سفارش تبلیغ
صبا ویژن


☆★☆ مذهب سرا ☆★☆

                                                                           قرآن

روم، سی امین  سوره قرآن است که مکی و 60 آیه دارد.

در فضیلت سوره روم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره روم را بخواند ده برابر تمامی فرشتگانی که خداوند را در بین زمین و آسمان تسبیح گفته اند حسنه به او داده می شود و هر آنچه که در روز یا شبش از دست داده دوباره به دست می آورد. 1

به قرائت این سوه در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است. در روایتی از امام صادق علیه السلام روایت شده: هر کس سوره های عنکبوت و روم را در شب بیست و سوم ماه رمضان قرائت نماید به خدا قسم او از اهل بهشت است و پس از گفتن این جمله فرمودند: اینکه قسم یاد کردم هر کس در این شب این سوره ها را بخواند اهل بهشت است هیچ استثنایی نمی کنم و نمی ترسم که خداوند به خاطر سوگند و عدم استثنای در آن برای من گناهی بنویسد. زیرا مطمئن هستم که این دو سوره نزد خداوند جایگاهی بزرگ دارد. 2

در روایتی دیگر از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده است علت اینکه حضرت ابراهیم علیه السلام به نام خلیل الله نامیده شد قرائت آیات 18-17 سوره روم است. 3

 

آثار و برکات سوره

1) راه دستیابی به خوبی ها

خواندن سه بار آیات 18-17 سوره روم در عصر و صبح مستحب است. امام علی علیه السلام فرموده است: هر کس در عصر سه بار بگوید: «فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون و له الحمد فی السماوات و الارض و عشیا و حین تظهرون» هیچ خیر و خوبی ای در آن شب از او فوت نمی شود و همه بدی ها و شرور،آن شب از او برداشته می شود و هر کس صبحگاه سه بار این آیات را بخواند نیز چنین بهره ای می برد.4

این دو آیه شریفه بسیار ارزشمند است که پیامبر صلی الله علیه و آله به کسی که این دو آیه را همواره زمزمه می کند وعده بهشت داده است.


نوشته شده در جمعه 89/9/12ساعت 4:58 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

 

امام رضا(ع) و سلامت بدن

 

مامون در زمان حکومتش دانشمندان و علمای پزشکی را از نقاط مختلف دعوت کرده و جلسات بحث علمی تشکیل می داد تا به این وسیله هم این علم را بسط دهد وهم نام خود را در نقاط مختلف جهان معروف کند. امام رضا (ع) نیز در این جلسات شرکت داشت و یکی از اعضای ثابت آن بود. مامون و افراد حاضر در بحث علمی از وجود آن حضرت بهره زیادی می جستند. امام در رساله پزشکی خود خطاب به مامون توصیه های بهداشتی فراوانی را آورده است.

 

ما در این مطلب، قسمتی از سخنان گوهربار حضرت رضا (ع) را در مورد رعایت نکات بهداشتی و حفظ سلامتی بدن آورده ایم. امیدواریم با توجه به توصیه های آن حضرت و بهره گیری از علوم جدید پزشکی، همیشه از بدنی سالم و به دور از هر گونه بیماری برخوردار باشید.

 

 

 


 

 توصیه های سلامتی امام :

- کسی که نمی خواهد معده اش آزار و آسیب ببیند، موقع غذا خوردن آب ننوشد. کسانی که توام با غذاخوردن آب می نوشند، دستگاه هاضمه را از ابتدای کارش، از کار باز می دارند. اینها به عارضه ضعف دستگاه گوارشی مبتلا خواهند شد زیرا نوشیدن آب در اول طعام، معده را از هم باز می کند، و عارضه گشادی معده پدید می آورد.

 

- آنانکه می خواهند از بیماری بواسیر و رنج روده ای و درد قسمت پشت بدن در امان باشند، هر شب ده دانه خرمای برشته شده را با روغن گاو بخورند.

 


 

- کسی که نمی خواهد از درد مثانه بنالد، حتی نباید یک لحظه هم ادرارش را نگاهدارد، اگر چه در پشت اسبی سوار شده باشد.

 


 

- کسانی که بضعف حافظه دچارند، بهتر است همه روزه هفت مثقال کشمش سیاه ناشتا بخورند و نیز سه تکه زنجبیلی که در عسل خوابانده باشد( زنجبیل پرورده) با کمی خردل ضمن غذای روزانه خود بخورند. برای تقویت نیروی فکری خوبست، همه روزه سه دانه هلیله با نبات کوبیده بخورند.

 

- کسی که می بیند ناخنهایش زرد می شود و از هم می شکافد، یا اینکه اطراف ناخنهایش خراب میشود، باید عادت کند که ناخنهایش را در هر پنجشنبه بچیند که عادت به این کار از شکافتن ناخن ها و خرابی دور سرانگشت ها جلوگیری خواهد کرد. اگر کسی می خواهد که به درد گوش گرفتار نشود، هر شب هنگام خواب اندکی پنبه در گوشهایش بگذارد.

 


 

- هر کس می خواهد در فصل زمستان از بیماری سرماخوردگی در امان بماند، همه روزه سه قاشق عسل بخورد. عسل سالم نشانه هایی دارد. آن دسته از عسل ها که وقتی جلو دماغ می گیرید بوی تندش شما را به عطسه وامیدارد یا عسلی که آدم را دچار بی حالی وسستی می کند، و آن عسلی که زبان آدم را می سوزاند، عسل های خوبی نیستند. این عسلها قاتل جان آدمی میباشند.

 


 

- در فصل زمستان گل نرگس ببوئید، بوئیدن این گل را بطور استمرار رعایت کنید تا از شر سرماخوردگی در امان بمانید. همچنین استشمام( سیاه دانه) آدمی را از سرماخوردگی ایمن می دارد.

 


 

- برای جلوگیری از سرماخوردگی در روزهای تابستان، پرهیز از آفتاب و خوردن روزی یک عدد خیار فایده فراوانی دارد.

 


 

- کسانی که می خواهند از سردرد و باد شکم در امان باشند، ماهی تازه بخورند. این عمل را هم در فصل زمستان و هم در تابستان انجام دهند، چون ماهی تازه برای پیشگیری از این گونه دردها بسیار سودمند می باشد.

 


 

- آنانکه می خواهند همیشه سردماغ و با نشاط باشند، تا می توانند از شام شب بکاهند و شب ها سبک بار به رختخواب بروند.

 


 

- کسانی که نمی خواهند گوشهایشان سست و فروآویخته باشد، و یا اینکه از افتادن و بزرگ شدن لوزتین خود، بیمناک هستند، بهتر است هر وقت که شیرینی می خورند، بدنبالش اندکی سرکه غرغره کنند.

 


 

- کسانی که می خواهد از ابتلا به مرض یرقان در امان بمانند، در فصل تابستان به اتاق های دربسته و دم کرده و بدون تهویه وارد نشوند و همچنین در فصل زمستان یک مرتبه از اطاق گرم به هوای سرد نروند، بلکه صبر کنند، تا بدنشان با هوای تازه مانوس شود.

 


 

- آنانکه از بادهای دردناک و شدید در بدن خود می ترسند، هفته ای یک بارسیر بخورند.

 


 

- کسانی که به دندان خود علاقمندند قبل از خوردن شیرینی، کمی نان بخورند( فلسفه این کار این است که خرده های نان میان دندان ها را پر کند و نگذارد مواد شیرین به آنها آسیب بزند.)

 


 

- آنانکه می خواهند غذایشان زود هضم شود و دستگاه هاضمه اشان کار خود را بآسانی انجام دهد، هر وقت که می خواهند با شکم سیر برختخواب بروند، به پهلوی راست بخوابند و پس از مدتی از پهلوی راست به پهلوی چپ بغلطند و بخواب راحت فرو روند.


نوشته شده در جمعه 89/9/12ساعت 3:40 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

نقد نظام آموزشی از منظر استاد مطهری

مجتهد

در ادامه مرور و مطالعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری، با تأکید بر نیازها و مقتضیات جامعه جوان کشورمان و در فصل فعالیت مدارس و مراکز آموزشی، یکی دیگر از آثار ارزشمند و ماندگار آن متفکر و کارشناس برجسته اسلامی را با هم مورد تأمل و تدبر قرار می دهیم. باشد که همه متولیان و تصمیم گیران امر تعلیم و تربیت دینی با الهام از آموزه های آن معلم فرزانه، زمینه های رشد و شکوفایی نسل تو و طراحی و ترسیم فرآیند نظام آموزشی و پرورشی کشورمان را فراهم سازند.

کتاب «تعلیم و تربیت در اسلام» محصول تلاش علمی و آموزشی متفکر شهید استاد مرتضی مطهری طی سالهای 51 تا 52 (در جمع دبیران و تعلیمات دینی) و نیز انجمن های اسلامی پزشکان می باشد، که ذیلاً با عنایت به لزوم آشنایی نسل جوان و مدیران و برنامه ریزان تعلیم و تربیت با آثار ماندگار آن استاد فرهیخته تنظیم و تدوین می گردد.

 

اصل در نظام آموزشی، عقل است یا علم؟

«ما دو مسأله داریم، یکی مسأله پرورش عقل، و دیگر مسأله علم، مسأله علم همان آموزش دادن است. «تعلیم» عبارت است از یاد دادن، از نظر تعلیم، متعلّم فقط فراگیر است و مغز او به منزله ی انباری است که یک سلسله معلومات در آن ریخته می شود. ولی در آموزش، کافی نیست که هدف این باشد. امروز هم این را نقص می شمارند که هدف آموزگار فقط این باشد که یک سلسله معلومات، اطلاعات و فرمول در مغز متعلّم بریزد، آنجا انبار بکند و ذهن او بشود مثل حوضی که مقداری آب در آن جمع شده است. هدف معلم باید بالاتر باشد و آن اینست که نیروی فکری متعلّم را پرورش و استقلال بدهد و قوه ابتکار او را زنده کند، یعنی کار معلم در واقع آتشگیره دادن است. فرق است میان تنوری که شما بخواهید آتش از بیرون بیاورید و در آن بریزید تا این تنور را داغ کنید و تنوری که در آن هیزم و چوب جمع است، شما آتشگیره از خارج می آورید، آنقدر زیر این چوب ها و هیزم ها آتش می دهید تا خود اینها کم کم مشتعل شود و تنور با هیزم خودش مشتعل گردد. چنین به نظر می رسد که آنجا که راجع به عقل و تعقّل (در مقابل علم و تعلّم) بحث می شود نظر به همان حالت رشد عقلانی و استقلال فکری است که انسان قوه استنباط داشته باشد.» (تعلیم و تربیت در اسلام، ص 19-17)

علم مطبوع، علمی است که «از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه می گیرد. علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان قوه ی ابتکار شخص است.» زنبور عسل، شهد گل را می گیرد و عسل تولید می کند. این مثال خوبی در مورد علم مطبوع

پرورش عقل، با کدام روش آموزشی؟

امام علی (علیه السلام)

با توجه به تعبیر و تأکیدی که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) دارند، علم در یک تقسیم بندی کلان به علم مسموع و علم مطبوع تقسیم می شوند.

علم مسموع، علمی است که از دیگری فراگرفته می شود. از خارج گرفته شده. علم شنیده شده و انبار شده در ذهن است، بدون اینکه قوه ی ابتکار شخص در آن دخیل باشید. شخص مثل ضبط صوت عمل می کند حفظ می کند. بایگانی می کند. مثل بانک اطلاعات.

اما علم مطبوع، علمی است که «از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه می گیرد. علمی که انسان از دیگری یاد نگرفته و معلوم است که همان قوه ی ابتکار شخص است» (همان، ص19) زنبور عسل، شهد گل را می گیرد و عسل تولید می کند. این مثال خوبی در مورد علم مطبوع. اینکه شهد را بگیری و همان را تحویل بدهی، کار ضبط صورت و سیم رابط را انجام می دهی، هنر و ابتکار چندانی به کار نگرفته ای. امیرمؤمنان در ادامه بحث علم مطبوع و علم مسموع می فرماید: «علم مسموع اگر علم مطبوع نباشد فایده ندارد. و واقعاً هم همین جوری است. این را در تجربه ها هم درک کرده اید؛ افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند، منشأ آن هم اغلب سوء تعلیم و تربیت است، نه اینکه استعدادش را نداشته اند، تربیت و تعلیم جوری نبوده که آن نیروی مطبوع او را به حرکت درآورد و پروش بدهد» (همان – ص 19)

 

عالِم صددرصد عوام

محصول نظام آموزشی و تربیتی معیوب، در نهایت عالمانی جاهل است. عالمانی که ابتکار ندارند. «من دیده ام افرادی را که بر ضد آنچه که اینجا [در سیستم آموزشی معیوب] یاد گرفته اند. آنجا قضاوت می کنند و لهذا شما می بینید که یک عالم، مغزش جاهل است. عالم است ولی مغزش جاهل است. عالم است، یعنی خیلی چیزها را یاد گرفته، خیلی اطلاعات دارد ولی آنجا که شما مسأله ای خارج از حدود معلوماتش طرح می کنید می بینید که با یک عوام صددرصد عوام طرف هستید. آنجا که می رسد، یک عوام مطلق از آب در می آید.» (همان – ص 20)

امیرمؤمنان در ادامه بحث علم مطبوع و علم مسموع می فرماید: «علم مسموع اگر علم مطبوع نباشد فایده ندارد. و واقعاً هم همین جوری است. این را در تجربه ها هم درک کرده اید؛ افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند، منشأ آن هم اغلب سوء تعلیم و تربیت است، نه اینکه استعدادش را نداشته اند، تربیت و تعلیم جوری نبوده که آن نیروی مطبوع او را به حرکت درآورد و پروش بدهد.»

فکر خیلی از سواد بهتر است

این داستان معروف است می گویند: «یک وقت یک خارجی آمده بود کرج، با یک دهاتی روبرو شد. این دهاتی خیلی جوابهای نغز و پخته ای به او داد، هر سئوالی که می کرد خیلی عالی جواب می داد. بعد او گفت که تو اینها را از کجا می دانی؟ گفت: «ما چون سواد نداریم فکر می کنیم». این خیلی حرف پر معنایی است: آنکه سواد دارد معلوماتش را می گوید ولی من فکر می کنم و فکر خیلی از سواد بهتر است.» بنابراین کار آموزگار و معلم در نظام آموزشی هدفمند، صرف انباشت اطلاعات و معلومات در مغز دانش آموز و دانشجو نیست. معلومات، بدون تجزیه و تحلیل و بدون اندیشه و فکر باعث رکود ذهن می شود. رشد شخصیت فکری و عقلانی و تقویت قوه ی تجزیه و تحلیل نباید فرع بر انتقال معلومات و تعلیم باشد.

آنان که زیاد استاد و کلاس می بینند و مغز خود را انبار محفوظات می کند دیگر مجال فکر و ابتکار و اجتهاد ندارند.

 

یک مثال روشن

«مغز انسان، درست حالت معده ی انسان را دارد. معده ی انسان باید غذا را از بیرون به اندازه بگیرد و با ترشحاتی که خودش روی غذا می ریزد آن را به اصطلاح بسازد. باید معده اینقدر آزادی و جای خالی داشته باشد که به آسانی بتواند غذا را زیرورو کند، اسیدها و شیره هایی را که باید ترشح نماید و بسازد. ولی معده ای که مرتب بر آن غذا تحمیل می کنند و تا آنجا که جا دارد به آن غذا می دهند، دیگر فراغت، فرصت و امکان برایش پیدا نمی شود که این غذا را درست حرکت بدهد  بسازد. آنوقت می بینید اعمال گوارشی اختلال پیدا می کند و عمل جذب هم در روده ها درست انجام نمی گیرد. مغز انسان هم قطعاً همین جور است. در تعلیم و تربیت باید مجال فکر کردن به دانش آموز [و دانشجو و طلبه] داده بشود و او به فکر کردن ترغیب گردد.» (همان – ص 23)

 

یک مصداق بارز

«شیخ انصاری که یکی از مبتکرترین فقهای صد و پنجاه سال اخیر است، از تمام علمای فعلی کمتر استاد دیده یعنی دوره ی استاد دیدنش بسیار کم بوده است. طلبه ای بود که رفت نجف، مختصری استادهای نجف را دید. بعد خودش راه افتاد دنبال استادهای متنوع. رفت مشهد، مدتی در مشهد ماند. به تهران آمد، تهران هم خیلی نماند به اصفهان رفت. به کاشان رفت... همه دوره ی معلم دیدن او اگر حساب کنید، به ده سال نمی رسد. در صورتی که دیگران بیست سال و سی سال معلم دیده اند.»(همان – ص 23)

شما می بینید که یک عالم، مغزش جاهل است. عالم است ولی مغزش جاهل است. عالم است، یعنی خیلی چیزها را یاد گرفته، خیلی اطلاعات دارد ولی آنجا که شما مسأله ای خارج از حدود معلوماتش طرح می کنید می بینید که با یک عوام صددرصد عوام طرف هستید. آنجا که می رسد، یک عوام مطلق از آب در می آید.»

هدف باید رشد فکری باشد

به هر حال «جای تردید نیست» که در آموزش و پرورش، هدف باید رشد فکری دادن به متعلّم و به جامعه باشد. تعلیم دهنده و مربی هر که هست؛ معلم است. استاد است، خطیب است، واعظ است، باید کوشش کند که به شخص، رشد فکری، یعنی قوه تجربه و تحلیل بدهد. نه اینکه تمام همّش این باشد که هی بیاموزید، هی فرا گیرید، هی حفظ کنید.»(همان – ص 24) باید مسیری را طی کرد که «خود فرد استنباط بکند، اجتهاد بکند، رد فرع بر اصل بکند.»(همان، ص 24)

 

 مجتهد بودن یعنی چه؟

پیرو

«مرحوم آقا حجت یک وقت حرف خیلی خوبی در باب اجتهاد زد. گفت: اجتهاد واقعی این است که وقتی یک مسأله جدید که انسان هیچ سابقه ی ذهنی ندارد و در هیچ کتابی طرح نشده به او عرضه شده فوراً بتواند اصول را به طور صحیح تطبیق کند و استنتاج نماید، والاّ انسان مسائل را از «جواهر» یاد گرفته باشد، مقدمه و نتیجه (صغری و کبری و نتیجه) همه را گفته اند، او فقط یاد می گیرد [و می گوید] من فهمیدم صاحب «جواهر» چنین می گوید، بله، من هم نظر او را انتخاب کردم. این اجتهاد نیست، همین کاری که اکثر می کنند. اجتهاد، ابتکار است و اینکه انسان خودش ردّ فرع بر اصل بکند. مجتهد واقعی در هر علمی همین طور است. همیشه مجتهدها عده ای از مقلدها هستند. مقلدهایی در سطح بالاتر، شما می بینید در هر چند قرن یک نفر پیدا می شود که اصولی را تغییر می دهد، اصول دیگری به جای آن می آورد و قواعد تازه ای [ابداع می کند]، بعد همه مجتهدها از او پیروی می کنند. مجتهد اصلی همان یکی است. بقیه مقلّدهایی به صورت مجتهد هستند که از این مقلدهای معمولی کمی بالاترند. مجتهد واقعی در هر علمی همین جور است.»(همان، ص 29) در ادبیات، در فلسفه و منطق، در فقه و اصول، در فیزیک و ریاضیات این جور است.» شما می بینید در فیزیک یک نفر می آید یک مکتب فیزیکی می آورد، بعد تمام علمای نیز یک تابع او هستند. این را که مکتب جدیدی می آورد و... که افکار را تابع فکر خودش می کند باید گفت مجتهد واقعی». (همان، ص 25)

آنکه سواد دارد معلوماتش را می گوید ولی من فکر می کنم و فکر خیلی از سواد بهتر است.» بنابراین کار آموزگار و معلم در نظام آموزشی هدفمند، صرف انباشت اطلاعات و معلومات در مغز دانش آموز و دانشجو نیست. معلومات، بدون تجزیه و تحلیل و بدون اندیشه و فکر باعث رکود ذهن می شود. رشد شخصیت فکری و عقلانی و تقویت قوه ی تجزیه و تحلیل نباید فرع بر انتقال معلومات و تعلیم باشد.

آنان که زیاد استاد و کلاس می بینند و مغز خود را انبار محفوظات می کند دیگر مجال فکر و ابتکار و اجتهاد ندارند

مایه اصلی رشد فکری چیست؟

نباید فراموش کرد به رغم آنچه در خصوص اهمیت و ضرورت تفکر و اجتهاد و ابتکار گفته شده مایه اصلی، تعلیم و تعلم است. تفکر بدون تعلیم و تعلم امکان پذیر نیست. در اسلام هم تفکر عبادت است هم تعلّم. امّا «آنچه در باب تفکر داریم بیشتر است از آنچه در باب تعلم داریم.»(همان، ص 25)

آیات و روایات فراوانی داریم که ما را به این مهم رهنمون می سازند علاقمندان را به مرور آنها ارجاع می دهیم. در اینجا نمونه ای از آیات فهرست می شود: سوره علق آیات 1 تا 5/ سوره زمر آیه 9/ سوره جمعه آیه 2/ سوره ص آیه 28.

 

فراگیری کدام علم واجب است؟

در سطور مذکور گفته شد برای رشد فکری و توسعه ابتکار و اجتهاد در فرآیند آموزش و پرورش، باید علم آموزی را به عنوان مقدمه تلقی کرد. و تعلّم و تعلیم را به عنوان مایه اصلی تفکر و تدبر داشت. حال سئوال این است که کدام علم الویت درجه یک دارد؟ کدام علم واجب است؟ اینکه گفته شد "طلبُ العلم فریضةٌ عَلی کلِّ مُسلمِ"، منظور کدام علم است در این باب لازم است گفته شود: «علم یا خودش هدف است و یا مقدمه است برای هدفی. هر جا هم که خودش هدف نیست، اگر هدفی از هدفهای اسلامی متوقف به آن باشد، از باب مقدمه واجب، واجب می شود. ... مثلاً ما باید نماز بخوانیم. ولی اینکه انسان بخواهد درست نماز بخواند، بدون اینکه مسائل نماز را بداند امکان ندارد. پس برای اینکه انسان برای خواندن نماز آماده شود، یعنی بتواند نماز را صحیح بخواند واجب است مسائل نماز را یاد بگیرد اختصاص به نماز و روزه و اینگونه تکالیف ندارد. هر وظیفه ای از وظایف اسلامی که نیازمند به علم باشد، همان علم برایش واجب می شود.»(همان، ص 31)

برای تزکیه ی نفس، آموختن مسائل روانی و اخلاقی و برای عمل کردن به دستورات قرانی، آموختن خود قرآن و تفسیر آن واجب است. برای مقابله با دشمنان اسلام و سرزمین اسلامی راههای نظامی علمی امنیتی را باید آموخت. اسلام نگفته دین را بیاموزید. گفته دین را عمل کنید. ولی وقتی می خواهیم دین را عمل کنیم بدون آموختنش ممکن نیست. پس باید این را بیاموزیم تا عمل کنیم. (همان، ص 34)

 

 گروه دین و اندیشه تبیان


نوشته شده در چهارشنبه 89/9/10ساعت 12:7 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

شادی

شادی در مفهوم مطلق آن البته نزد اسلام نه تنها تقبیح نشده بلکه به شاد بودن و شاد کردن توصیه شده و از غم زدگی تحذیر هم شده است. در روایت است که:

وَ مَا عُبِدَاللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ - أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِن‏(بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏ 71، ص288)؛ و خدا عبادتى نشده که دوست تر داشته باشد از شاد کردن مؤمن.

اما منظور از شاد بودن و شاد کردن در این مقاله شادیهایی است که محصول  تفریحات رایج در عرف ماست.

در عرف ما شادی در دامنه دوستی ها، مهمانی ها، سفرهای سیاحتی، لذتهای جنسی، ترانه خوانی و سرگرمی های مفرح و ... قابل تعریف است که تبیین نظر اسلام در این موارد، مبین موضعگیری اسلام در قبال شادی های عرفی است .

دوستی ها:

بسیاری از شادیهای عرفی فقط در سایه ارتباط با دوستان به دست می آیند که اسلام نه تنها مخالفتی با آنها ندارد بلکه به آن سفارش می نماید. اسلام شوخی های بین دوستان را هم به دیده مثبت می نگرد و ضمن سفارش به پرهیز از زیاده روی و تخریب شخصیت خود و دیگران، به آن توصیه می کند.«رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) ‌می فرمود: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم.» مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن خود و یا دیگران نباید پا را از جاده حق بیرون نهاد. ولی شوخی شادی آفرین در چهارچوب ارزش ها، سنتی از سنن ایشان به شمار می رود.

حضرت در سخنی دیگر می فرماید: مؤمن شوخ و خنده رو و منافق اخمو و عصبانی است. امام صادق(علیه السلام) نیز هیچ مؤمنی را بی بهره از شوخی نمی داند. روزی حضرت به یکی از یارانش به نام یونس شیبانی فرمود: با یکدیگر شوخی می کنید؟ گفت: کم. حضرت فرمود: اینگونه نکنید، زیرا شوخی از خوشخویی است و تو به وسیله آن، برادرت را شاد می کنی.»(تابناک ،گفتگو با حجت الاسلام علوی )

اسلام با اشرافی که بر روح و روان آدمی دارد در زمینه شادی راهکارهای اساسی دارد که رعایت آن راهکارها شادی را در انسان نهادینه می کند و از ظاهر به باطن می برد. اسلام با ریشه های اساسی غم انگیزی مبارزه می کند و غمی که موجب افسردگی شود را ازشیطان می داند

مهمانی و دید و بازدید هم یکی از اسباب شادی و برطرف کننده غم و افسردگی است که اسلام تحت مفاهیمی چون صله رحم و مهمان نوازی اکیدا بدان تشویق و ترغیب نموده و هیچ ابهامی در این خصوص باقی نگذاشته است. در بسیاری از موارد همچون تولد فرزند، مجلس عروسی، بازگشت از سفر حج و ... سفارش به مهمانی دادن و ولیمه دادن نموده است. هم اکنون نیز بسیاری از مجالس شاد ما به جهت رعایت همین سنت های اسلامی است.

سفرهای سیاحتی نیز در اسلام مقبول است. دین ما اساسا نظر مثبتی نسبت به سفر دارد. اسلام برای رعایت حال مسافر روزه را از ذمه اش برداشته و در نمازش تخفیف داده و حقوقی هم برای وی قائل شده و برای نشاط و فرح سفر نیز دستوراتی داده است. در روایت است که: وقتى به سفر مى‏روید، سفره با خود بردارید و غذاهاى خوب (مناسب) در آن نهید.(آداب سفر در فرهنگ نیایش، فصل 3: تهیه‏ى غذا جهت مسافرت و آداب و اذکار آن ... ص 136)

ضمنا دلیلی هم قرار نداده که  مومن مجبور باشد سفرش را مختوم به زیارات و اماکن مقدسه نماید؛ بلکه نفس سفر به جهت شاد بودن و شاد کردن را می پذیرد و به هیچ وجه آن را لهو تلقی نمی کند. نقل است که:

«از وطنهاى خود دور شوید و مسافرت کنید که در سفر پنج فائده است: سفر باعث تفریح و انبساط روح است و اندوه و آزردگیها را برطرف میکند، یکى از راههاى تحصیل درآمد و تأمین معاش است و وسیله فراگرفتن علم و تجربه است، مسافرت به انسان آداب زندگى مى‏آموزد و آدمى در سفر با افراد با فضیلت و با اخلاق برخورد میکند و با آنان دوست مى‏شود.» (الحدیث ، روایات تربیتى، ج‏2، 146، فوائد مسافرت ...)

 

لذتهای جنسی:

لذت جنسی

شادی از کانال لذتهای جنسی نیز در متن ازدواج در اسلام جریان دارد. اشکال مختلف ازدواج در اسلام معرفی و جایز دانسته شده است. ازدواج دائم و ازدواج موقت (آنجا که دائم مشکل زا و به خلاف مصلحت است) مستحب موکد و جزء سنت معرفی شده است. حتی برای آنکه همه زنان، که تعدادشان همواره بیش از مردان است، بتوانند ازدواج کنند، بیش از یک ازدواج را به طور همزمان برای زنان ممنوع کرده است تا همگان بتوانند از لذتهای جنسی بهره ببرند و محروم نمانند، اما روابط جنسی نامشروع را از آنجا که مشتمل برستم، سوءاستفاده، بی تعهدی در قبال خانواده و فساد در جامعه است را، جایز نمی داند. و معتقد است که شادی های غیر مجاز باعث اندوههای طولانی و طاقت فرسا برای شخص یا دیگران و حتی نسلهای بعد می شود.

 

مجالس عروسی:

اما شاد شدن از طریق صدای خوش و ترانه های شاد که امروزه بیشتر از هر زمان دیگری رونق پیدا کرده و همیشه یک بحث جنجالی در محیط افکار اسلامی بوده و هست. اسلام به علاقه فطری بشر به صداهای زیبا توجه داشته و در مواردی همچون قرائت قرآن و اذان سفارش به رعایت خوش صدایی و قرائت هر چه زیباتر نموده است. استفاده از شعر و خوانندگی را در مجالس عروسی حرام نکرده و فقط دستور به پرهیز از غنا داده است .

«رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) ‌می فرمود: من شوخی می کنم ولی جز حق نمی گویم.» مفاد این حدیث این است که برای شاد کردن خود و یا دیگران نباید پا را از جاده حق بیرون نهاد. ولی شوخی شادی آفرین در چهارچوب ارزش ها، سنتی از سنن ایشان به شمار می رود

در کتاب مولد فاطمه تألیف شیخ صدوق در روایتی آمده است: پیامبر به دختران عبدالمطّلب و زنان مهاجرین و انصار دستور داد تا همراه فاطمه باشند و شادى کنند و رجز بخوانند و تکبیر و تحمید خداوند را بگویند، و چیزى که رضاى خدا در آن نباشد بر زبان نیاورند.(زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام(روحانى)، ص479، ص 475)

وقتی در عروسی حضرت زهرا سخن از شادی و شعر و آواز است بر کسی جایز نیست که به بهانه رعایت مقدسات، مجلس عروسی اش را چون مجلس ماتم خشک و افسرده برگزار کند.

 

ایجاد شادی های پایدار درونی

شادی

اسلام با اشرافی که بر روح و روان آدمی دارد در زمینه شادی راهکارهای اساسی دارد که رعایت آن راهکارها شادی را در انسان نهادینه می کند و از ظاهر به باطن می برد. اسلام با ریشه های اساسی غم انگیزی مبارزه می کند و غمی که موجب افسردگی شود را ازشیطان می داند.

عذاب وجدان یکی از مهمترین عوامل سلب شادی است که هیچ مجلس طرب انگیزی قدرت ارتفاع آن را از دل شخص ندارد. کسی که دچار عذاب وجدان و احساس گناه است، از هیچ کدام از اسباب شادی لذت نی برد. تنها پرستش خداوند و عمل به دستورات او چون نیکی به پدر و مادر، احسان به دیگران، خدمت به خلق و امثالهم می تواند انسان را به صورت پایدار شاد نگه دارد.

دکتر علی اصغر احمدی _ روانشناس و عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه تهران_ با بیان اینکه نگاه اسلام به شادی عمیق است؟ می گوید: خنده ها و شادی هایی که در حال حاضر در جامعه ما وجود دارد، شادی ظاهری است. شادی ظاهری، نوعی شادی موقت ایجاد می کند. در حالی که اسلام شادی را عمیق می بیند نه ظاهری.

شادی حقیقی، شادی باطنی است. این نوع شادی در ظاهر لبخند و در باطن اعتماد و اطمینان در عمل ایجاد می کند. خنده های بلند افراد در شادی ظاهری است که حالت نمایشی پیدا می کند و این رفتار عکس العملی در مقابل افسردگی درونی است.(فردا، مصاحبه با دکتر احمدی )

لذا شریعت مقدس اسلام با توجه به فطرت انسان، شادیهای واقعی را اینگونه معرفی می نماید.

سرور المؤمن سرور الله تعالى و رسوله و أئمته‏(عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 194)؛ خوشحالى مؤمن، خوشحالى خداوند متعال و رسول اکرم - صلّى الله علیه و آله - و ائمه - علیهم السّلام- است.(ترجمه: آیین بندگى و نیایش، ص 321)

یا علیّ! ثلاث فرحات للمؤمن فی الدّنیا: لقاء الإخوان و تفطیر الصائم و التهجّد من آخر اللّیل(طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتاز، ‏ج ‏2 ، ص199، ح 1195)؛ یا على! سه چیز در دنیا باعث خوشحالى و شادى مؤمن است: ملاقات و دیدار برادران دینى، و افطار دادن به روزه ‏دار، و بیدار بودن در آخر شب .

 

نوشته انسیه نوش آبادی – گروه دین و اندیشه تبیان


نوشته شده در چهارشنبه 89/9/10ساعت 12:5 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

تهنیت و تبریک گفتن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تهنیت گفتن است. به یکدیگر تهنیت باید گفت. پس اگر مؤمنی برادر دینی خویش را ملاقات کرد بگوید حمد وسپاس خدای را که ما را از کسانی قرار داد که به ولایت امیرالمؤمنین و امامان علیهم السلام چنگ زده‌اند. (اقبال الاعمال 2/ 261)
دست دادن

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: وقتی در غدیر یک دیگر را ملاقات کردید با سلام به هم دست دهید. (وسائل الشیعه 10/445)

تبسّم و اظهار شادی

حضرت رضا علیه السلام فرماید: روز غدیر، روز تبسّم در روی مؤمنان است. هر که روز غدیر در روی برادر دینی خود تبسّم کند خدای در روز قیامت نظر رحمت به سوی او افکند و هزار حاجتش را بر آورده سازد و در بهشت قصری از دُرّ سفید برایش بنا کند و صورتش را زیبا سازد. (اقبال الاعمال 2/261)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: شادمانی را در میانتان و شادی را در ملاقاتتان آشکار کنید. (اقبال الاعمال 2/259)


پوشیدن لباسهای فاخر و زینت دادن

حضرت رضا علیه السلام: و روز غدیر روز پو شیدن لباس وکندن سیاه است . . . وآن روز روز زینت دادن است. هر که برای روز غدیر زینت کند خدای همه‌ی گناهان کوچک و بزرگش را بیامرزد و فرشتگانی به سویش فرستد در حالی که حسنات او را می نویسد وتا عید غدیر سال آینده بر درجات او می افزایند و اگر بمیرد شهید بمیرد واگر زنده باشد با سعادت زندگی کند. (اقبال الاعمال 2/262)


طعام دادن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که مؤمنی را در روز غدیر طعام دهد مانند کسی است که همه پیامبران و صدیقان را طعام داده است. (اقبال الاعمال 2/262)
دید و بازدید

حضرت رضا علیه السلام فرماید: ... و هر که در روز غدیر مؤمنی را دیدار کند، خدای هفتاد نور در قبرش وارد کند و قبرش را گشاده سازد. و هر روز هفتاد هزار فرشته قبرش را زیارت کند وبهشت را به او بشارت دهند.( اقبال الاعمال 2/262)


توسعه دادن

حضرت رضا علیه السلام فرماید: و روز غدیر روزی است که خدا فزونی دهد در مال و دارایی کسی که در آن روز عبادت کند و بر خانواده و خوشتن و برادران ایمانی اش توسعه دهد.( اقبال الاعمال 2/261)

هدیه دادن

فیاض بن محمّد بن عمر طوسی گوید: در روز غدیر ابو الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام را دیدم که نزد خود جمعی از دوستانش را برای صرف افطار نگاه داشته بود، و به خانه های آنان نیز طعام، هدایا ولباس - حتی انگشتری و پای پوش - فرستاده بود، و سرو وضع دوستان و اطرافیان خود را تغییر داده بود. در آن روز با وسایل پذیرایی تازه – غیر از آنچه در دیگر روزها در خانه‌ی آن حضرت استفاده می شد – از آنان پذیرایی می کردند. و حضرتش فضیلت و سابقه‌ی کهن آن روز را بیان می فرمود. ( اقبال الاعمال 2/254)


افطاری دادن

روز غدیر روز افطاری دادن به روزه داران است. هرکه در روز غدیر روزه دار مؤمنی را افطاری دهد همانند کسی باشد که ده فـئام را افطاری داده است آن گاه فرمود: آیا دانی که فـئام چیست؟ راوی گفت: نه. آن گاه فرمود: صد هزار نفر است. (اقبال الاعمال 2/261)


یاری دادن

هر که در روز غدیر برادرش را بدون در خواست کمک یاری دهد و از روی رغبت به او نیکی کند او را پاداش کسی باشد که در این روز روزه داری کند وشبش را به عبادت گذراند. (وسائل الشیعه 10/ 445)


نیکی کردن

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: به یکدیگر نیکی کنید که خدای دوستی بین شما را پایدار سازد... و نیکی کردن در روز غدیر موجب افزایش مال و عمر می‌شود. ( اقبال الاعمال 2/259)


حمد الهی

رسول الله صلّی الله علیه وآله فرمود: یکی از سنتها آن است که مؤمن در روز غدیر صد بار بگوید: اَلحَمدُلله الَذی جَعَلَ کمالَ دینِهِ‌ و تَمامَ نِعمَتِهِ‌ بِوِلایهِ اَمیرِالمُؤمنین عَلی بن اَبی طالبٍ علیه‌السلام - حمد وسپاس خدای راست که کمال دین وتمام نعمتش را به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام قرارداد. (بحار الانوار 98/321)


صلوات وبرائت

حسن بن راشد گوید: به حضرت صادق علیه السلام گفتم: فدایت شوم، برای مسلمانان بجز دو عید [ غدیر و قربان ] عید دیگری هست؟ فرمود آری ای حسن، عیدی است از آن دو بزرگتر و شریفتر.گفتم: آن عید کدام روز است؟ فرمود: روز نصب امیر المؤمنین- صلوات الله وسلامه علیه- به پیشوایی مردم. گفتم: فدایت شوم، کدام عمل شایسته آن روز است؟ فرمود: روزه داری کن ای حسن. و بر محمد وآلش بسیار صلوات فرست. و به سوی خدا از ستم کنندگان بر آنان بیزاری جوی.(الکافی 4/148و149)
حضرت رضا علیه السلام فرمود: روز غدیر... روز بسیار صلوات فرستادن بر محمّد وآل محمّد است. (اقبال الاعمال 2/261)


عقد اخوت و برادری

به گواهی علامه محدث میرزا حسین نوری (1320 ق) از کتاب زادالفردوس نقل می‌کند: سزاوار است در این روز برادران دینی با یک دیگر عقد اخوّت بندند و کیفیت آن این گونه است که یکی دست راست خود را در دست راست دیگری بگذارد و بگوید: برادر شدم با تو در راه خدا و در برادری با تو اخلاص ورزیدم و دست دادم با تو در راه خدا و پیمان بستم با خدا و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و پیامبرانش وامامان معصوم علیهم السلام که اگر از بهشتیان واهل شفاعت باشم واجازه یابم که وارد بهشت شوم داخل نشوم مگر آن که تو نیز با من باشی. و دیگری بگوید: پذیرفتم. آن گاه هر یک به دیگری بگوید: ساقط کردم از تو همه ی حقوق اخوّت را جز شفاعت و دعا و زیارت. (مستدرک الوسائل 6/279)


نماز روز غدیر

نماز روز غدیر به دستور حضرت صادق علیه السلام این گونه است که نیم ساعت پیش از زوال (ظهر شرعی) غسل کند و حاجتهای خود را از خدا بخواهد آن گاه دو رکعت نماز بخواند، و در هر رکعت بعد از سوره‌ی حمد به ترتیب هر یک از سوره‌ی توحید و آیه‌الکرسی وسوره‌ی قدر را ده مرتبه قرائت‌کند. آن حضرت فرمود: هر که این نماز را بخواند، خدای هر نیاز دنیوی و اخروی او را بر آورده سازد. (التذهیب 3/143)


روزه‌داری

حضرت صاق علیه السلام فرمود: روزه‌ی روز غدیر خم برابر است با روزه ی عمر دنیا. چنانچه انسانی عمر دنیا بیابد و به همان اندازه نیز روزه بدارد روزه ی این روز برابر باشد با ثواب آن. و روزه ی این روز در هر سال نزد خدای عزّ و جلّ برابر است با صد حجّ و صد عمره ی درست ومقبول. و این روز بزرگترین عید خداست.( التذهیب 3/143)
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چون بنده ی مخلص در روزه داری روز غدیر اخلاص ورزد همه‌ی روزهای دنیا از هماوردی آن روز نا توان باشد. (اقبال الاعمال 2/259)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: پیامبران به اوصیاء خود فرمان دادند که روزه بدارند آن روزی که وصی در آن روز تعیین می شود در حالی که آن روز را عید هم می‌گرفتند. هر که آن روز را روزه بگیرد از عمل شصت سال برتر خواهد بود. (الخصال 264)

                                                                                                  برگفته از کتاب «آداب غدیر» تهیه و تنظیم توسط خانه کودک


نوشته شده در پنج شنبه 89/9/4ساعت 12:59 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |


Design By : Pichak