عذاب وجدان و احساس گناه است، از هیچ کدام از اسباب شادی لذت نی برد. تنها پرستش خداوند و عمل به دستورات او چون نیکی به پدر و مادر، احسان به دیگران، خدمت به خلق و امثالهم می تواند انسان را به صورت پایدار شاد نگه دارد.

دکتر علی اصغر احمدی _ روانشناس و عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه تهران_ با بیان اینکه نگاه اسلام به شادی عمیق است؟ می گوید: خنده ها و شادی هایی که در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد، شادی ظاهری است. شادی ظاهری، نوعی شادی موقت ایجاد می کند. در حالی که اسلام شادی را عمیق می بیند نه ظاهری.

شادی حقیقی، شادی باطنی است. این نوع شادی در ظاهر لبخند و در باطن اعتماد و اطمینان در عمل ایجاد می کند. خنده های بلند افراد در شادی ظاهری است که حالت نمایشی پیدا می کند و این رفتار عکس العملی در مقابل افسردگی درونی است.(فردا، مصاحبه با دکتر احمدی )

لذا شریعت مقدس اسلام با توجه به فطرت انسان، شادیهای واقعی را اینگونه معرفی می نماید.

سرور المؤمن سرور الله تعالى و رسوله و أئمته‏(عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 194)؛ خوشحالى مؤمن، خوشحالى خداوند متعال و رسول اکرم - صلّى الله علیه و آله - و ائمه - علیهم السّلام- است.(ترجمه: آیین بندگى و نیایش، ص 321)

یا علیّ! ثلاث فرحات للمؤمن فی الدّنیا: لقاء الإخوان و تفطیر الصائم و التهجّد من آخر اللّیل(طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتاز، ‏ج ‏2 ، ص199، ح 1195)؛ یا على! سه چیز در دنیا باعث خوشحالى و شادى مؤمن است: ملاقات و دیدار برادران دینى، و افطار دادن به روزه ‏دار، و بیدار بودن در آخر شب .

 

نوشته انسیه نوش آبادی – گروه دین و اندیشه تبیان


نوشته شده در چهارشنبه 89/9/10ساعت 12:5 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

تهنیت و تبریک گفتن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تهنیت گفتن است. به یکدیگر تهنیت باید گفت. پس اگر مؤمنی برادر دینی خویش را ملاقات کرد بگوید حمد وسپاس خدای را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمؤمنین و امامان علیهم السلام چنگ زده‌اند. (اقبال الاعمال 2/ 261)
دست دادن

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی در غدیر یک دیگر را ملاقات کردید با سلام به هم دست دهید. (وسائل الشیعه 10/445)

تبسّم و اظهار شادی

حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تبسّم در روی مؤمنان است. هر که روز غدیر در روی برادر دینی خود تبسّم کند خدای در روز قیامت نظر رحمت به سوی او افکند و هزار حاجتش را بر آورده سازد و در بهشت قصری از دُرّ سفید برایش بنا کند و صورتش را زیبا سازد. (اقبال الاعمال 2/261)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: شادمانی را در میانتان و شادی را در ملاقاتتان آشکار کنید. (اقبال الاعمال 2/259)


پوشیدن لباسهای فاخر و زینت دادن

حضرت رضا علیه السلام: و روز غدیر روز پو شیدن لباس وکندن سیاه است . . . وآن روز روز زینت دادن است. هر که برای روز غدیر زینت کند خدای همه‌ی گناهان کوچک و بزرگش را بیامرزد و فرشتگانی به سویش فرستد در حالی که حسنات او را می نویسد وتا عید غدیر سال آینده بر درجات او می افزایند و اگر بمیرد شهید بمیرد واگر زنده باشد با سعادت زندگی کند. (اقبال الاعمال 2/262)


طعام دادن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که مؤمنی را در روز غدیر طعام دهد مانند کسی است که همه پیامبران و صدیقان را طعام داده است. (اقبال الاعمال 2/262)
دید و بازدید

حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که در روز غدیر مؤمنی را دیدار کند، خدای هفتاد نور در قبرش وارد کند و قبرش را گشاده سازد. و هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کند وبهشت را به او بشارت دهند.( اقبال الاعمال 2/262)


توسعه دادن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: و روز غدیر روزی است که خدا فزونی دهد در مال و دارایی کسی که در آن روز عبادت کند و بر خانواده و خوشتن و برادران ایمانی اش توسعه دهد.( اقبال الاعمال 2/261)

هدیه دادن

فیاض بن محمّد بن عمر طوسی گوید: در روز غدیر ابو الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام را دیدم که نزد خود جمعی از دوستانش را برای صرف افطار نگاه داشته بود، و به خانه های آنان نیز طعام، هدایا ولباس - حتی انگشتری و پای پوش - فرستاده بود، و سرو وضع دوستان و اطرافیان خود را تغییر داده بود. در آن روز با وسایل پذیرایی تازه – غیر از آنچه در دیگر روزها در خانه‌ی آن حضرت استفاده می شد – از آنان پذیرایی می کردند. و حضرتش فضیلت و سابقه‌ی کهن آن روز را بیان می فرمود. ( اقبال الاعمال 2/254)


افطاری دادن

روز غدیر روز افطاری دادن به روزه داران است. هرکه در روز غدیر روزه دار مؤمنی را افطاری دهد همانند کسی باشد که ده فـئام را افطاری داده است آن گاه فرمود: آیا دانی که فـئام چیست؟ راوی گفت: نه. آن گاه فرمود: صد هزار نفر است. (اقبال الاعمال 2/261)


یاری دادن

هر که در روز غدیر برادرش را بدون در خواست کمک یاری دهد و از روی رغبت به او نیکی کند او را پاداش کسی باشد که در این روز روزه داری کند وشبش را به عبادت گذراند. (وسائل الشیعه 10/ 445)


نیکی کردن

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به یکدیگر نیکی کنید که خدای دوستی بین شما را پایدار سازد... و نیکی کردن در روز غدیر موجب افزایش مال و عمر می‌شود. ( اقبال الاعمال 2/259)


حمد الهی

رسول الله صلّی الله علیه وآله فرمود: یکی از سنتها آن است که مؤمن در روز غدیر صد بار بگوید: اَلحَمدُلله الَذی جَعَلَ کمالَ دینِهِ‌ و تَمامَ نِعمَتِهِ‌ بِوِلایهِ اَمیرِالمُؤمنین عَلی بن اَبی طالبٍ علیه‌السلام - حمد وسپاس خدای راست که کمال دین وتمام نعمتش را به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام قرارداد. (بحار الانوار 98/321)


صلوات وبرائت

حسن بن راشد گوید: به حضرت صادق علیه السلام گفتم: فدایت شوم، برای مسلمانان بجز دو عید [ غدیر و قربان ] عید دیگری هست؟ فرمود آری ای حسن، عیدی است از آن دو بزرگتر و شریفتر.گفتم: آن عید کدام روز است؟ فرمود: روز نصب امیر المؤمنین- صلوات الله وسلامه علیه- به پیشوایی مردم. گفتم: فدایت شوم، کدام عمل شایسته آن روز است؟ فرمود: روزه داری کن ای حسن. و بر محمد وآلش بسیار صلوات فرست. و به سوی خدا از ستم کنندگان بر آنان بیزاری جوی.(الکافی 4/148و149)
حضرت رضا علیه السلام فرمود: روز غدیر... روز بسیار صلوات فرستادن بر محمّد وآل محمّد است. (اقبال الاعمال 2/261)


عقد اخوت و برادری

به گواهی علامه محدث میرزا حسین نوری (1320 ق) از کتاب زادالفردوس نقل می‌کند: سزاوار است در این روز برادران دینی با یک دیگر عقد اخوّت بندند و کیفیت آن این گونه است که یکی دست راست خود را در دست راست دیگری بگذارد و بگوید: برادر شدم با تو در راه خدا و در برادری با تو اخلاص ورزیدم و دست دادم با تو در راه خدا و پیمان بستم با خدا و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و پیامبرانش وامامان معصوم علیهم السلام که اگر از بهشتیان واهل شفاعت باشم واجازه یابم که وارد بهشت شوم داخل نشوم مگر آن که تو نیز با من باشی. و دیگری بگوید: پذیرفتم. آن گاه هر یک به دیگری بگوید: ساقط کردم از تو همه ی حقوق اخوّت را جز شفاعت و دعا و زیارت. (مستدرک الوسائل 6/279)


نماز روز غدیر

نماز روز غدیر به دستور حضرت صادق علیه السلام این گونه است که نیم ساعت پیش از زوال (ظهر شرعی) غسل کند و حاجتهای خود را از خدا بخواهد آن گاه دو رکعت نماز بخواند، و در هر رکعت بعد از سوره‌ی حمد به ترتیب هر یک از سوره‌ی توحید و آیه‌الکرسی وسوره‌ی قدر را ده مرتبه قرائت‌کند. آن حضرت فرمود: هر که این نماز را بخواند، خدای هر نیاز دنیوی و اخروی او را بر آورده سازد. (التذهیب 3/143)


روزه‌داری

حضرت صاق علیه السلام فرمود: روزه‌ی روز غدیر خم برابر است با روزه ی عمر دنیا. چنانچه انسانی عمر دنیا بیابد و به همان اندازه نیز روزه بدارد روزه ی این روز برابر باشد با ثواب آن. و روزه ی این روز در هر سال نزد خدای عزّ و جلّ برابر است با صد حجّ و صد عمره ی درست ومقبول. و این روز بزرگترین عید خداست.( التذهیب 3/143)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چون بنده ی مخلص در روزه داری روز غدیر اخلاص ورزد همه‌ی روزهای دنیا از هماوردی آن روز نا توان باشد. (اقبال الاعمال 2/259)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیامبران به اوصیاء خود فرمان دادند که روزه بدارند آن روزی که وصی در آن روز تعیین می شود در حالی که آن روز را عید هم می‌گرفتند. هر که آن روز را روزه بگیرد از عمل شصت سال برتر خواهد بود. (الخصال 264)

                                                                                                  برگفته از کتاب «آداب غدیر» تهیه و تنظیم توسط خانه کودک


نوشته شده در پنج شنبه 89/9/4ساعت 12:59 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

آیت الله عبد الله جوادی آملی

مرجع تقلید جهان تشیع سطح تاثیرگذاری دعای عرفه را آنقدر عمیق دانست که هم گذشته را ترمیم می‌کند و هم آینده را می‌سازد.

 

 آیت‌الله عبدالله جوادی در سخنانی با بیان اینکه دعای عرفه یک زمینه‌ای برای نهضت عاشوراست اظهار داشت: سالار شهیدان، حسین بن علی بن ابیطالب(ع) مهم‌ترین عنصر محوری دعای عرفه را در اوایل آن دعا یاد کرده‌اند و آن آموختن نحوه سپاسگزاری است که ما خدا را چگونه شکر کنیم و در قبال چه نعمت شکر کنیم.
استاد برجسته حوزه علمیه تصریح کرد: انسان در برابر هر نعمتی موظف به سپاسگزاری است؛ که فرمود: «ما بکم من نعمه فمن الله» برخی‌ها روی نعمت‌های مادی، خدا را می‌ستایند و برخی‌ها روی نعمت‌های معنوی. جامع نعمت‌های مادی و نعمت‌های معنوی، حکومت دینی و نظام دینی است.
مرجع تقلید جهان تشیع با اشاره به مزایای استقرار حکومت دینی اظهار داشت: اگر حکومت دینی در یک جامعه‌ای مستقر شد، هم مواهب معنوی برای آن ملت میسر است و هم مواهب مادی. برخی از دعاها برای جبران گذشته است که انسان سیئات گذشته را با دعا ترمیم کند. برخی از دعاها آنقدر سطحش بالاست و گوهرش عمیق است که هم گذشته را ترمیم می‌کند، و هم آینده را می‌سازد.
جوادی آملی با اشاره به شکر به دنیا آمدن در عصر ظهور اسلام تصریح کرد: وجود مبارک سالار شهیدان(ع) این عاشورا را با آن دعاها شروع کرده‌اند و طوری دعای عرفه اثر گذاشت که دعای عرفه سیدالساجدین، امام سجاد(ع) هم از این موهبت تهی نیست! عنصر محوری دعای عرفه امام سجاد را همان عنصر محوری دعای عرفه حسین بن علی(ع) تشکیل می‌دهد و آن این است که به خدا عرض می‌کند: خدایا ! من سپاسگزارم که مرا قبلاً به دنیا نیاوردی و اگر من در عصر جاهلیت به دنیا آمده بودم، و خدای ناکرده بت پرست یا دو گانه پرست زندگی می‌کردم و می‌مردم، چه می‌شد؟! تو را شاکرم که مرا به دنیا نیاوردی؛ اینقدر صبر کردی تا عصر جاهلیت به عصر علم و تمدن اسلامی تبدیل شود؛ وحیی بیاید، الهامی بیاید، حجاز را روشن کند، جاهلیت را از بین ببرد، پیامبری مبعوث شود، و زمینه ظهور حکومت اسلامی تشکیل شود؛ در چنین فضایی مرا به دنیا آوردی، که من در فضای دین نفس می‌کشم.
مفسر بزرگ قرآن کریم در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به بازبودن درهای بهشت در فضای حکومت اسلامی تصریح کرد: آنها که قبل از انقلاب اسلامی زنده بودند، گرچه معذورند، ولی مأجور نیستند! آنها که آدم خوبی بودند، گناهی هم نکردند، لکن دستشان از انقلاب اسلامی کوتاه بود؛ از این مائده و مأدبه الهی محرومند. جوان‌هایی که قبلاً به دنیا آمدند و در همان دوران طاغوت رخت بر بستند، از بسیاری از فیوضات محرومند.
جوادی آملی ادامه داد: ما که به لطف الهی در فضای حکومت اسلامی نفس می‌کشیم؛ درهای بهشت به روی ما باز و درهای جهنم بسته است؛ مثل ماه مبارک رمضان. الآن اگر کسی بخواهد جزو رهبان الیل و اسد النهار باشد، یعنی راهب شب باشد و شیر روز؛ برای او کاملاً میسر است. فضا آماده است، دولت و ملت در خدمت اویند. و اگر خدای ناکرده بخواهد راه جهنم را طی کند، فضا مناسب نیست؛ دولت و ملت با او مخالف است. الآن درهای جهنم بسته است؛ مگر اینکه کسی با فشار و قهر و تقلب در جهنم را باز کند! و درهای بهشت به روی مردم باز است، و بهشت رفتن بسیار آسان است.
وی تاکید کرد: بسیاری از مسائل قبل از انقلاب مطرح نبود و بعد از انقلاب مطرح شد. یک وقت گفته می‌شد که: «اطلبوا العلم و لو بالصین»، الآن حرف جهان این است: «اطلبوا العلم و لو بالقم».
این مرجع تقلید با اشاره به حضور طلاب بیش از 50 کشور جهان در قم تصریح کرد: آن روزگار گذشت که چین و امثال چین محور تمدن بود، الآن مدار تمدن، ایران اسلامی شده است. این مسئله رخ نمی‌دهد مگر به برکت همان مطلبی که حسین بن علی(ع) در آغاز دعای عرفه دارد که می‌فرماید: خدایا! تو را شاکرم که در فضای حکومت دینی و نظام اسلامی مرا به دنیا آوردی، و من از این نظام برخوردارم. این به منزله واسطه العقد دعای عرفه است، که در پیشانی این دعا این جمله‌ها می‌درخشد و وجود مبارک امام سجاد(ع) هم همین راه را طی کرده است و دعای عرفه را اصولاً برای ترغیب مردم به حکومت اسلامی خوانده است. در دعای نورانی وجود مبارک امام سجاد(ع) به عنوان دعای عرفه، همین مطلب کاملاً می‌تابد.
جوادی آملی اظهار داشت: پیشنهاد ما به بزرگوارنی که عهده‌دار برگزاری هر چه باشکوه‌تر مراسم عرفه هستند، این است که اولاً یک ترجمه خوبی از این دعای عرفه در اختیار نسل جوان قرار بگیرد و ثانیاً خواندن این دعا آمیخته با هیچ چیز دیگر نباشد.
وی ادامه داد: همان‌طوری که یک مداح یا روضه خوان در اثنای ذکر مصیبت، اگر دعا بخواند ناهماهنگ است؛ در اثنای دعا هم اگر کسی بخواهد مداحی کند، ناهماهنگ است. بگذارید دعا، دعا باشد؛ و مداحی، مداحی.
مفسر بزرگ قرآن کریم تاکید کرد: مداحی را قبل یا بعد از دعا انجام دهید؛ دعا را بگذارید خالصاً دعا باشد و خیلی طولانی نباشد که افرادی مثل ما نتوانند شرکت کنند. هر کسی بتواند در این مائده الهی حضور پیدا کند و خسته نشود. با آهنگ خوب هم بخوانند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود بر لزوم کار محققانه و عمیق در اسناد و مدارک دعای عرفه تاکید کرد و افزود: یکی از کارهایی که یا سازمان تبلیغات اسلامی و یا بخش‌های فرهنگی دیگر باید این رسالت را به عهده بگیرند این است که هم سند این دعا را و هم آن بخش افزوده‌ای را که مرحوم ابن طاووس ذکر کرده است به طور عمیق بررسی کنند، چون برخی‌ها در نشر این دعا فقط تا آن قسمتی که مرحوم مجلسی نقل کرده است، بسنده می‌کنند و آن مقداری که بسیار پر فروغ است و از برکات ابن طاووس است، آن را کمتر بازگو می‌کنند.
جوادی آملی گفت: سند آن بخش‌هایی که ابن طاووس اضافه کرده است، هم بررسی شود که متقن باشد و معلوم شودکه این ذیل هم مثل صدر، مسند است.
وی با اشاره به کارایی «انگیزه» در برابر «اندیشه» برای تحول انسان خاطرنشان کرد: اینکه وقتی حوزه‌های علمیه تعطیل شد، وقتی جبهه‌ها به کام آنها و به نام آنها(امویان)پایان پذیرفت؛ تنها راه، راه عاطفه بود و عقل عملی. تا زمان خود پیغمبر(ص) و علی بن ابیطالب(ع) و بخشی از زمان امام مجتبی(ع)، هر دو راه باز بود؛ هم راه عقل نظر، هم راه عقل عمل. یعنی هم مردم را با اندیشه‌های علمی و معارف اسلامی آشنا می‌کردند و هم با انگیزه‌های دلپذیر.
این مرجع تقلید اضافه کرد: کاری که از انگیزه ساخته است، از اندیشه ساخته نیست. الآن شما می‌بینید بسیاری از ماها ممکن است مقتل سالار شهیدان، حسین بن علی(ع) را مطالعه کنیم با سندهای معتبر؛ اما اشکی از چشمان ما جاری نشود. اما همین که مداح دهان باز کرد و با یک آهنگ خوبی عرض ادب می‌کند، اشک‌ها جاری می‌شود. این اشک در اختیار علم و اندیشه نیست بلکه در اختیار انگیزه، جاذبه و عاطفه است.

نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 8:36 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقبر


خداوندا از عذاب  و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم(مکارم الأخلاق، دعا هر صبح و شام)


قطعا برای نجات از هر مصیبتی باید عوامل ایجاد آن مصیبت را کشف کنیم تا با پیشگیری از پدید آمدن آن عوامل راه ابتلاء را سد کنیم. در روایات نبوی آمده است که فشار قبر به دلیل تضییع نعمت هاست. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفَّارَةٌ لِمَا کَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَم(أمالی الصدوق،540)؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: فشار قبر براى مؤمن کفّاره نعمتهایى است که تباه کرده است.


همچنین سکونى از امام صادق(علیه السّلام) و او از پدرانش (علیهم السّلام) روایت مى‏کند که رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: تنگى قبر و فشار آن به مؤمن براى آن است که او نعمت‏ها را ضایع مى‏نمود و این تنگى و فشار قبر کفاره آن عمل محسوب مى‏گردد.


شاید در نگاه اول به نظر هر خواننده ای بیاید که ضایع کردن نعمتها گناهی است که به آسانی می توان آن را ترک نمود به خاطر آنکه تضییع نعمتها را مساوی با اسراف می دانند اما اسراف یکی از مصادیق بارز در دایره تضییع و تباهی نعمتها به حساب می آید. اگر بخواهیم با نگاهی دقیقتر به عمق این مسئله بنگریم خواهیم دید که حتی سیر غذا خوردن، سیر خوابیدن، حتی یک کلمه بیهوده سخن گفتن و امثالهم نیز می تواند مصداقی از تضییع نعمتها باشد.


یک مقدار بیشتر از حدی که بدن به آن نیاز دارد بیشتر استراحت کردن هم،  نمونه ای از تضییع نعمتهاست. فرصتی که خداوند به بشر برای زندگی روی زمین به او داده بسیار عزیز و مغتنم است. باید از لحظه لحظه آن نهایت استفاده را برد. لذا استراحت نیز باید به اندازه ای باشد که بدن نیروی کافی برای فعالیت مجدد را بدست آورد. حتی یک مثقال چربی اضافه که بر بدن روییده باشد(که به همان اندازه نشانه زیاد استفاده کردن مواد غذایی است) هم، داخل در محدوده تباهی نعمتهاست.


به همان اندازه که اولیاء خدا کم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز کم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد کرد اما از آنجا که هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش  که همان فشار قبر است را دارد که البته بسته به میزان آن کم و زیاد خواهد بود.


برخی هم گفته اند منظور از تضییع نعمتها، بکار بردن نعمتها در غیر از مورد مصرفشان یعنی در راه حرام است. همانطور که در تعاریف شکر گفته اند که «استفاده از نعمت است در همان راهی که خداوند دستور فرموده یا مجازمان کرده است.» به هر حال از آنجا که پرهیز از چنین گناهانی بسیار سخت و مشکل است، فشار قبر هم برای همگان عمومیت دارد و فرار از آن جز برای عده بسیار معدودی چون ائمه معصومین بسیار بعید است. ابو بصیر می گوید: به امام جعفر صادق(علیه السّلام) گفتم: أیفلت من ضغطه القبر احد؟ آیا احدى هست که از فشار قبر نجات پیدا کند؟ فرمود: نعوذبالله منها، ما أقل من یفلت من ضغطه القبر؛ پناه بخدا مى‏بریم از فشار قبر. چقدر قلیل و اندک هستند آن افرادى که از فشار قبر نجات پیدا کنند.(بحارالانوار، ج 6، ص260)


اگر بخواهیم پرهیز از تباهی نعمتها را به واقع درک کنیم، باید در زندگی اولیاء بزرگ الهی تامل کنیم. فی المثال آنچه در زندگانی پرخیر و برکت حضرت زهرا(علیهاالسلام) چه در بحث عبادت و چه در بحث زحمات دنیوی و دیگر مسائل می خوانیم و بسیار شگفت زده می شویم، راهنمایی است که به ما نشان دهد پرهیز از تضییع نعمتها چگونه می تواند باشد. الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَةَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام(روحانى متن عربى ... ص، 387)       


ابن شهر آشوب  گوید: هیچ کس در بین این امّت عابدتر از حضرت فاطمه(علیهاالسّلام) نبود، او آنقدر براى عبادت خدا بر پا مى‏ایستاد که پاهایش ورم مى‏کرد.


شیخ صدوق (رحمة الله علیه) روایت کرده که حضرت على(علیه السّلام) به مردى از بنى سعد فرمود: بگذار تا قصّه‏اى در باره خودم و فاطمه برایت بگویم: فاطمه همسر من در میان خانواده رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلّم) از محبوبترین افراد بود، او با مشک به قدرى آب مى‏آورد که اثر آن در سینه‏اش به جاى مانده بود، و به قدرى با آسیاب کار مى‏کرد که دستهایش پینه بسته بود، و به قدرى خانه را جارو مى‏کرد که گرد و غبار بر لباسهایش مى‏نشست، و به قدرى در زیر دیگ آتش مى‏افروخت که لباسهایش سیاه و چرکین مى‏شد، و او به سبب این کارها دچار زحمت و رنج شدیدى شده بود.(زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام (روحانى)، ص383)


به همان اندازه که اولیاء خدا کم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز کم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد کرد اما از آنجا که هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش  که همان فشار قبر است را دارد که البته بسته به میزان آن کم و زیاد خواهد بود. بنابراین کسانی که اهل اسراف و بریز و بپاشهای آنچنانی هستند باید منتظر فشار قبر سختی هم باشند که این همان مسئله ی ساده ی دو دو تا، چهار تاست .


از ابو بصیر نقل شده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یاسین است، هر کس هر روز یا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر کجا چشم ببیند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند.


امداد رسانی ها


برخی از عوامل نیز موجب کاهش فشار قبر است اینها مثل اقداماتی که بعد از رسیدن بلا و مصیبت برای امداد رسانی موثرند، می توانند در قبر، مومن را از فشار و عذاب حفظ کنند.


1- برخی از سوره های قرآن


 


مثلا هر کس در هر روز جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق، ترجمه انصارى، ص205) 


از ابو بصیر نقل شده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یاسین است، هر کس هر روز یا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر کجا چشم ببیند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند ... (همان، ص215)


هر کس سوره ن و القلم را در نماز واجب یا مستحب تلاوت کند خداوند متعال او را از تنگدستى حفظ مى‏کند، و هنگامى که بمیرد به او پناه مى‏دهد (تا در امان باشد) از فشار قبر. (همان)


کسى که بر تلاوت سوره حم زخرف مداومت کند، خداوند او را از گزند حشرات زمین، و فشار قبر در امان دارد تا هنگامى که در پیشگاه خداوند بایستد، آنگاه آن سوره مى‏آید و به  دستور خداوند او را وارد بهشت مى‏کند.


 


امداد از طرف بازماندگان 


حذیفة بن یمان مى‏گوید: رسول خدا(صلّى اللَّه علیه و آله) فرمود: «هیچ لحظه‏اى سخت‏تر از شب اول دفن براى میّت نیست، پس با صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى کنید؛ و اگر نتوانستید، دو رکعت نماز بخوانید، به این صورت که در رکعت اوّل یک بار فاتحة الکتاب و یک بار آیة الکرسى و دو بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ و در رکعت دوّم یک بار فاتحة الکتاب و ده بار سوره أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ قرائت شود. و نمازگزار بعد از سلام نماز بگوید:


 «اللّهمّ، صلّ على محمّد و آل محمّد، وابعث ثوابهما إلى قبر ذلک المیّت، فلان بن فلان»؛ خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب این دو رکعت نماز را به قبر آن میّت، فلانى پسر فلانى، برسان.


در این صورت، خداوند در همان لحظه، هزار فرشته را به سوى قبر میّت گسیل‏ مى‏دارد که هر کدام از آنان یک جامه و حلّه  دارد، و تا روزى که در صور قیامت دمیده مى‏شود تنگى و فشار قبر او را به وسعت مبدّل مى‏کند، و به شماره هر چیز که آفتاب بر آن مى‏تابد به نمازگزار کار نیک عطا شده، و مقامش چهل درجه بالا برده مى‏شود.» (ادب حضور، ص 167)      


برخی روزها مثل شب جمعه دارای برکات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد که در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و کتاب خود برخی بندگان مومنش را که می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه می میراند.        


چهار حج مقبول


منصور بن حازم گوید: از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم پاداش کسى که چهار بار حج بجا آورده چیست؟ فرمود: اى منصور کسى که چهار بار حج بجاى آورد هرگز فشار قبر نبیند، و هنگام مرگش خداى تعالى حج‏هاى او را به زیباترین صورتى در برابر او در آورد که تا روز رستاخیز در میان قبر نماز گزارند و ثواب این نماز او را باشد بدان که یک نماز از این نمازها با هزار رکعت از نماز آدمیان برابر است. (الحدیت، روایات تربیتى، ج ‏3، فشار قبر، ص 123)


 


مُردن در شب جمعه


 


برخی روزها مثل شب جمعه دارای برکات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد که در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و کتاب خود برخی بندگان مومنش را که می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه می میراند.


از ابان بن تغلب نقل شده است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس در فاصله میان ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر ایمن مى‏دارد.(ثواب الاعمال، ترجمه انصارى، ص 375)


بعضی چیزها نیز فشار قبر را زیاد می کند؛ بد اخلاقی، مخصوصا با خانواده مهمترین آنهاست. اعمال صالح دیگر حتی اگر یاری پیامبر باشد نمی تواند اثر بداخلاقی را از بین ببرد.


به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر رسید که سعد بن معاذ مرده، آن حضرت با اصحاب خود آمدند و دستور دادند سعد را غسل دهند و خود بر در ایستاد و چون حنوط و کفنش کردند و تابوتش برداشتند رسول خدا بى‏کفش و رداء او را تشییع کرد و گاهى سمت راست تابوتش را می گرفت و گاهى سمت چپ آن را ، وقتی به مزارش رسیدند، خود میان قبر او رفت و لحدش را درست کرد و خشت بر او چیده، می فرمود سنگ و گل بدهید، میان خشتها را گل می زد و چون تمام شد، خاک بر او ریخت و قبرش را ساخت ... چون از کار قبرش فارغ شدند مادر سعد برخاست و گفت: اى سعد بر تو گوارا باد بهشت.


رسول خدا فرمود: اى مادر سعد آرام باش. زیرا سعد گرفتار فشار قبر شد. گویند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برگشت و مردم برگشتند و به آن حضرت گفتند یا رسول اللَّه ما دیدیم با سعد آن کردى که با احدى نکردى تو بى‏رداء و کفش دنباله جنازه‏اش رفتى.


پیامبر اکرم فرمود: فرشته‏ها بى‏ردا و پاى برهنه دنبال او بودند و من به آنها تاسى کردم، گفتند راست و چپ تابوتش را گرفتى؟ فرمود دستم بدست جبرئیل بود و هر جا را می گرفت، می گرفتم. گفتند تو دستور غسلش را دادى و بر او نماز خواندى و او را بدست خود در گور نهادى و باز هم فرمودى که سعد فشار قبر دارد؟ فرمود آرى او با خاندان خود بداخلاقى می کرد. (امالى شیخ صدوق، ترجمه کمره‏اى، متن، ص 385)


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:28 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

پیامدهای روابط دختران و پسران


یکی از پیش نیازها و کلیدهای موفقیت و آرامش در زندگی، آشنایی با روانشناسی ارتباطات و آگاهی از فنون و تکنیک های ارتباطی با گروههای مختلف اجتماعی بویژه گروه غیر همجنس می باشد.


عدم تعریف روابط سالم و هدفمند بین گروههای غیر همجنس با تأکید بر رویکرد دینی و فرهنگ بومی و ملی، موجب تنش ها و تلخی های آزاردهنده بین اعضای خانواده بخصوص بین والدین و فرزندان نوجوان و جوان و نیز بروز آسیب‌هایی نظیر فرار دختران و پسران از خانه، ازدواج های ناموفق، دوستی های ناسالم دختران و پسران، احساس شکست و ناکامی در فرآیند این نوع دوستی ها و بدنبال آن گسترش اعتیاد، خودکشی، افسردگی، افت تحصیلی و دهها معضل و مشکل دیگر در بین لایه های مختلف اجتماع گردیده است.


گروه دوم، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.


بنابراین بازکاوی و تبین روابط دختران و پسران یکی از ضروریات بسیار مهم جامعه امروز ما به شمار می آید.


 


سه نوع رابطه


در یک تقسیم بندی کلان سه نوع رابطه در جامعه امروز مابین گروههای غیر همجنس مشاهده می شود:


1- گروهی که بدون شناخت از مهارتهای ارتباطی و صرفاً با انگیزه های عاطفی، احساسی و البته با هدف ازدواج وارد عرصه روابط با جنس مخالف شده و با انگیزه‌ی شناخت بیشتر و آمادگی بهتر برای زندگی برتر! بر گستره و گرمی روابط می افزایند. و در این مسیر دیدارهای روزانه، گفتگوی تلفنی شبانه، پیامک‌های مستمر عاشقانه! و آرزوها و رؤیاهای کودکانه همه ذهن و زندگی دو طرف بخصوص، دختران را که عاطفی‌تر و زود باورترند را در برگرفته و در توهماتی افسانه ای فرو می غلتند. اما دیری نمی پاید که واقعیت ها چهره خشن خود را نمایان ساخته و واقعه تلخ مذکور بارها و بارها تکرار می شود.


فرایند معیوب مذکور زمانی رخ می دهد که دختر و پسر می توانند بدون طی کردن راههای پرخطر، بعد از تحصیل شرایط ازدواج، از طریق یک رابط واسط مجرب و متعهد که ازدواج کرده و در روابط زناشویی، فردی موفق و خوشبخت می باشد استفاده کرده و به راحتی می توانند فرد را هم تا حدّ هشتاد درصد شناسایی کنند. بدون اینکه دامنه حرارت علاقه و شور و هیجان ارتباط بین آنها گسترش یافته و دلبستگی موجب به حاشیه رانده شدن عقل در تصمیم گیریها شود؛ همسر آینده خود را بهتر و دقیق مورد شناسایی قرار دهند. البته بعد از شناخت کلیات و تأیید رابط و واسط و خانواده شان، در نشست ها و روابط سالم و آشکار (و نه پنهان) در منزل و منظر والدین دختر، جزئیات هم روشن شده و گام های محکم و مطمئن خود را به سوی ازدواجی پایدار و ماندگار و عشقی مبتنی بر عقل (و نه احساسی ناپایدار و کودکانه) بر می دارند.


2- گروه دوم، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.


این گروه ممکن است روزهای آغازین نسبتاً خوشی را با هم سپری کنند. اما وابستگی و علاقه ی توأم با تماسهای تلفنی، پیامک های مهیج و گفتگوها و دیدارهای پرخاطره تبادل هدایا و احساسات، این دوران را به فرآیندی غیرقابل بازگشت تبدیل نموده و دختر و پسر بدون تماس با یکدیگر (به شکل‌های مختلف) دچار نوعی احساس کمبود، کلافگی، بی حوصله شده و استرس و اضطراب و نگرانی، خوراک روزانه شان می شود.


پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.


این گروه بدلیل غیر همجنس بودن نمی توانند برای همیشه دوستی خود را ادامه بدهند. چرا که بعد از ازدواج پسر یا دختر با فرد دیگری، قطع رابطه قطعی شده و طرفی که شاهد این ازدواج است، دنیایی پر از درد و حسرت و اندوه و احساس حقارت خواهد داشت. و آنکه ازدواج می کند، گاهی همسرش را با دوست غیرهمجنس خود مقایسه نموده، بین آن رؤیاهای شیرین و این واقعیت های نسبتاً تلخ و گزنده، گرفتار شده و زندگی را بر خود و همسرش تیره و تاریک نموده و با مرگ عاطفی(طلاق غیررسمی) هم آغوش می شوند.


 


هر چه دوستی های قبل از ازدواج بیشتر و گسترده تر، درگیریها و تنش های بعد از ازدواج بیشتر، پس هیچ آدم عاقل و دوراندیشی به دوستی ها و در واقع دشمنی های قبل از ازدواج تن نمی دهند. این گروه نیز همچون گروه اول از نظر فعالیت های درسی دچار افت تحصیلی شده و به لحاظ روحی و روانی از بی ثباتی و ناآرامی و افسردگی رنج می برند. خوشی های کودکانه ی خیابانی. و تلفنی و ... به سرعت به پایان می رسد و زمستانی سرد و پر درد و حسرت فرا می رسد. از نظر اجتماعی نیز بین دوستان، آشنایان و خویشان، شکست سختی را متحمل شده و نگاه دیگران به این گروه، نگاهی توأم با بی اعتمادی و بدبینی خواهد بود.


به لحاظ اخلاقی بی مبالات و نیز در بعد اعتقادی دچار تردید و دودلی در انجام فرایض دینی می شوند. چرا که همواره احساس گناه (رابطه عاطفی، شخصی، تحریک آمیز با نامحرم از نظر شرعی حرام و از نظر روانشناختی باعث خود کم بینی و بی ثباتی و استرس می شود) نموده و خود را در انجام تکالیف شرعی، سست و شکست خورده تلقی می کنند.


3- گروه سوم دختران و پسرانی هستند که دوران خوش دوستی های قبل از ازدواجشان بسیار وحشتناک‌تر و سیاه‌تر به پایان می رسد. که در این اجمال (به جای نقل دهها حادثه و رویداد واقعی که در آرشیو نگارنده پرونده پر حجم و سنگینی را تشکیل داده است) پیامدهای شوم و ناگوار این نوع دوستی ها را با تأکید بر خلاصه چند نمونه حادثه مرور می کنیم.


 


* دختری بعد از افشا شدن اهداف پلید دوست پسرش! تصمیم به قطع رابطه می گیرد. اما پسر با تهدید، خواهان ادامه روابط می شود. دختر امتناع می کند. پس با همدستی دوستانش، دوست دخترش را ربوده و یک هفته در زیر زمین منزلی مورد آزار و اذیت قرار داده و رهایش می کنند و از تمامی صحنه ها عکس و فیلم گرفته و دخترک را تهدید می کنند که اگر ماجرا را با کسی یا کسانی در میان بگذارند و دردسر ایجاد کند، با تکثیر و توزیع تصاویر مذکور در سطح محله و شهر، آینده اش را به تباهی می کشند. این، همان کسی بود که روز و شبی را بدون ارسال پیامهای عاشقانه و دیدارهای عاشقانه! با دوست دخترش سپری نمی کرد. قلب های تیرخورده و هدایای گاهی گرانقیمت و گردش ها و تفریح های پر از احساس و هیجان را از اصلی ترین برنامه های زندگی خود می دانست.


سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختران و پسران و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.


* پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.


 


* دختر جوانی، بعد از مطمئن شدن از اینکه دوست پسرش با دختر دیگری طرح دوستی ریخته. در پی تعقیب برآمد،  آنان را در پارکی در حال قدم زدن دیده به خانه بازگشت درِ اطاقش را از داخل قفل کرد و گاز شهری را باز کرد و ...


 


* خانم جوانی با نگارنده (به عنوان مشاور خانواده) تماس گرفت و گفت: بر اساس توصیه ها و گفته های شما و معیارهایی که برای انتخاب همسر به من داده بودید. با جوانی با فرهنگ و با اصالت ازدواج کردم دو سالی است که با هم زندگی می کنیم. زندگی خوب و خوشی داریم. امّا چند روزی است که زندگی آرام و شیرینم در گرداب ناآرامی و تلخی فرو افتاده است. سر و کلّه دوست پسری که قبل از ازدواج با او مدتی رابطه عاطفی و کلامی داشتم، پیدا شده و با تهدید و ارعاب می گوید اگر با من نباشی تمامی خاطرات و با هم بودن هایمان را به همسرت خواهم گفت، چه کنم؟


سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختران و پسران و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.


این دوستی ها چه به ازدواج منجر شود و چه به جدایی ختم شود در هر دو صورت آثار و عوارض تلخ و گزنده و سیاهی را در بر دارد. لذا هیچ آدم عاقلی به صرف گذران چند روز به اصطلاح خوش امروز، فرداهای خود را تیره و تباه نمی کند.


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:25 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

مقدمه 

قَالَ النَّبِیُّ ص النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا: مردم در خوابند هنگامی که مردند بیدار می شوند (بحار الأنوار ،ج‏50 ،134. مجموعه ورام ،ج 1 ،ص 145) .

عالم قبر آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است که هرگز از آن به سمت دنیا بازگشتی نیست. با آغاز مرگ و ورود به قبر ،کار دینداری و تکالیف الهی به پایان می رسد، شک و تردید برطرف می شود و ایمان به حقایق آخرت کامل می شود اما این ایمان دیگر هیچ سودی نخواهد داشت. ایمان زمانی ارزشمند است که ایمان به غیب باشد وقتی همه چیز آشکار شد و انسان بدون اختیار، تسلیم قدرت الهی شد، ایمان دیگر ارزشی ندارد. دیگر چیزی به اعمال صالح اضافه نمی شود؛  مگر آنکه خود، باقیات صالحات بجا گذاشته باشد یا اینکه بازماندگان چیزی برایش  بفرستند. گناهی نیز از گناهانش کم نمی شود؛ مگر آنکه اثر اعمال صالح خودش در دنیا هنوز باقی باشد و بتواند کفاره گناهی را تحمل کند یا آنکه کسی برایش استغفار و طلب بخشش نماید. بنابراین عالم قبر همواره با عذاب حسرت عجین است. حسرت باور نکردن و ایمان نیاوردن. حسرت فرصت های از دست رفته . حسرت اعمال به ریا آلوده شده و ... .  

 شب اول قبر

 اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْر.  (مکارم الأخلاق،قسمتی از دعای هر صبح وشام از امام صاددق 279) خداوندا از عذاب قبر و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم .

به محض ورود میت به قبر ، شب اول قبر آغاز می شود .که ممکن است تحمل همان سختی های اولیه ، جهت آشنایی با جهان آخرت ، پذیرفتن حقایق هولناکی چون حساب و کتاب ،نکیر و منکر ،برزخ و قیامت و... باشد.لذا سخت ترین شبی است که میت تجربه می کند و گریزی از آن نیست اما چون به شدت متاثر از اعمال و نیات افراد است ،می توان کیفیت آن را به دست خود تغییر داد و از وحشت و فشار آن کاست و بزرگانی چون ائمه معصومین را به فریادرسی طلبید. لذا هر چند شب اول قبر حتی برای مومن هم سخت است اما با وجود فرشته های الهی و اعمال نیک خود مومن و حضرات معصومین ، می تواند برای مومن بسیار آسانتر و بلکه غیر قابل مقایسه با شب اول قبر کافر و فاسق باشد.

نکیر و منکر

سوالات نکیر و منکر از مهمترین حوادث شب اول قبرند. بنابر روایاتی که در حد تواترند ، این دو فرشته( که هیبت زیادی داشته و موجب رعب میت می شوند) ماموران خداوند برای بررسی اعتقادات شخص تازه ‌در گذشته هستند. در برخی روایات از این دو فرشته به «دو نگهبان قبر» تعبیر شده است. نکیر و منکر در شب اول قبر وارد می شوند. یکی در جانب راست و دیگری در جانب چپ متوفی قرار می گیرد و شروع به پرسیدن سوالاتی از او می کنند.

این سوالات راجع به اعتقادات مهم، همچون خدایت کیست. پیامبر و امامت کیست. و جوانیت را در  چه راهی صرف کردی می باشد. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ الْعَبْدَ  إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ یَأْتِیهِ مَلَکَانِ:اَحَدُهُمَا مُنْکَرٌ وَ الْآخَرُ نَکِیرٌ، فَأَوَّلُ مَا یَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ وَ عَنْ وَلِیِّهِ، فَإِنْ أَجَابَ نَجَا، وَ إِنْ تَحَیَّرَ عَذَّبَاه»،(کشف المحجة لثمرة المهجة، ص: 273) رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: همانا بنده هنگامى که داخل قبر خود شود دو ملک نزد او حاضر شوند (یکى منکر و دیگرى نکیر است) و اول چیزى که از وى سؤال کنند (از پروردگار، و پیغمبر، و امام او سؤال نمایند) پس اگر جواب دهد نجات یافته است، و اگر متحیر بماند و جواب نگوید عذابش نمایند.

پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال کردند، فرمود: نماز از واجبات دین است ...شفیع نزد ملک الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نکیر و منکر است

از امام صادق(علیه السلام) نقل است که:  چون در قبر خود داخل شود دو فرشته قبر (نکیر و منکر) نزد او آیند در حالى که موهاى خود را به زمین می کشند و با پاهاى خود زمین را می شکافند، صداى ایشان مانند صداى سخت رعد و چشمهایشان مانند برق خیره‏کننده چشم است و به او می گویند: کیست پروردگار تو و چیست دین تو و کیست پیغمبر تو؟ می گوید: خدا پروردگار من و اسلام دین من و محمد (ص) پیغمبر من است، پس به او می گویند خداوند تو را در آنچه که دوست می دارى و به آن راضى و خشنودى ،ثابت و استوار گرداند. (طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتازترجمه‏ج‏2،152 )

 نیز در خبرست آن شب که مرده را در گور نهاده باشند منکر و نکیر علیهما السّلام مى‏آیند بر روى سیاه و چشمهاى أزرق ، و به دندان پیشین زمین می درند، و همچون رعد می غرّند، و از هر دو چشمانشان آتش می جهد، اگر مرده مؤمن و طاعتکار بود عقل و هوشش بجاى بماند و به جواب و حجّت ، ایشان را دفع کند و قبر وى باغی گردد از باغ‏هاى بهشت، و اگر کافر و فاسق باشد در ماند و  قبرش گودالى گردد از گودالهای‏هاى دوزخ. (شهاب الأخبار با ترجمه،متن،80 ،الباب الاول)‏

تعابیری همچون « شرّ نکیر و منکر » یا « هول نکیر و منکر » که در روایات آمده است، به دلیل ترس و اضطرابی است که با دیدن این دو فرشته، به سراغ میت می‌آید؛ از این رو خواندن سوره ملک، برای خلاصی از ترس و وحشت پس از مرگ سفارش شده است؛ در برخی دعاها نیز خلاصی از این مرحله دشوار طلب شده است.

همچنین به نزدیکان میت سفارش شده است که پس از خاکسپاری، میت را تنها نگذارند و با تلقین به او، در پاسخ دادن به سئوالات نکیر و منکر یاری‌اش کنند). اصول کافی،‌ باب المسأله فی القبر  2/ 634 و 3/201 )

البته در برخی روایات نقل است که سوال قبر مخصوص همه نیست بلکه فقط از کسانی که دارای ایمان محض یا کفر محض هستندسوال می شود  و حساب و کتاب بقیه موکول به روز قیامت است .

لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم( الکافی، ج‏3، 235)

در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود.

این روایت به صورتهای دیگر نیز از ائمه معصومین نقل شده است. ابوبکر حضرمی می گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: من المسئولون فی قبورهم: از چه کسانی در قبرهایشان سوال می شود فرمود: از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند. (فروع کافی ،ج2،ص 237)

به دلیل تناقضی که این روایات با دسته ای دیگر از روایات مربوط به عمومیت سوال نکیر و منکر دارند، بعضی از علما معتقدند که سوالهای خاص(بررسی دقیق اعمال) مربوط به مومن محض و کافر محض است و از دیگران فقط راجع به کلیات سوال می شود و از جزئیات در قبر پرسیده نمی شوند.(عالم برزخ در چند قدمی ما: محمد محمدی اشتهاردی، ص109)

شاید به دلیل همین حساب و کتاب است که برخی روز قیامت بی حساب و معطلی وارد بهشت یا جهنم می شوند اما بقیه باید اعمالشان به دقت مورد محاسبه قرار گیرد.

برای نجات از عذاب نکیر و منکر و آسان شدن پاسخ گویی برخی از اعمال معرفی شده اند اعمالی که بیشتر مورد تاکید قرار گرفته اند عبارتند از :

نماز 

(2) ضمرة بن حبیب گوید راجع به نماز از پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال کردند، فرمود: نماز از واجبات دین است ...شفیع نزد ملک الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نکیر و منکر است.(نصحایح ،369، نماز بیست و نه خاصیت دارد ... )

نماز شب

 و امام صادق علیه السّلام از پدرانش از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم نقل کردند که: نماز شب باعث خشنودى خدا و دوستى فرشتگان مى‏گردد و... جواب منکر و نکیر و مونس و زائر او در قبر مى‏گردد.

روزه ماه شعبان

هر کس نُه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد منکر و نکیر به هنگام سؤال، با وى مهربان و با عطوفت خواهند بود.( ثواب الاعمال وعقاب الاعمال ،شیخ صدوق ،ص82)

دوستی وپیروی از حضرت علی علیه السلام

هر کس على را دوست بدارد خداوند ... ترس منکر و نکیر را از او دور مى‏گرداند و قبرش را روشن مى‏سازد و چهره‏اش را نورانى مى‏نماید. (الإیمان و الکفر بحار الانوار،ج‏1،254)


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:19 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

مقدمه:

 

 

 

واژه "خانواده زن سرپرست" از واژه هایی است که دریک دهه اخیر در ایران رایج شده است و به آن دسته از واحد های خویشاوندی گفته می شود که نان آور آن زن و اعضایش گاه

 

مادر و پدری پیر و یا چند فرزند را در بر میگیرد. نان آور این واحد ها زنیست که یا شوهرش را از دست داده است ، یا طلاق گرفته است و یا شوهرش متواری است و یا از کار

 

افتاده است. این زنان که از معلوماتی کم و فقری شدید در رنجند علاوه بر درآمدی که از طریق کار های موسمی و کم دستمزد بدست می آورند از کمک دولت یا بنیاد های دیگر نیز

 

برخوردارند که بسیار ناکافی به نظر میرسد.

 

 

 

زنان سرپرست خانوار در جهان سوم:

 

 

 

 

 

     نوع نگرش ها و باورها در کشورهای درحال توسعه و جهان سوم در مواجهه با پدیده زنان سرپرست خانوار، این کشور هارا از سایر ملل متمایز می سازد.زنان سرپرست

 

خانوار در کشورهای توسعه نیافته علاوه بر مشکلات اقتصادی با مشکلات فرهنگی و اجتماعی هم درگیر هستند.به همین منظور در کشور ما سعی شده با راهکارهای همسو و مفید با

 

فرهنگ حاکم در جامعه، مشکلات این افراد رفع شود. البته رفع این مشکلات در جامعه همکاری و یاری تمام نهادها و سازمان ها به خصوص رسانه ها را به منظور فرهنگ سازی

 

در این زمینه می طلبد.اگر اجرای طرح ها در این زمینه با شکست مواجهه شود، تنها شکست در اجرای طرح معنا ندارد چرا که بررسی این گونه مسائل با ارزشهای انقلابی و

 

مذهبی همراه است. رسانه ها با آموزش خانواده ها می توانند دیدگاه افراد و جامعه را نسبت به این زنان منطقی تر کنند و با تصویرسازی این مفهوم که هر خانواده ای می تواند در

 

این جایگاه قرار گیرد و آن زمان چگونه انتظار برخورد و کمک از جانب دیگران دارند؛ به ارتقای فرهنگ عمومی در رابطه با زنان خانوار دست بزند تا سعی شود وزارت رفاه با

 

بیمه این زنان و جامعه با نگاه درست مشکل زنان سرپرست خانوار را حل کنند.

 

 

 

فقیر ترین فقرا:

 

 

 

به گفته اکثر جامعه شناسان محروم ترین گروه در بین زنان را زنان سرپرست خانوار در کشور تشکیل مى دهند. این در حالى است که از این گروه از زنان در جامعه آمار دقیقى

 

وجود ندارد.

 

 

 

برای توصیف زنان سرپرست خانوار از عبارت فقیرترین فقرا استفاده میشود.این مفهوم در دهه 80در کشورهاى صنعتى به وجود آمدو بیشتر زنان کشورهاى صنعتى به دلیل طلاق

 

سرپرست خانوار شدند. این در حالى است که این مسأله در کشورهاى جهان سوم، به دلیل مرگ همسر، طلاق، اعتیاد و بیمارى ، براى زنان به وجود آمد. همچنین فرصت هاى

 

اجتماعى کافى براى کسب درآمد زنان در اختیار نبود در نتیجه مفهوم زنانه شدن فقر مطرح شد. آمارها در دهه نود نشان مى دهد 70تا 90درصد فقراى کشورهاى صنعتى را زنان

 

تشکیل مى دهند.

 

 

 

تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران:

 

 

 

به گفته دکتر ناهید مطیع، جامعه شناس و استاد دانشگاه به دلیل تعریف نادرست از سرپرستى خانوار در آمارگیرى هاى رسمى ، این اطلاعات دقت لازم را در مورد شناسایى جنسیت

 

سرپرستى خانوار در برندارد. بسیارى از زنان سرپرست خانوار که به دلایل متعددى مثل مهاجرت شوهر ، زندانى شدن یا از کار افتادگى او و حتى طلاق سرپرستى خانواده خود را

 

برعهده گرفته اند، ممکن است خود را سرپرست خانوار معرفى نکنند، به عبارت دیگر مسائل فرهنگى و سنن اجتماعى باعث مى شود زنان، با وجود اداره خانواده، خود را سرپرست

 

خانوار معرفى نکنند. از این رو نمى توان به آمارهاى ارائه شده اعتمادکرد

 

 

 

به گفته براتی مدیرکل سابق دفتر امور زنان و خانواده سازمان بهزیستی آخرین آمارها نشان می‌دهد که رقم زنان سرپرست خانوار نزدیک به بیش از دو و نیم میلیون بوده و این رشد

 

تصاعدی به دلیل رشد طلاق و تصادفات می‌تواند زنگ خطری برای کشور و نهاد خانواده باشد. این درحالی است که وزارت رفاه و دفتر مطالعات اجتماعی این وزارت خانه همچنان

 

به آمار یک میلیون و 600 هزار زن سرپرست خانوار مطابق با سرشماری سال 1385 استناد می‌کند.

 

 

 

مسوولیت حمایت با کیست؟

 

 

 

آنچه که در قانون تامین زنان و کودکان بی‌سرپرست (مصوب 1371) تکلیف شده است، مسوولیت مستقیم حمایت از زنان

 

 

 

 

 

 

 

سرپرست خانوار برعهده سازمان بهزیستی است، اما سال‌های سال است که وزارت رفاه، کمیته امداد، شهرداری تهران و برخی از موسسات و نهادهای خیریه نیز، برای حمایت از

 

زنان سرپرست خانوار آستین حمایت و همت بالا زده‌اند.

 

 

 

با نگاهی اجمالی به وضعیت خط فقر در کشور، شاید نیاز به تشریح وضعیت زنان سرپرست خانوار در کشور نباشد. مستمری‌های 40 – 50 هزار تومانی مرحم درد بیش از 2

 

میلیون زن سرپرست خانوار در کشور نبوده است.

 

 

 

بالاترین رقمی که بهزیستی یا کمیته امداد به عنوان مستمری به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش می دهند 60 هزار تومان است . این 60 هزار تومان به زنی تعلق می گیرد که

 

در خانواده اش سرپرستی حداقل پنج نفر دیگر را برعهده داشته باشد وگرنه به یک زن سرپرست خانوار به عنوان یک نفر 32 هزار تومان در ماه پرداخت می شود.

 

 

 

حتی مسئولان سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی زنان سرپرست خانوار خود می پذیرند این میزان از مستمری ها بسیار پایین است . فرید براتی سده، مدیرکل دفتر امور زنان و

 

خانواده سازمان بهزیستی کشور از جمله کسانی است که همیشه در صحبت هایش بر این موضوع تاکید می کند که همیشه در حوزه زنان سرپرست خانوار کمبود مالی وجود دارد و

 

رقمی که دولت در اختیار آنها قرار می دهد بسیار پایین است.

 

 

 

براساس قانون مستمری ها هرساله باید 40 درصد حداقل حقوق و دستمزد سالانه به عنوان مستمری به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد تعلق گیرد اما در

 

حال حاضر مستمری آنها تنها 10 تا 20 درصد حداقل دستمزد سالانه است.

 

 

 

در سال جاری وزارت کار حداقل حقوق و دستمزد را 325 هزار تومان اعلام کرد که 40 درصد آن رقمی معادل 120 تا 130 هزار تومان می شود. اما در عمل آنچه به دست

 

زنان سرپرست خانوار می رسد نهایتا 60 هزار تومان است.

 

 

 

با توجه به افزایش تورم در این سال ها نه تنها طبقه کارگر که طبقه متوسط نیز با مشکلات اقتصادی دست به گریبان شده اند. در چنین شرایطی زنان سرپرست خانوار مجبورند

 

برای اداره زندگی خود و فرزندانشان به سازمان هایی مانند بهزیستی و کمیته امداد مراجعه کنند اما مبلغی که این سازمان های حمایتی می پردازند؛ چه کمکی به این دسته از خانواده

 

ها می کنند.

 

 

 

جمعبندی:توانمندسازی بهترین راهبرد:

 

 

 

به نظر می رسد به جای نگاه حمایتی صرف توانمند سازی به عنوان یک رکن دربرنامه های سیاستسازان کشور قرارگیرد. از دیدگاه  صاحب نظران فرایند توان افزایی  عبارت است

 

از ایجاد و ارتقاء توانایی ها و خلاقیت های فردی و اجتماعی زنان خود سرپرست و سرپرست خانوار و اعضای خانواده آن ها و برخورداری آنان از فرصت های اقتصادی ، اجتماعی

 

، فرهنگی برای تغییر وضعیت زندگی خود و تاثیر مثبت بر محیط پیرامونی.یکی از مهم ترین ضروریات رشد و ارتقای موقعیت زنان سرپرست خانوار ، فرهنگ سازی است که

 

فرهنگ سازی در این تعریف دو بعد دارد ، یک نگرش زن سرپرست خانوار به خود و دیگری نگاه مردم و مسئولین به او . رکن دیگر توانمند سازی مشاوره و خدمات حمایتی

 

است.این گروه مخاطب معمولا با مشکلات و بحران های مختلفی از زندگی مواجه اند . هدف اصلی توانمندسازی در این زمینه پیشگیری از بروز بحران های پیش روی این خانواده

 

هاست و سعی می کند با آموزش مناسب به مدد جویان ، آنان را برای غلبه بر مشکلات یاری رساند ، گام بعدی در این خصوص در باره کسانی مطرح می شود که به دلایل مختلف

 

در بدو ورود دارای مشکلات متعدد عاطفی و اجتماعی می باشند . مساله بعدی در توانمند سازی آموزشهای منجر به کارآفرینی است که تغییر هویت از مددجویی به استقلال در کسب

 

درآمد هدف غایی است


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:16 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

Design By : Pichak