☆★☆ مذهب سرا ☆★☆
....I Am Thankful خدا را سپاس I am Thankful... خدا را سپاس I Am Thankful ... خدا را سپاس I Am Thankful ... خدا را سپاس I Am Thankful ... من میتونم کار کنم .کسانی هستند که برای رفع کوچکترین I Am Thankful ... خدا را سپاس سیماى سورهى مؤمنون خداوند سوره حج را به امر مکلفین به عبادت و نیکو کارى بطور اجمال تمام کرد. اکنون این سوره را به تفصیل آن مجمل و بیان کارهاى نیکو آغاز کرده است. سوره مؤمنون هفتاد و چهارمین سوره ای است که بعد از سوره انبیاء در مکه نازل گردیده است، ولی به نظر مىآید حدود سالهاى هشت بعثت نازل شده باشد و در ترتیب فعلى قرآن مجید سوره بیست و سوم است. این سوره یکصد و هجده آیه دارد، عدد کلمات آن هزار و هشتصد و چهل کلمه و عدد حروف آن: چهار هزار و هشتصد و دو حرف است. با توجّه به بیان سیماى مؤمنان و آثار و نشانههاى ایمان در آیات ابتدایى این سوره، نام «مؤمنون» براى آن انتخاب گردیده است. البتّه سرگذشت پیامبرانى چون حضرت نوح، هود، موسى و عیسى(علیهم السلام) و پاسخ اقوام مختلف به دعوت آنان در ادامه آمده است. فتح؛ چهل و هشتمین سوره قرآن است که مدنی و 29 آیه دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند: هر کس سوره فتح را قرائت کند، مانند کسی است که همراه پیامبر در فتح حضور داشته است و در روایت دیگری آمده است: فضیلت قاری سوره مانند آن است که با پیامبر در فتح مکه حضور داشته است و در روایت دیگری آمده است: فضیلت قاری سوره مانند آن است که با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در بیعت شجره بیعت کرده باشد. 1 ایشان هنگام نزول این سوره به یارانشان فرمودند: سوره ای بر من نازل شد که نزد من محبوب تر و دوست داشتنی تر از همه آن چیزهایی است که خورشید بر آن تابیده است. 2 امام صادق علیه السلام فرموده است: مال ها و زنان و فرزندانتان را با قرائت سوره فتح از تلف و گزند و آسیب حفظ کنید زیرا هر کس بر قرائت آن مداومت ورزد روز قیامت منادی ندا می دهد تا همه آفریدگانی بشنوند که تو از بندگان خالص من هستی و می فرماید: او را به بندگان شایسته و صالح من ملحق کنید و او را به بهشت نعمت های من وارد سازید و از شراب سر به مهر به او بنوشانید که با طعم کافور است. 3 از ایشان همچنین آمده است: هر کس در شب اول ماه رمضان سوره فتح را قرائت نماید تا سال آینده همین روز در حفظ و حراست الهی خواهد بود. 4 فشارها و سختی ها، استفاده نابجا از پیشرفت فناوری هسته ای، افزایش وسایل تعدی و تجاوز و تخریب، ناتوانی علم خشک و بیروح در ارضای خواسته ها و تمنیات اصیل انسانی، تناقض و عجز سیستم های بشری در اصلاح اوضاع نابسامان بشری، سبب می شود که عموم مردم، از اصلاح و تدبیر عاجزو کار اداره امور از دست زمامداران سیاست خارج شود، در چنین شرایطی است که جهان برای زندگی تنگ می شود؛ نه شهوات و سرگرمی ها تسکینبخش است و نه تکنیک های علمی و تفنن های نظام بشری، میتواند نهاد تشنه و نیازهای بشری را اشباع و ارضا نماید. مردم، با تلخی گذشته و سرخوردگی از رژیم های ساختگی بشری، آماده قبول حکومت واحدی می شوند که بتواند آنها را از زیر یوغ ستم نجات دهد و از این همه فشار و سختی نجات دهد. با فراگیر شدن ظلم و بیداد و نگرانی در همه جا و نزد همه کس، تازیانه های بیداد، حواس و مشاعر خفته عموم بشر را بیدار می کند، عموم خلق به خود می آیند و متوجه می شوند که باید به کمک یکدیگر، زمین را از لوث بیدادگران پاک کنند؛ به خصوص وقتی می بینند شخصی که پرچم انقلاب را برافراشته است، می تواند اصول و قوانینی را در جهان حاکم نماید که مورد قبول و به مصلحت همه باشد. 1 اگر در روزگاری که چارپایان، وسایل ارتباطی میان کشورهای جهان و حکومت ها بر اساس تعصبات پوچ و نژادی به حد و مرز معینی محدود و محصور بودند، پیشنهاد حکومت جهانی و شکستن حد و مرزها و به وجود آوردن هماهنگی و وحدت جهانی، ارائه می شد، پیشنهادی پیش از موقع بود؛ اما اکنون که بشر، سنگلاخ ها را پشت سر نهاده و با فساد و تبعیض گسترده دست و پنجه نرم و فقر سازمان یافته بیداد می کند، هضم و قبول حکومت جهانی بسیار آسان است. وقتی در چنین موقعیتی که بشر از وضع خود ناراضی و از نگرانی های خویش هراسان است، مصلح راستینی به پا خیزد که درمان و راه چاره ای را همراه داشته باشد که بر بشریت عاقل و اندیشور امروزی عرضه کند، آنان از صمیم دل آن را می پذیرند و به پیشوازش می شتابند؛ زیرا بشر امروز، تشنه حقیقت و اصول انسانی است. 2 حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بعضى از علل و حکمت هاى غیبت را چنین توصیف می کنند ؛ حضرت به کمیل بن زیاد نخعى مى فرماید: «اللّهمَّ بلى! لا تخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إما ظاهراً مشهوراً، و إما خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج اللّه وبیّناته، و کم ذا وأین اُولئک؟ اُولئک واللّه الأقلّون عدداً، والأعظمون عند اللّه قدراً. یحفظ اللّه بهم حججه و بیّناتِهِ حتّى یودعوها نظراءهم، و یزرعوها فی قلوب أشباههم. هَجَم بهم العلم على حقیقة البصیرة، وباشروا روح الیقین، واستلانوا ما استعوَرهُ المترفونَ، واَنسوا بما استوحش منه الجاهلون، وصحبوا الدنیا بأبدان أرواحها معلّقة بالمحلّ الأعلى. اُولئک خلفاء اللّه فی أرضه، و الدعاة إلى دینه، آه آه شوقاً إلى رؤیتهم !».1 «بار خدایا! چنین است که زمین هرگز از کسى که با حجت و دلیل، قیامِ به حق نماید و دین خدا را برپا دارد خالى نخواهد ماند; خواه این کس ظاهر و آشکار باشد ]مانند امامان یازده گانه معصوم(علیهم السلام) [خواه در حال ترس و پنهانى ]مانند امام دوازدهم حضرت مهدى(علیه السلام)[ تا دلایل الهى و مشعل هاى فروزان خدا از بین نرود. و آنان چند نفرند و کجایند؟ به خدا سوگند که تعداد آنان اندک و مقام و منزلتشان در نزد خدا بسى بزرگ و ارجمند است. زیرا خدا به وسیله آنان حجت ها و دلایل روشن خویش را پاسدارى مى کند، تا آن را به کسانى مانند خود بسپارند و بذر آن را در دل هاى افرادى مثل خودشان بیفشانند. علم و دانش با بینش حقیقى به آنان رو مى آورد و آنها، روح یقین را با نهادى آماده و پاک لمس مى کنند و آنچه را دنیا پرستان هوس باز، دشوار و ناهموار شمارند، آنها براى خویش آسان و گوارا دانند و آنچه را جاهلان از آن هراسان باشند آنان بدان انس گیرند. زیرا آنان دنیا را با بدن هایى همراهى مى کنند که ارواحشان به جهان بالا پیوسته است. آنان در زمین، خلفاى خدا و دعوت کنندگان به دین او هستند . چقدر مشتاق و آروزمند دیدارشان هستم !» آنچه حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) در این حکمت براى کمیل بن زیاد بیان فرموده است، جز بر پیامبر اکرم و امامان معصوم بعد از آن حضرت، بر هیچ مقام و شخصیّتى منطبق نمى شود. حتى ابن ابى الحدید نیز این جملات امام(علیه السلام) را بیانگر اعتقادات شیعه مى داند و مى گوید: « این جمله اعتراف صریح امام نسبت به مذهب امامیه است ».2 درود بر آل یاسین زیارت آل یاسین، یکی از زیارتهای مشهور حضرت صاحب الامر، علیه السلام، است. راوی و ناقل این زیارت جناب ابو جعفر محمد بن عبدالله بن جعفر بن الحسین بن مالک جامع الحمیری القمی است که همه علمای رجال و بزرگان راوی شناس از او به بزرگی و قداست یاد کرده اند. او صاحب کتابهای متعددی بود که ظاهراً چیزی از آنها در دست نیست و چون در اواخر دوران غیبت صغری می زیسته مکاتبات بسیاری با ناحیه مقدسه حضرت صاحب الامر، علیه السلام، داشته و به افتخار جواب نائل آمده است. توقیعات متعددی به وسیله او نقل شده است که جمله آنها توقیعی است که متضمن زیارت شریف آل یاسین است. چرا بر خاندان پیامبر درود می فرستیم؟ این سلام نخست از لطافت و ادب خاصی برخوردار است; زیرا گر چه این زیارت شریفه زیارت امام زمان، علیه السلام، است و همه سلام های بعدی به آن وجود مقدس اختصاص دارد; در اولین گام، سلام است بر همه این خاندان و درود ست بر تمامی این دودمان. گویا چنین گفته اند که: تو که زائری و می خواهی مرا زیارت کنی، تو که مایلی بر من سلام و درود داشته باشی، ادب اقتضا می کند که اول به همه خاندان من، آباء گرامی و اجداد طاهرین من سلام کنی و درود بر آنها را، حتی بر سلام خاص من مقدم داری. آنان پدران و اجداد من هستند و از هر جهت احترام و اکرامشان لازم می باشد . ظاهراً سلام بر خاندان رسالت، علیهم السلام، به عنوان «آل یس » از دو آیه شریفه قرآن استفاده شده است; یکی نخستین آیه سوره مبارکه یس است. در روایات رسیده است کلمه «یس »، اولین آیه این سوره نام حضرت ختمی مرتبت است که به نقل یک حدیث در این جهت بسنده می کنیم. عن سفیان بن سعید الثوری عن الصادق، علیه السلام، قال له: یا ابن رسول الله، ما معنی قول الله عز و جل «یس»؟ قال: اسم من اسماء النبی و معناه یا ایها السامع الوحی. 1 سفیان ثوری به حضرت صادق، علیه السلام، عرضه داشت: ای پسر رسول خدا، معنای کلام پروردگار عز و جل «یس» چیست؟ فرمود: نامی است از نام های پیامبر و معنایش، ای شنونده وحی است. احادیث بسیاری در تأیید این که مراد در این آیه سلام بر اهل بیت پیامبر خاتم، صلی الله علیه وآله، است، رسیده است که به عنوان نمونه یکی از آنها را بیان می کنیم ؛ حضرت صادق علیه السلام، از امیرالمؤمنین علیه السلام، نقل فرموده است که درباره آیه شریفه «سلام علی آل یس »، فرمود: «یس محمد و نحن آل یس؛ یس محمد است و ما خاندان و دودمان یس هستیم. » 2 مفسرین خاصه و عامه در تفاسیرشان از ابن عباس آورده اند که: « آل یس آل محمد، علیهم السلام اند»; و یا «ما آل محمد آل یس هستیم .» 3 گریه نیز مانند خنده یکی از اعمال طبیعی وجود بشر است که برای تخلیه هیجانی و عاطفی بسیار سودمند است. اولین عملیست که یک نوزاد در بدو ورودش به این دنیا انجام میدهد . گریه یک شخص میتواند دلایل متعددی داشته باشد اما آن جنبه که در اینجا مد نظر ماست گریه کردن و اشکی است که گاهی بر اثر ندامت از گناهی میریزیم و بدینوسیله از آنچه که انجام داده ایم اظهار ندامت و پشیمانی به درگاه خدای بی نیاز است . همانطور که علمای اخلاق توصیه کرده اند که گریه میتواند دل را از قساوت به در آورد . ولی نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که هر اشکی دارای ارزش نیست باید جهت و انگیزه مشخصی داشته باشد یعنی نیت از این گریه باید خالص برای خدا باشد والا گریه بر مرگ عزیزان که فقط برای تسلی خود است و گریه بر درد که نمیتواند بالا برنده باشد و دل صیقل دهد . اشکی می تواند مقدمه ای برای رسیدن به قرب خدای سبحان باشد و در توصیه های بزرگان دین آمده که اهل گریه باشید و حتی در این راستا تلاش کنید. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «اگر گریه ات نیاید، خود را به گریه بدار و اگر از دیده ات به اندازه سر مگسی هم اشک درآید، چه خوب است.» 1 که نیت و انگیزه در گریه کردن باید الهی باشد. اگر انسان به جهت خوف از خدا، شکایت از نفس و گناهان خویش بگرید، این اشکی است که می تواند در جهت قرب باشد. امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «هیچ قطره ای نزد خدا محبوبتر نیست از یک قطره اشک که در سیاهی شب از ترس خدا باشد و نظر به دیگری در آن نباشد.»2 همچنین درباره ی اثرات اشک امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «چیزی نیست مگر آنکه پیمانه و وزنی دارد جز گریه که یک قطره اش دریاهایی از آتش را خاموش می کند.»3 بعضی آدم ها را دیده ای که چنان از گذشتگان شان حرف می زنند و به آنها افتخار و مباهات می کنند، گویی پیغمبر زاده اند! ... وقتی از نسب شان سخنی به میان می آورند، چنان با تفاخر می گویند که مثلا جدشان فلان شاهزاده قاجاری است، گویی نیاکان شان و خودشان هم، اصلا زمینی نیستند! گویی از عالم بالا آمده اند! ... گاهی حتی از یک کیلومتری شان هم نمی توانی رد شوی ... به قول معروف گویی از دماغ فیل افتاده اند ... عجب و خودپسندی یکی از خطرناک ترین صفات زشت اخلاقی است که به تعبیر روایات موجب هلاکت معنوی انسان، از بین رفتن اعمال صالح او و گرفتار شدن وی به مفاسد بزرگ دیگری می شود. وقتی انسان به خاطر عملی که انجام داده و یا کمالی که خودش را دارای آن می داند، خود را بزرگ بشمارد و در داشتن آن کمالات مرهون خداوند نداند، دچار عجب و خودپسندی شده است؛ فرقی نمی کند که آن کمال، حقیقتاً کمال باشد یا نه؛ شخص واقعاً صاحب آن کمال باشد یا نه؛ آن عمل، عمل پسندیده ای باشد و یا نه؛ زیرا گاهی اوقات اهل گناه نیز به اعمال خود عجب می کنند؛ فرقی هم نمی کند که عمل، عملی قلبی باشد یا ظاهری ... ببین قرآن آنها را چگونه معرفی می کند: «الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا.» 1 نقش تبلیغات در جامعه تبلیغات نقش تعیین کننده ای در جهت دهی فکری جامعه بشری برعهده دارند به گونه ای که سیاست نیز غالباً تابع تبلیغات می باشد . راهبردهای تبلیغی امام حسین(ع) راهبرد در لغت یعنی « سیاست گذاری »1 و در اصطلاح به معنای: « آمادگی و برنامه ریزی بلندمدت و گسترده »2؛ « دانش یا فن بهره گیری از امکان های سیاسی، اقتصادی، روانی و نظامی برای تأمین بیشترین حمایت از سیاست پیش بینی شده»3؛ «برنامه ریزی و سیاستی که برای رسیدن به هدفی »4 معنا می دهد . « تبلیغ » 5، از ریشه « بلغ » به معنای رساندن کامل پیام، خبر، اندیشه و سخن به دیگری است ، می باشد . راه بردهایی که امام حسین(ع) در مسیر تبلیغ خود به کار برده اند عبارت است از : خاصه و عامه روایت نموده که حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: انا سیّد ولد آدم و لا فخر 1؛ من سید اولاد آدم هستم، و از جهت فخر نمی گویم. سیادت چیست سیادت به معنای سروری، شرافت و بزرگی کسی بر دیگران است. (معین، لغت سیادت) و در مقابل معنای عبد و ذلیل قرار دارد «... أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ»(ای زکریا) همانا خدا مژده مىدهد تو را به یحیى، همان که گواهى دهنده است به کلمهاى از خدا! بزرگوار و پارسائیست خوددار، و پیمبریست از شایستگان. (39،آل عمران، ترجمه پرتوی از قرآن، سید محمود طالقانی) سیادت در اصل از آن خداست که سید مطلق است و از همه کس بی نیاز، سپس هر کس به اندازه ای که از اطاعت دیگران آزاد بوده و در قید اطاعت خدا باشد به همان اندازه سید است. اما به شکل عام، پیامبر اکرم سیادت بر همه جهانیان دارد. او افضل پیامبران و بهترین خلق خداست و سیادتش منتسب به دیگران و اکتسابی نیست بلکه سیادت حقیقی از آن اوست و دیگران نیز بواسطه خویشاوندی و انتساب به ایشان به سیادت می رسند. اگر هم گفته می شود سیادت از حضرت هاشم است،( علاوه بر بزرگی جناب هاشم) به جهت آن است که جد پیامبر است و اهل او، خاندان پیامبر محسوب می شوند. از این رو عموها و عموزاده های پیامبر نیز سید خوانده می شوند. در تفاسیر آمده است که: «سیادت، اجماع امت است که خاص در حضرت هاشم و اولاد هاشم است و از خدا نازل شده است. علماى نسّابه نیز گفتهاند: سیادت، بر هاشم مقرر گردید، زیرا حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: خداى تعالى از خلایق برگزید عرب را، و از عرب قریش را، و از قریش هاشم را، و او را سید عرب و عجم گردانید و از بنى هاشم مرا و على و فاطمه علیهماالسلام و ذریه ایشان را.»(تفسیر اثنا عشری، ج2، ص 89)
I can see the beauty all around me.
There are those whose world is always dark
من میتونم تمام زیبایی های پیرامونم را ببینم
کسانی هستند که دنیا یشان همیشه تاریک و سیاه هست
I can walk.
There are those who have never taken their first step.
من میتونم راه برم ..کسانی هستند که هیچوقت نتونسته اند. حتی یک قدم بردارند
My heart can be broken.
There are those who are so hardened they cannot be touched
که دل رئوف و شکننده ای دارم
کسانی هستند که این قدر دلشون سنگ شده که هیچ محبت و
احساسی رو درک نمیکنن
For the opportunity to help others.
There are those who have not been so abundantly blessed as I.
به من این شانس رو دادی که بتونم به دیگران کمک کنم
کسانی هستند که از این نعمت و برکت وافری که به
من داده ای بی بهره اند
I can work.
There are those who have to depend on others for even their most basic needs
نیازهای روزمره شون هم به دیگران محتاجند
I have been loved.
There are those for whom no one has ever cared.
که کسی هست که منو دوست داره
کسانی هستند که بود و نبودشون واسه هیچکس مهم نیست
Design By : Pichak