سفارش تبلیغ
صبا ویژن


☆★☆ مذهب سرا ☆★☆

 

   هفته ها پیش میخواستم بنویسم از وبلاگ 3 ساله ام

   میخواستم تولدش را تبریک گویم.

   اما نمیدانم چطور امروز یادم آمد که وبلاگم 8 روز است که متولد شده

   و من فراموشش کردم ... !

   کاش میشد همه چیز را اینقدر راحت فراموش کرد.....کاش ...!

   و من امروز تولد وبلاگم را غریبانه تبریک میگویم ......

   ... 

   پ.ن:برای دوستی که میداند کیست و با وبلاگم برای من متولد شد:

   عزیزترینم! ممنونم از محبت این سه ساله ات،و دوستی های بی دریغت...

   در این چند سال با وجود فرازو نشیب های بسیار تو باز دوست من ماندی

   و اغراق نمیکنم اگر بگویم حسودی ام میشود بهت ............، ممنونِ تو!

   پ.ن:ارمیا را تمام کردم ........، دارم خفه میشوم.

   یک هفته عزای عمومی اعلام میکنیم .......ناراحت

   این روزها ب شدت حسودیم میشود ب آدم های خوب...........ناراحت

 

 

        ای که مرا خوانده ای...راه نشانم بده...............

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:20 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

 

  دلم فریاد میخواهد، ولی در گوشه ای تنها، چه بی آزار با دیوار، نجوا می کند هر شب ...     

     بعضی ها طبق معمول با خدا فاصله ای ندارند

     ولی بعضی ها چند کوچه آن طرف تر همسایه ی خدا هستند

     ب هر حال در درونِ همه ی خانه ها، همیشه و بیش از همه ی اوقات،

     حضورش احساس می شود...

     دست ها را ب سویش دراز می کنند،

    ولی او را نزدیک تر از همیشه در آغوش ِ مناجاتِ خود می یابند

    و مدهوش ملاقات میشوند ...

    تشنگی و گرسنگی، بر زیبایی ِ نگاهِ پر تمنایِ دوستان خدا افزوده است ...

    حالتِ عاشقی و دلدادگی در دست ب سویِ سفره ی نان دراز نکردنشان،

    و ضعف و بی رمقی ِ بدن هایشان دیدنی ست ...

    انگار همه عاشقند ک آب در اختیار دارند ولی لب، تر نمی کنند ...

    و دیوانه اند که خوردنی در اختیار دارند ولی ب روی خود، نمی آورند!

    همه از حالِ هم خبر دارند، ولی به روی خود نمی آورند........

    رمضان مبارک.

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:20 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

 

    پشتش سنگین بود و جاده های دنیا طولانی ...

  " آهسته آهسته می خزید، دشوار و کند ....،

   و دور ها همیشه دور بود ..

   پرنده ای در آسمان پر زد ...، سبک ..."

   سنگ پشت رو به خدا کرد و گفت: این عدل نیست ... این عدل نیست!،

   کاش پشتم را اینهمه سنگین نمیکردی ...،

   هیچگاه نمیرسم ...، هیچگاه.

  " و در لاکِ خود خزید، به نیت نا امیدی ...."

   خدا او را در آغوش گرفت و زمین را نشانش داد، کره ای کوچک بود

   به او گفت: نگاه کن!، ابتدا و انتها ندارد، هیچکس نمیرسد،

   چون رسیدنی در کار نیست،

   فقط رفتن است ...

   و هربار که رفته ای رسیدی،"حتی اگر اندکی"...

         هربار که رفته ای رسیده ای .. حتی اگر اندکی ..

   اس ام اسی که زینب واسم زده بود حدود یک سالِ پیش

   بهترین دوستم، از این نظر که اس هاش  خودشن! ، یعنی لالایی بلده و خوابش میبره

   همیشه در حرکته، واسه خوب شدنش همه کار میکنه، با پشتکار و نفوذ ناپذیر ...

   البته کم نیستن که اینجوری نباشن از دوستام ....،  یکیشونم الان داره میخونه این

   مطلبمو، یعنی همین جا دوستش شدم ..!

  خدا خیلی دوسم داشته که اینقده دوستای خوب به من داده .......!

   و من باز اینیم که بودم!!!

  وای به حالِ روزی ام که دوستام این نبودن!!!!

   ...

   خیلی دلم حرف داره  ... پُر ِ پُر ِ از حرفایی که یک ماهه رو هم انبار شده ...،

   حرفایی که .......واسه خودم گفتن داره ...!

   چی گذشت به من تو این یک مااااه..!

   خدا وقتشو بهم بده تا دوباره آپ کنم.

   التماس ِ دعا.

   راستی بی نهایت ممنونم ازت حنا که واسه قالب وبلاگ کمکم کردیچشمک

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:20 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

       

 

                                                                       عیدِ غدیر در آسمان ها مشهورتر از زمین است

     دلم میخواد بنویسمممممممممممممم

     از این شب ها و روزهای استثنایی ...

     از این شوری که موج میزند

     در دلِ من

     در دلِ تو

     در دلِ ما ...

     شوقی عجیبی دارم !!

     روزهاست، هفته هاست، دلم تغییییییر میخواد !

     تغییر نه ...

     تحححول!

     ....

     واااای شبِ عیده ه ه !

     نمیدونم چی بگم!

     واقعا موندم در وصف این شب ...

     اما بهتره بگم، در وصفِ حالِ من در امشب!

     ....

     ای خدایِ علی ...

     کمکم کن

     کمکم کن دریابم عظمت این شب را

     دریابم قدر ِ غدیر را ...

     ....

     "خوش آمدی ای مهربان ترین پدر ..

     کاش فرزندان خوبی برایت بودیم!

     کاش از اینهمه خلق و خوی عظیمت ارثی میبردیم!

     هم اکنون درمانده ایم ...

     میبینی که در نبود تو، و غیبتِ فرزندت، با وجود فتنه ها،و کمی ِ همرهان

     دشمنان در ما طمع نموده اند ...

     ما بی پناهیم ...

     سفارش ِ ما را به پناهِ عالم، عزیز دلت و صاحبِ ما،وارثِ غدیر ،مهدی،بفرما ..."

     امامم .... دستانم را بگیر ...

     گرفته ای ...

     مبادا رها کنی!

     کمکم کن، به فریادم برس برایِ

     چه شبی بهتر از امشب ؟؟؟؟!!!

     ....

     باید یِ کاری بکنم

     یِ جایی برم

     یِ فکری بکنم

     ظرفیتشو ندارم

     دارم منفجر میشم .....

     ....

    دعام کن!

    (راستی، پستِ پایینی رو هم بخونین!)


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:20 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

اهمیت و فضیلت نماز "

- شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم ، زیرا نماز برترین عمل و ستون و اساس دین شما است . (1)

 

- وقتی که بنده ای سجده می کند ، ابلیس فریاد می زند : وای بر من! او اطاعت کرد ، ولی من معصیت کردم ، او سجده کرد و من از این عمل سرباز زدم. (2)

 

- گناهی که پس از آن مهلت یافتم تا دو رکعت نماز گزارم و از خدا اصلاح آن گناه را بخواهم ، مرا اندوهگین نکرد. (3)

 

- نماز ستون دین است و اولین عمل انسان است که خدا بدان نظر می کند، اگر صحیح بود ، به سایر اعمال نیز نظر می فرماید و اگر صحیح نباشد در هیچ عمل دیگر نمی نگرد و کسی که تارک نماز باشد بهره ای از اسلام ندارد .(4)

 

" نماز امام علی (ع)"

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:2 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

  انواع نمازهای مستحب

نماز چهارده معصوم(ع)

1. نماز حضرت رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ

نماز حضرت دو رکعت است. در هر رکعت بعد از حمد پانزده مرتبه سوره قدر، و در هر یک از رکوع و بعد از سر برداشتن از آن و در سجود و بعد از سر برداشتن از آن و در سجده دوم و بعد از سر برداشتن از آن پانزده مرتبه سوره قدر را بخواند، بعد از آن رکعت دوم را مثل رکعت اولی انجام دهد.

اگر چنین کند منصرف شود، در حالی که مابین او و خداوند گناهی نماند، مگر این که بخشیده شود و هر چه را که طلب کرده به او بدهند.

و مستحب است بعد از آن دعا بخواند که در مفاتیح ذکر شده است.

2. نماز حضرت علی ـ علیه السّلام ـ

و آن چهار رکعت است به دو تشهد و دو سلام. در هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره توحید خوانده می شود.

از حضرت صادق ـ علیه السّلام ـ روایت کرده اند که فرمود: «کسی که این نماز را به جا آورد از گناهان بیرون آید مانند روزی که از مادر متولد شده باشد و حاجتهای او برآورده شود».

3. نماز حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ

نماز حضرت دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحید می خواند و بعد از فارغ شدن از نماز تسبیحات حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ را انجام می دهد.

و وارد شده که این افضل نمازهای مستحبی است و در اول شب ذی الحجه مؤکد است.

نماز دیگر: چهار رکعت نماز کند به دو سلام بخواند در رکعت اول بعد از حمد «توحید» پنجاه مرتبه و در رکعت دوم بعد از حمد «و العادیات» پنجاه مرتبه و در رکعت سوم بعد از حمد «اذا زلزلت» پنجاه مرتبه و در رکعت چهارم بعد از حمد «اذا جاء نصرالله» پنجاه مرتبه.

4. نماز امام حسن ـ علیه السّلام ـ


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:2 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

 

خاطره یک نماز

حدود سی سال قبل هیجده یا نوزده ساله بودم . برای پیگیری کاری اداری به تهران آمده، و در یکی از مسافرخانه های حوالی میدان توپخانه (امام خمینی فعلی) اقامت کرده بودم . اداره ای که باید به آن مراجعه می کردم در اطراف میدان انقلاب فعلی قرار داشت . تا آنجا که به خاطر دارم، در حوالی آن اداره، مسجدی نبود . از میدان انقلاب تا میدان فردوسی و بعد از میدان فردوسی تا نزدیکی های میدان توپخانه هم مسجدی سراغ نداشتم . (هنوز هم - در این مسیر - از میدان انقلاب تا حدود یک ایستگاه اتوبوس مانده به میدان امام خمینی، مسجدی ساخته نشده است!) .

آن روز کارم در آن اداره به درازا کشید و نتوانستم نماز ظهر و عصرم را بهنگام بخوانم . وقت برگشتن - بی خبر از اینکه در مسیرم مسجدی نیست - پیاده به راه زدم تا در راه، مسجدی پیدا کنم و نمازم را بخوانم . آنقدر آمدم و جایی پیدا نشد، تا به حوالی میدان توپخانه، خیابان کوشکی رسیدم . کوشکی، خیابانی قدیمی، به بست و عریض است که یک ضلع از اداره مرکزی پست و یک ضلع از ساختمان وزارت امور خارجه در آن قرار دارد . علاوه برآن، آن روزها اداره مرکزی پلیس تهران نیز اواسط همین خیابان بود .

 

وقتی به این خیابان و درست روبروی قرارگاه مرکزی پلیس رسیدم، دیدم چیزی به غروب آفتاب و قضا شدن نماز ظهر و عصر نمانده است . در حیص و بیص اینکه چه بکنم و چه نکنم، یکدفعه به ذهنم رسید که همانجا، در پیاده رو، به نماز بایستم .

 

انجام چنین کاری، آن هم در چنان زمانی و چنان شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، که مذهبی بودن یک جوان در شرایط عادی اش هم برای عوامل امنیتی رژیم حساسیت برانگیز بود، بسیار غریب (در واقع بی سابقه) بود، و نیاز به جسارتی ویژه داشت . به خصوص اگر قرار بود این عمل در برابر قرارگاه مرکزی پلیس تهران نیز انجام بگیرد .

 

من هم کم و بیش از این عوارض و پیامدهای احتمالی آگاه بودم . با این همه، دغدغه و نگرانی قضا شدن نماز و فوت وقت آن، آنقدر بود که بر این حساب و کتاب ها غلبه کرد . پس، به داخل باغچه توی پیاده رو رفتم، کفش ها را درآوردم، روی چمن های نرم و کوتاه و مرطوب، رو به قبله ایستادم و «تکبیرة الاحرام » را گفتم .

 

در همان حین خواندن نماز و اتمام آن، نگاه های به شدت تعجب آمیز و حتی یکه خوردن و توقف کوتاه برخی از رهگذران را، برای دیدن بهتر این اتفاق غریب - در آن زمان - احساس می کردم و می دیدم . اتفاق دیگری نیفتاد و نماز با همه دست و پا شکستگی و تاخیرش تمام شد . اما، خاطره اش برای همیشه در یادم ماند .


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:2 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

ماه مبارک رمضان ؛ ماه خودسازی

خودسازی از خودشناسی آغاز می‏شود. نخست ‏باید خود را شناخت تا بتوان خود را ساخت، چرا که با خودشناسی، خداشناسی ‏تحقق می‏یابد و اگر خدا را شناختیم، خود را ساخته‏ایم.
در آغاز باید دید چرا پدید آمده‏ایم؟ و هدف از پیدایش و خلقت ما چیست؟ خداوند در قرآن کریم تصریح کرده ‏است...

که:« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، من جن و انس را نیافریدم، جز برای این‏ که عبادت کنند.»
در تفاسیر زیادی «لیعبدون‏» به معنای «لیعرفون‏» آمده‏است، یعنی هدف از خلقت ‏شناخت است وگرنه عبادت فقط نماز و روزه و در سجاده نشستن و خدا را نیایش کردن‏ نیست. نماز و روزه و ...، شعبه‏ای ازعبادت است که عبادت اجتماعی اهمیتش‏ کم‏تر از آنها نیست ، زیرا درآن جا انسان فقط به خود می‏اندیشد، وعبادت در معنای ‏گسترده‏تر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است. عبادت، دردشناسی و دردزدایی است.

چگونه خلیفة الله شویم ؟
عبادت، در جمع زیستن و برای جمع زیستن است. این که عبادت بیش‏تر به صورت جمعی مطرح می‏شود و بر مسجد و جمعه و جماعت تاکید می‏شود، برای این است که شناخت انسان به خویش منحصر نشود و به دیگران نیز سرایت ‏کند. ما آفریده نشده‏ایم که تنها گلیم خود را ازآب بیرون بکشیم بلکه باید درمتن قرار بگیریم نه در حاشیه. در جمع زندگی کنیم نه در دیر. به فکر چاره‏جویی ازدیگران باشیم نه تنها چاره‏جویی از خویشتن . به هرحال، بحث ما درباره شناخت نیست ‏که بحثی است طولانی و از آن می‏گذریم. اما آن‏ چه گفتنی است، این است که انسان‏ چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده کند تا انسانی الهی گردد، تا قابلیت ‏خلیفة الله شدن پیدا کند. خودسازی به این است که منش خود را به ‏گونه‏ای تغییر دهیم که پروردگار می‏خواهد، و به عبارت دیگر: اگر هم طبیعت ما مایل ‏به تکبر و خودخواهی است، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم که از فراز کبر و نخوت فرود آید و به تواضع و فروتنی گراید. اگر طبیعت ما، به بخل تمایل بیشتری ‏دارد، چون این صفت مورد نکوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیاء و خردمندان‏ می‏باشد، پس باید از آن دست‏ برداشت و سخاوتمند شد. خلاصه باید صفات سلبیه (منفی) را از قلب زدود، چنان که صفات ثبوتیه را چون جامه‏ای تمیز و زیبا در بر کرد.

چه باید کرد ؟
باید قلب را از آن چه در نظر مولا و پروردگارمان ناخوشایند و مکروه است، پاک‏ کرد و باید تمام اعضاء و جوارح را در راه رضایش به کار گرفت.
خویشتن را باید به حلم و بردباری عادت داد که آن درجه و مقام آدمی را والا برد ودر میان مردم مایه شرف و عزت باشد و با نیکان و بزرگان هم صحبت ‏شود و از هرچه ‏مایه پستی و تن ‏پروری و تنبلی است دور سازد و آن چه که انسان را به خدایش نزدیک‏ و مقرب می‏کند، به آن سوی سوق دهد و عاقبت‏ خیر و نیک فرجامی، ثمره و نتیجه‏اش ‏باشد.
باید به عفت و پاکدامنی روی آورد و از آن‏ چه مایه نفرت و خجلت ‏باشد و شخصیت ‏انسان را لکه‏دار و ننگ بار سازد، دوری جست. باید صبر را پیشه خود ساخت تا به ‏یقین و رضا برسد و تسلیم در برابر اوامر حق باشد و تنگناها و محنت‏ها و رنج‏ها وسختی‏ها و تنگدستی‏ها و رویدادهای تلخ روزگار، او را از پای درنیاورد.
باید به سوی تکامل عقل و روح گام برداشت و با تکیه بر دو بال تقوا و عمل، به‏ اوج عزت و عظمت و خدا خواهی رسید. باید در مقابل لذات زودگذر دنیایی به سلاح‏ تقوا، ورع، پارسایی و زهد مسلح شد تا رستگار شویم و به بهشت رضوان نایل آییم که:« و رضوان من الله اکبر.»
باید آن چنان بر خویشتن مسلط بود و نفس سرکش را مهار کرد که نه مدح و درود دیگران، و نه فحش و ناسزای آنها در روحیه فولادین و با صلابتش تاثیر گذارد.
باید خود نگهدار بود از آن‏ چه نارضایتی حق در بردارد، نه آن ‏چه خویشتن بخواهد یا نخواهد که در برابر امر مولا خودی نیست که مطرح باشد. باید از شر و بدی و رذایل اخلاقی و عادت‏های ناپسند و منش‏های زشت و کارهای قبیح، دور شد چنان‏ که به‏ خیرخواهی ، راستگویی ، امانت ، فضیلت ، اخلاق نیکو و خصال پسندیده، متخلق شد.


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:2 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

علائم و منزلت لیلة القدر در روایات

- قال الباقر علیه السلام :

سالته عن علامة لیلة القدر، فقال: علامتها ان یطیب ریحها، و ان کانت فی برد دفئت، و ان کانت فی حر بردت فطابت. (1)؛  (محمد بن مسلم) از علامت لیلة القدر پرسید؟ امام (ع) فرمود: علامت لیلة القدر این است که بوی خوشی از آن پخش می‏شود، اگر در سرمای ( زمستان) باشد گرم و ملایم می‏گردد، و اگر لیلة القدر در گرمای ( تابستان) باشد خنک و معتدل و نیکو می‏گردد.

توضیح:

علامه طباطبائی در علایم شب قدر می‏گوید: روایات در معنی و خصایص و فضایل شب قدر بسیار است، در بعضی از آن روایات علامت هایی برای شب قدر ذکر کرده از قبیل این که شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع می‏کند و هوای آن روز معتدل است. ( المیزان، ج 40، ص 332)

- قال ابوعبدالله علیه السلام : لیلة القدر فی کل سنة و یومها مثل لیلتها. (2)؛ شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن می‏باشد.

- قال النبی صلی الله علیه و آله: ان انا ادرکت لیلة القدر فما اسال ربی؟ قال (ص): «العافیة‏». (3)؛  به پیامبر(ص) گفته شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزی را مسئلت کنم؟ فرمود: «عافیت را».

- قال موسی علیه السلام :

الهی ارید قربک، قال: قربی لمن استیقظ لیلة القدر، قال:

الهی ارید رحمتک، قال: رحمتی لمن رحم المساکین لیلة القدر، قال:

الهی ارید الجواز علی الصراط ، قال: ذلک لمن تصدق بصدقة فی لیلة القدر، قال:

الهی ارید من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلک لمن سبح تسبیحه فی لیلة القدر، قال:

الهی ارید النجاة من النار، قال: ذلک لمن استغفر فی لیلة القدر، قال:

الهی ارید رضاک، قال: رضای لمن صلی رکعتین فی لیة القدر. (4)

ترجمه:

خداوندا! می‏خواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود، گفت:

خداوندا! رحمتت را می‏خواهم، فرمود: رحمتم از آن کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند: گفت:

خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو می‏خواهم فرمود: آن، از آن کسی است که در شب قدر صدقه‏ای بدهد. گفت‏:

خداوندا! از درختان بهشت و از میوه‏هایش می‏خواهم، فرمود: آنها از آن کسی است که در شب قدر تسبیحش را انجام دهد گفت: خداوندا! رهایی از جهنم را می‏خواهم، فرمود: آن، از آن کسی است که در شب قدر استغفار کند. گفت:

‏خداوندا! خشنودی تو را می‏خواهم، فرمود: خشنودی من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد.

توضیح:

لیلة القدر شبی است که قرآن نازل شده است و ظاهراً مراد به قدر، تقدیر و اندازه‏گیری است، خدای تعالی در آن شب حوادث یک سال را یعنی از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر می‏نماید، زندگی و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایی از این قبیل را مقدر می‏سازد.

حقیقت شب قدر
معنا و ماهیت حقیقی شب قدر چیست ؟
 


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:2 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

دو دریا

 

سوره النمل, آیات 60 و 61
[آیا آنچه شریک می‏پندارند بهتر است] یا آن کس که آسمانها و زمین را خلق کرد و برای شما آبی از آسمان فرود آورد پس به وسیله آن باغهای بهجت‏انگیز رویانیدیم کار شما نبود که درختانش را برویانید آیا معبودی با خداست [نه] بلکه آنان قومی منحرفند.
[آیا شریکانی که می‏پندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهی ساخت و در آن رودها پدید آورد و برای آن کوه‏ها را [مانند لنگر] قرار داد و میان دو دریا برزخی گذاشت آیا معبودی با خداست [نه] بلکه بیشترشان نمی‏دانند


نوشته شده در چهارشنبه 89/7/7ساعت 9:2 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

Design By : Pichak