سفارش تبلیغ
صبا ویژن


☆★☆ مذهب سرا ☆★☆

آیت الله عبد الله جوادی آملی

مرجع تقلید جهان تشیع سطح تاثیرگذاری دعای عرفه را آنقدر عمیق دانست که هم گذشته را ترمیم می‌کند و هم آینده را می‌سازد.

 

 آیت‌الله عبدالله جوادی در سخنانی با بیان اینکه دعای عرفه یک زمینه‌ای برای نهضت عاشوراست اظهار داشت: سالار شهیدان، حسین بن علی بن ابیطالب(ع) مهم‌ترین عنصر محوری دعای عرفه را در اوایل آن دعا یاد کرده‌اند و آن آموختن نحوه سپاسگزاری است که ما خدا را چگونه شکر کنیم و در قبال چه نعمت شکر کنیم.
استاد برجسته حوزه علمیه تصریح کرد: انسان در برابر هر نعمتی موظف به سپاسگزاری است؛ که فرمود: «ما بکم من نعمه فمن الله» برخی‌ها روی نعمت‌های مادی، خدا را می‌ستایند و برخی‌ها روی نعمت‌های معنوی. جامع نعمت‌های مادی و نعمت‌های معنوی، حکومت دینی و نظام دینی است.
مرجع تقلید جهان تشیع با اشاره به مزایای استقرار حکومت دینی اظهار داشت: اگر حکومت دینی در یک جامعه‌ای مستقر شد، هم مواهب معنوی برای آن ملت میسر است و هم مواهب مادی. برخی از دعاها برای جبران گذشته است که انسان سیئات گذشته را با دعا ترمیم کند. برخی از دعاها آنقدر سطحش بالاست و گوهرش عمیق است که هم گذشته را ترمیم می‌کند، و هم آینده را می‌سازد.
جوادی آملی با اشاره به شکر به دنیا آمدن در عصر ظهور اسلام تصریح کرد: وجود مبارک سالار شهیدان(ع) این عاشورا را با آن دعاها شروع کرده‌اند و طوری دعای عرفه اثر گذاشت که دعای عرفه سیدالساجدین، امام سجاد(ع) هم از این موهبت تهی نیست! عنصر محوری دعای عرفه امام سجاد را همان عنصر محوری دعای عرفه حسین بن علی(ع) تشکیل می‌دهد و آن این است که به خدا عرض می‌کند: خدایا ! من سپاسگزارم که مرا قبلاً به دنیا نیاوردی و اگر من در عصر جاهلیت به دنیا آمده بودم، و خدای ناکرده بت پرست یا دو گانه پرست زندگی می‌کردم و می‌مردم، چه می‌شد؟! تو را شاکرم که مرا به دنیا نیاوردی؛ اینقدر صبر کردی تا عصر جاهلیت به عصر علم و تمدن اسلامی تبدیل شود؛ وحیی بیاید، الهامی بیاید، حجاز را روشن کند، جاهلیت را از بین ببرد، پیامبری مبعوث شود، و زمینه ظهور حکومت اسلامی تشکیل شود؛ در چنین فضایی مرا به دنیا آوردی، که من در فضای دین نفس می‌کشم.
مفسر بزرگ قرآن کریم در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به بازبودن درهای بهشت در فضای حکومت اسلامی تصریح کرد: آنها که قبل از انقلاب اسلامی زنده بودند، گرچه معذورند، ولی مأجور نیستند! آنها که آدم خوبی بودند، گناهی هم نکردند، لکن دستشان از انقلاب اسلامی کوتاه بود؛ از این مائده و مأدبه الهی محرومند. جوان‌هایی که قبلاً به دنیا آمدند و در همان دوران طاغوت رخت بر بستند، از بسیاری از فیوضات محرومند.
جوادی آملی ادامه داد: ما که به لطف الهی در فضای حکومت اسلامی نفس می‌کشیم؛ درهای بهشت به روی ما باز و درهای جهنم بسته است؛ مثل ماه مبارک رمضان. الآن اگر کسی بخواهد جزو رهبان الیل و اسد النهار باشد، یعنی راهب شب باشد و شیر روز؛ برای او کاملاً میسر است. فضا آماده است، دولت و ملت در خدمت اویند. و اگر خدای ناکرده بخواهد راه جهنم را طی کند، فضا مناسب نیست؛ دولت و ملت با او مخالف است. الآن درهای جهنم بسته است؛ مگر اینکه کسی با فشار و قهر و تقلب در جهنم را باز کند! و درهای بهشت به روی مردم باز است، و بهشت رفتن بسیار آسان است.
وی تاکید کرد: بسیاری از مسائل قبل از انقلاب مطرح نبود و بعد از انقلاب مطرح شد. یک وقت گفته می‌شد که: «اطلبوا العلم و لو بالصین»، الآن حرف جهان این است: «اطلبوا العلم و لو بالقم».
این مرجع تقلید با اشاره به حضور طلاب بیش از 50 کشور جهان در قم تصریح کرد: آن روزگار گذشت که چین و امثال چین محور تمدن بود، الآن مدار تمدن، ایران اسلامی شده است. این مسئله رخ نمی‌دهد مگر به برکت همان مطلبی که حسین بن علی(ع) در آغاز دعای عرفه دارد که می‌فرماید: خدایا! تو را شاکرم که در فضای حکومت دینی و نظام اسلامی مرا به دنیا آوردی، و من از این نظام برخوردارم. این به منزله واسطه العقد دعای عرفه است، که در پیشانی این دعا این جمله‌ها می‌درخشد و وجود مبارک امام سجاد(ع) هم همین راه را طی کرده است و دعای عرفه را اصولاً برای ترغیب مردم به حکومت اسلامی خوانده است. در دعای نورانی وجود مبارک امام سجاد(ع) به عنوان دعای عرفه، همین مطلب کاملاً می‌تابد.
جوادی آملی اظهار داشت: پیشنهاد ما به بزرگوارنی که عهده‌دار برگزاری هر چه باشکوه‌تر مراسم عرفه هستند، این است که اولاً یک ترجمه خوبی از این دعای عرفه در اختیار نسل جوان قرار بگیرد و ثانیاً خواندن این دعا آمیخته با هیچ چیز دیگر نباشد.
وی ادامه داد: همان‌طوری که یک مداح یا روضه خوان در اثنای ذکر مصیبت، اگر دعا بخواند ناهماهنگ است؛ در اثنای دعا هم اگر کسی بخواهد مداحی کند، ناهماهنگ است. بگذارید دعا، دعا باشد؛ و مداحی، مداحی.
مفسر بزرگ قرآن کریم تاکید کرد: مداحی را قبل یا بعد از دعا انجام دهید؛ دعا را بگذارید خالصاً دعا باشد و خیلی طولانی نباشد که افرادی مثل ما نتوانند شرکت کنند. هر کسی بتواند در این مائده الهی حضور پیدا کند و خسته نشود. با آهنگ خوب هم بخوانند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود بر لزوم کار محققانه و عمیق در اسناد و مدارک دعای عرفه تاکید کرد و افزود: یکی از کارهایی که یا سازمان تبلیغات اسلامی و یا بخش‌های فرهنگی دیگر باید این رسالت را به عهده بگیرند این است که هم سند این دعا را و هم آن بخش افزوده‌ای را که مرحوم ابن طاووس ذکر کرده است به طور عمیق بررسی کنند، چون برخی‌ها در نشر این دعا فقط تا آن قسمتی که مرحوم مجلسی نقل کرده است، بسنده می‌کنند و آن مقداری که بسیار پر فروغ است و از برکات ابن طاووس است، آن را کمتر بازگو می‌کنند.
جوادی آملی گفت: سند آن بخش‌هایی که ابن طاووس اضافه کرده است، هم بررسی شود که متقن باشد و معلوم شودکه این ذیل هم مثل صدر، مسند است.
وی با اشاره به کارایی «انگیزه» در برابر «اندیشه» برای تحول انسان خاطرنشان کرد: اینکه وقتی حوزه‌های علمیه تعطیل شد، وقتی جبهه‌ها به کام آنها و به نام آنها(امویان)پایان پذیرفت؛ تنها راه، راه عاطفه بود و عقل عملی. تا زمان خود پیغمبر(ص) و علی بن ابیطالب(ع) و بخشی از زمان امام مجتبی(ع)، هر دو راه باز بود؛ هم راه عقل نظر، هم راه عقل عمل. یعنی هم مردم را با اندیشه‌های علمی و معارف اسلامی آشنا می‌کردند و هم با انگیزه‌های دلپذیر.
این مرجع تقلید اضافه کرد: کاری که از انگیزه ساخته است، از اندیشه ساخته نیست. الآن شما می‌بینید بسیاری از ماها ممکن است مقتل سالار شهیدان، حسین بن علی(ع) را مطالعه کنیم با سندهای معتبر؛ اما اشکی از چشمان ما جاری نشود. اما همین که مداح دهان باز کرد و با یک آهنگ خوبی عرض ادب می‌کند، اشک‌ها جاری می‌شود. این اشک در اختیار علم و اندیشه نیست بلکه در اختیار انگیزه، جاذبه و عاطفه است.

نوشته شده در پنج شنبه 89/8/27ساعت 8:36 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقبر


خداوندا از عذاب  و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم(مکارم الأخلاق، دعا هر صبح و شام)


قطعا برای نجات از هر مصیبتی باید عوامل ایجاد آن مصیبت را کشف کنیم تا با پیشگیری از پدید آمدن آن عوامل راه ابتلاء را سد کنیم. در روایات نبوی آمده است که فشار قبر به دلیل تضییع نعمت هاست. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفَّارَةٌ لِمَا کَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَم(أمالی الصدوق،540)؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: فشار قبر براى مؤمن کفّاره نعمتهایى است که تباه کرده است.


همچنین سکونى از امام صادق(علیه السّلام) و او از پدرانش (علیهم السّلام) روایت مى‏کند که رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) فرمود: تنگى قبر و فشار آن به مؤمن براى آن است که او نعمت‏ها را ضایع مى‏نمود و این تنگى و فشار قبر کفاره آن عمل محسوب مى‏گردد.


شاید در نگاه اول به نظر هر خواننده ای بیاید که ضایع کردن نعمتها گناهی است که به آسانی می توان آن را ترک نمود به خاطر آنکه تضییع نعمتها را مساوی با اسراف می دانند اما اسراف یکی از مصادیق بارز در دایره تضییع و تباهی نعمتها به حساب می آید. اگر بخواهیم با نگاهی دقیقتر به عمق این مسئله بنگریم خواهیم دید که حتی سیر غذا خوردن، سیر خوابیدن، حتی یک کلمه بیهوده سخن گفتن و امثالهم نیز می تواند مصداقی از تضییع نعمتها باشد.


یک مقدار بیشتر از حدی که بدن به آن نیاز دارد بیشتر استراحت کردن هم،  نمونه ای از تضییع نعمتهاست. فرصتی که خداوند به بشر برای زندگی روی زمین به او داده بسیار عزیز و مغتنم است. باید از لحظه لحظه آن نهایت استفاده را برد. لذا استراحت نیز باید به اندازه ای باشد که بدن نیروی کافی برای فعالیت مجدد را بدست آورد. حتی یک مثقال چربی اضافه که بر بدن روییده باشد(که به همان اندازه نشانه زیاد استفاده کردن مواد غذایی است) هم، داخل در محدوده تباهی نعمتهاست.


به همان اندازه که اولیاء خدا کم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز کم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد کرد اما از آنجا که هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش  که همان فشار قبر است را دارد که البته بسته به میزان آن کم و زیاد خواهد بود.


برخی هم گفته اند منظور از تضییع نعمتها، بکار بردن نعمتها در غیر از مورد مصرفشان یعنی در راه حرام است. همانطور که در تعاریف شکر گفته اند که «استفاده از نعمت است در همان راهی که خداوند دستور فرموده یا مجازمان کرده است.» به هر حال از آنجا که پرهیز از چنین گناهانی بسیار سخت و مشکل است، فشار قبر هم برای همگان عمومیت دارد و فرار از آن جز برای عده بسیار معدودی چون ائمه معصومین بسیار بعید است. ابو بصیر می گوید: به امام جعفر صادق(علیه السّلام) گفتم: أیفلت من ضغطه القبر احد؟ آیا احدى هست که از فشار قبر نجات پیدا کند؟ فرمود: نعوذبالله منها، ما أقل من یفلت من ضغطه القبر؛ پناه بخدا مى‏بریم از فشار قبر. چقدر قلیل و اندک هستند آن افرادى که از فشار قبر نجات پیدا کنند.(بحارالانوار، ج 6، ص260)


اگر بخواهیم پرهیز از تباهی نعمتها را به واقع درک کنیم، باید در زندگی اولیاء بزرگ الهی تامل کنیم. فی المثال آنچه در زندگانی پرخیر و برکت حضرت زهرا(علیهاالسلام) چه در بحث عبادت و چه در بحث زحمات دنیوی و دیگر مسائل می خوانیم و بسیار شگفت زده می شویم، راهنمایی است که به ما نشان دهد پرهیز از تضییع نعمتها چگونه می تواند باشد. الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدَ مِنْ فَاطِمَةَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام(روحانى متن عربى ... ص، 387)       


ابن شهر آشوب  گوید: هیچ کس در بین این امّت عابدتر از حضرت فاطمه(علیهاالسّلام) نبود، او آنقدر براى عبادت خدا بر پا مى‏ایستاد که پاهایش ورم مى‏کرد.


شیخ صدوق (رحمة الله علیه) روایت کرده که حضرت على(علیه السّلام) به مردى از بنى سعد فرمود: بگذار تا قصّه‏اى در باره خودم و فاطمه برایت بگویم: فاطمه همسر من در میان خانواده رسول خدا(صلّى الله علیه و آله و سلّم) از محبوبترین افراد بود، او با مشک به قدرى آب مى‏آورد که اثر آن در سینه‏اش به جاى مانده بود، و به قدرى با آسیاب کار مى‏کرد که دستهایش پینه بسته بود، و به قدرى خانه را جارو مى‏کرد که گرد و غبار بر لباسهایش مى‏نشست، و به قدرى در زیر دیگ آتش مى‏افروخت که لباسهایش سیاه و چرکین مى‏شد، و او به سبب این کارها دچار زحمت و رنج شدیدى شده بود.(زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام (روحانى)، ص383)


به همان اندازه که اولیاء خدا کم هستند، رهایی یافتگان از فشار قبر نیز کم هستند. البته خداوند رعایت خیلی از این چیزها را به دلیل مشقت بر بندگان خود واجب ننموده و در قیامت هم ایشان را به دلیل سیر خوردن و سیر خوابیدن مواخذه نخواهد کرد اما از آنجا که هر چیزی اثر وضعی و طبیعی خودش را دارد، تضییع نعمتها هم اثر خودش  که همان فشار قبر است را دارد که البته بسته به میزان آن کم و زیاد خواهد بود. بنابراین کسانی که اهل اسراف و بریز و بپاشهای آنچنانی هستند باید منتظر فشار قبر سختی هم باشند که این همان مسئله ی ساده ی دو دو تا، چهار تاست .


از ابو بصیر نقل شده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یاسین است، هر کس هر روز یا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر کجا چشم ببیند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند.


امداد رسانی ها


برخی از عوامل نیز موجب کاهش فشار قبر است اینها مثل اقداماتی که بعد از رسیدن بلا و مصیبت برای امداد رسانی موثرند، می توانند در قبر، مومن را از فشار و عذاب حفظ کنند.


1- برخی از سوره های قرآن


 


مثلا هر کس در هر روز جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر در امان خواهد بود. (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق، ترجمه انصارى، ص205) 


از ابو بصیر نقل شده است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قلبى است و قلب قرآن سوره یاسین است، هر کس هر روز یا هر شب بخواند... ، قبرش تا هر کجا چشم ببیند فراخ و گسترده مى‏گردد، و از فشار قبر در امان مى‏ماند ... (همان، ص215)


هر کس سوره ن و القلم را در نماز واجب یا مستحب تلاوت کند خداوند متعال او را از تنگدستى حفظ مى‏کند، و هنگامى که بمیرد به او پناه مى‏دهد (تا در امان باشد) از فشار قبر. (همان)


کسى که بر تلاوت سوره حم زخرف مداومت کند، خداوند او را از گزند حشرات زمین، و فشار قبر در امان دارد تا هنگامى که در پیشگاه خداوند بایستد، آنگاه آن سوره مى‏آید و به  دستور خداوند او را وارد بهشت مى‏کند.


 


امداد از طرف بازماندگان 


حذیفة بن یمان مى‏گوید: رسول خدا(صلّى اللَّه علیه و آله) فرمود: «هیچ لحظه‏اى سخت‏تر از شب اول دفن براى میّت نیست، پس با صدقه دادن نسبت به مردگانتان مهربانى کنید؛ و اگر نتوانستید، دو رکعت نماز بخوانید، به این صورت که در رکعت اوّل یک بار فاتحة الکتاب و یک بار آیة الکرسى و دو بار سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ و در رکعت دوّم یک بار فاتحة الکتاب و ده بار سوره أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ قرائت شود. و نمازگزار بعد از سلام نماز بگوید:


 «اللّهمّ، صلّ على محمّد و آل محمّد، وابعث ثوابهما إلى قبر ذلک المیّت، فلان بن فلان»؛ خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و ثواب این دو رکعت نماز را به قبر آن میّت، فلانى پسر فلانى، برسان.


در این صورت، خداوند در همان لحظه، هزار فرشته را به سوى قبر میّت گسیل‏ مى‏دارد که هر کدام از آنان یک جامه و حلّه  دارد، و تا روزى که در صور قیامت دمیده مى‏شود تنگى و فشار قبر او را به وسعت مبدّل مى‏کند، و به شماره هر چیز که آفتاب بر آن مى‏تابد به نمازگزار کار نیک عطا شده، و مقامش چهل درجه بالا برده مى‏شود.» (ادب حضور، ص 167)      


برخی روزها مثل شب جمعه دارای برکات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد که در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و کتاب خود برخی بندگان مومنش را که می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه می میراند.        


چهار حج مقبول


منصور بن حازم گوید: از امام صادق (علیه السّلام) پرسیدم پاداش کسى که چهار بار حج بجا آورده چیست؟ فرمود: اى منصور کسى که چهار بار حج بجاى آورد هرگز فشار قبر نبیند، و هنگام مرگش خداى تعالى حج‏هاى او را به زیباترین صورتى در برابر او در آورد که تا روز رستاخیز در میان قبر نماز گزارند و ثواب این نماز او را باشد بدان که یک نماز از این نمازها با هزار رکعت از نماز آدمیان برابر است. (الحدیت، روایات تربیتى، ج ‏3، فشار قبر، ص 123)


 


مُردن در شب جمعه


 


برخی روزها مثل شب جمعه دارای برکات معنوی هستند شاید در این ایام، حوادثی در بین زمین و آسمان اتفاق می افتد که در چیزهایی مثل فشار قبر تاثیر گذار است. بنابراین خداوند با حساب و کتاب خود برخی بندگان مومنش را که می خواهد از فشار قبر مصون نگه دارد در شب جمعه می میراند.


از ابان بن تغلب نقل شده است که امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر کس در فاصله میان ظهر روز پنجشنبه تا ظهر روز جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر ایمن مى‏دارد.(ثواب الاعمال، ترجمه انصارى، ص 375)


بعضی چیزها نیز فشار قبر را زیاد می کند؛ بد اخلاقی، مخصوصا با خانواده مهمترین آنهاست. اعمال صالح دیگر حتی اگر یاری پیامبر باشد نمی تواند اثر بداخلاقی را از بین ببرد.


به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خبر رسید که سعد بن معاذ مرده، آن حضرت با اصحاب خود آمدند و دستور دادند سعد را غسل دهند و خود بر در ایستاد و چون حنوط و کفنش کردند و تابوتش برداشتند رسول خدا بى‏کفش و رداء او را تشییع کرد و گاهى سمت راست تابوتش را می گرفت و گاهى سمت چپ آن را ، وقتی به مزارش رسیدند، خود میان قبر او رفت و لحدش را درست کرد و خشت بر او چیده، می فرمود سنگ و گل بدهید، میان خشتها را گل می زد و چون تمام شد، خاک بر او ریخت و قبرش را ساخت ... چون از کار قبرش فارغ شدند مادر سعد برخاست و گفت: اى سعد بر تو گوارا باد بهشت.


رسول خدا فرمود: اى مادر سعد آرام باش. زیرا سعد گرفتار فشار قبر شد. گویند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برگشت و مردم برگشتند و به آن حضرت گفتند یا رسول اللَّه ما دیدیم با سعد آن کردى که با احدى نکردى تو بى‏رداء و کفش دنباله جنازه‏اش رفتى.


پیامبر اکرم فرمود: فرشته‏ها بى‏ردا و پاى برهنه دنبال او بودند و من به آنها تاسى کردم، گفتند راست و چپ تابوتش را گرفتى؟ فرمود دستم بدست جبرئیل بود و هر جا را می گرفت، می گرفتم. گفتند تو دستور غسلش را دادى و بر او نماز خواندى و او را بدست خود در گور نهادى و باز هم فرمودى که سعد فشار قبر دارد؟ فرمود آرى او با خاندان خود بداخلاقى می کرد. (امالى شیخ صدوق، ترجمه کمره‏اى، متن، ص 385)


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:28 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

پیامدهای روابط دختران و پسران


یکی از پیش نیازها و کلیدهای موفقیت و آرامش در زندگی، آشنایی با روانشناسی ارتباطات و آگاهی از فنون و تکنیک های ارتباطی با گروههای مختلف اجتماعی بویژه گروه غیر همجنس می باشد.


عدم تعریف روابط سالم و هدفمند بین گروههای غیر همجنس با تأکید بر رویکرد دینی و فرهنگ بومی و ملی، موجب تنش ها و تلخی های آزاردهنده بین اعضای خانواده بخصوص بین والدین و فرزندان نوجوان و جوان و نیز بروز آسیب‌هایی نظیر فرار دختران و پسران از خانه، ازدواج های ناموفق، دوستی های ناسالم دختران و پسران، احساس شکست و ناکامی در فرآیند این نوع دوستی ها و بدنبال آن گسترش اعتیاد، خودکشی، افسردگی، افت تحصیلی و دهها معضل و مشکل دیگر در بین لایه های مختلف اجتماع گردیده است.


گروه دوم، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.


بنابراین بازکاوی و تبین روابط دختران و پسران یکی از ضروریات بسیار مهم جامعه امروز ما به شمار می آید.


 


سه نوع رابطه


در یک تقسیم بندی کلان سه نوع رابطه در جامعه امروز مابین گروههای غیر همجنس مشاهده می شود:


1- گروهی که بدون شناخت از مهارتهای ارتباطی و صرفاً با انگیزه های عاطفی، احساسی و البته با هدف ازدواج وارد عرصه روابط با جنس مخالف شده و با انگیزه‌ی شناخت بیشتر و آمادگی بهتر برای زندگی برتر! بر گستره و گرمی روابط می افزایند. و در این مسیر دیدارهای روزانه، گفتگوی تلفنی شبانه، پیامک‌های مستمر عاشقانه! و آرزوها و رؤیاهای کودکانه همه ذهن و زندگی دو طرف بخصوص، دختران را که عاطفی‌تر و زود باورترند را در برگرفته و در توهماتی افسانه ای فرو می غلتند. اما دیری نمی پاید که واقعیت ها چهره خشن خود را نمایان ساخته و واقعه تلخ مذکور بارها و بارها تکرار می شود.


فرایند معیوب مذکور زمانی رخ می دهد که دختر و پسر می توانند بدون طی کردن راههای پرخطر، بعد از تحصیل شرایط ازدواج، از طریق یک رابط واسط مجرب و متعهد که ازدواج کرده و در روابط زناشویی، فردی موفق و خوشبخت می باشد استفاده کرده و به راحتی می توانند فرد را هم تا حدّ هشتاد درصد شناسایی کنند. بدون اینکه دامنه حرارت علاقه و شور و هیجان ارتباط بین آنها گسترش یافته و دلبستگی موجب به حاشیه رانده شدن عقل در تصمیم گیریها شود؛ همسر آینده خود را بهتر و دقیق مورد شناسایی قرار دهند. البته بعد از شناخت کلیات و تأیید رابط و واسط و خانواده شان، در نشست ها و روابط سالم و آشکار (و نه پنهان) در منزل و منظر والدین دختر، جزئیات هم روشن شده و گام های محکم و مطمئن خود را به سوی ازدواجی پایدار و ماندگار و عشقی مبتنی بر عقل (و نه احساسی ناپایدار و کودکانه) بر می دارند.


2- گروه دوم، دختران و پسرانی هستند که نه برای ازدواج که صرفاً برای به اصطلاح دوستی و گذران اوقات فراغت و ارضاء نیازهای عاطفی خود و کسب تجربیاتی نو و تزریق شور و نشاط و هیجان به زندگی تکراری، به طرح دوستی و رابطه می پردازند.


این گروه ممکن است روزهای آغازین نسبتاً خوشی را با هم سپری کنند. اما وابستگی و علاقه ی توأم با تماسهای تلفنی، پیامک های مهیج و گفتگوها و دیدارهای پرخاطره تبادل هدایا و احساسات، این دوران را به فرآیندی غیرقابل بازگشت تبدیل نموده و دختر و پسر بدون تماس با یکدیگر (به شکل‌های مختلف) دچار نوعی احساس کمبود، کلافگی، بی حوصله شده و استرس و اضطراب و نگرانی، خوراک روزانه شان می شود.


پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.


این گروه بدلیل غیر همجنس بودن نمی توانند برای همیشه دوستی خود را ادامه بدهند. چرا که بعد از ازدواج پسر یا دختر با فرد دیگری، قطع رابطه قطعی شده و طرفی که شاهد این ازدواج است، دنیایی پر از درد و حسرت و اندوه و احساس حقارت خواهد داشت. و آنکه ازدواج می کند، گاهی همسرش را با دوست غیرهمجنس خود مقایسه نموده، بین آن رؤیاهای شیرین و این واقعیت های نسبتاً تلخ و گزنده، گرفتار شده و زندگی را بر خود و همسرش تیره و تاریک نموده و با مرگ عاطفی(طلاق غیررسمی) هم آغوش می شوند.


 


هر چه دوستی های قبل از ازدواج بیشتر و گسترده تر، درگیریها و تنش های بعد از ازدواج بیشتر، پس هیچ آدم عاقل و دوراندیشی به دوستی ها و در واقع دشمنی های قبل از ازدواج تن نمی دهند. این گروه نیز همچون گروه اول از نظر فعالیت های درسی دچار افت تحصیلی شده و به لحاظ روحی و روانی از بی ثباتی و ناآرامی و افسردگی رنج می برند. خوشی های کودکانه ی خیابانی. و تلفنی و ... به سرعت به پایان می رسد و زمستانی سرد و پر درد و حسرت فرا می رسد. از نظر اجتماعی نیز بین دوستان، آشنایان و خویشان، شکست سختی را متحمل شده و نگاه دیگران به این گروه، نگاهی توأم با بی اعتمادی و بدبینی خواهد بود.


به لحاظ اخلاقی بی مبالات و نیز در بعد اعتقادی دچار تردید و دودلی در انجام فرایض دینی می شوند. چرا که همواره احساس گناه (رابطه عاطفی، شخصی، تحریک آمیز با نامحرم از نظر شرعی حرام و از نظر روانشناختی باعث خود کم بینی و بی ثباتی و استرس می شود) نموده و خود را در انجام تکالیف شرعی، سست و شکست خورده تلقی می کنند.


3- گروه سوم دختران و پسرانی هستند که دوران خوش دوستی های قبل از ازدواجشان بسیار وحشتناک‌تر و سیاه‌تر به پایان می رسد. که در این اجمال (به جای نقل دهها حادثه و رویداد واقعی که در آرشیو نگارنده پرونده پر حجم و سنگینی را تشکیل داده است) پیامدهای شوم و ناگوار این نوع دوستی ها را با تأکید بر خلاصه چند نمونه حادثه مرور می کنیم.


 


* دختری بعد از افشا شدن اهداف پلید دوست پسرش! تصمیم به قطع رابطه می گیرد. اما پسر با تهدید، خواهان ادامه روابط می شود. دختر امتناع می کند. پس با همدستی دوستانش، دوست دخترش را ربوده و یک هفته در زیر زمین منزلی مورد آزار و اذیت قرار داده و رهایش می کنند و از تمامی صحنه ها عکس و فیلم گرفته و دخترک را تهدید می کنند که اگر ماجرا را با کسی یا کسانی در میان بگذارند و دردسر ایجاد کند، با تکثیر و توزیع تصاویر مذکور در سطح محله و شهر، آینده اش را به تباهی می کشند. این، همان کسی بود که روز و شبی را بدون ارسال پیامهای عاشقانه و دیدارهای عاشقانه! با دوست دخترش سپری نمی کرد. قلب های تیرخورده و هدایای گاهی گرانقیمت و گردش ها و تفریح های پر از احساس و هیجان را از اصلی ترین برنامه های زندگی خود می دانست.


سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختران و پسران و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.


* پسر جوانی بعد از مواجه شدن با مخالفت والدین دوست دخترش برای ادامه ارتباط و انجام ازدواج با پاشیدن اسید به روی دختر ساده لوح (که او را عاشق خود می دانست) زندگی و زیبایی او را لگدمال کرد.


 


* دختر جوانی، بعد از مطمئن شدن از اینکه دوست پسرش با دختر دیگری طرح دوستی ریخته. در پی تعقیب برآمد،  آنان را در پارکی در حال قدم زدن دیده به خانه بازگشت درِ اطاقش را از داخل قفل کرد و گاز شهری را باز کرد و ...


 


* خانم جوانی با نگارنده (به عنوان مشاور خانواده) تماس گرفت و گفت: بر اساس توصیه ها و گفته های شما و معیارهایی که برای انتخاب همسر به من داده بودید. با جوانی با فرهنگ و با اصالت ازدواج کردم دو سالی است که با هم زندگی می کنیم. زندگی خوب و خوشی داریم. امّا چند روزی است که زندگی آرام و شیرینم در گرداب ناآرامی و تلخی فرو افتاده است. سر و کلّه دوست پسری که قبل از ازدواج با او مدتی رابطه عاطفی و کلامی داشتم، پیدا شده و با تهدید و ارعاب می گوید اگر با من نباشی تمامی خاطرات و با هم بودن هایمان را به همسرت خواهم گفت، چه کنم؟


سرقت از اموال والدین و خویشان برای تأمین مخارج دوستی های خیابانی و پنهانی، بازی کردن با احساسات دختران ساده لوح و خوش باور با وعده ازدواج (پسر جوانی به 5 دختر وعده ازدواج داده و از هر 5 نفر مبالغی را به سرقت برده و صدمات حیثیتی به آنان وارد ساخته)، قتل های خانوادگی از دیگر عوارض و پیامدهای تلخ و ناگوار روابط دختران و پسران و دوستی های قبل از ازدواج است که همه روزه در جامعه روی می دهد.


این دوستی ها چه به ازدواج منجر شود و چه به جدایی ختم شود در هر دو صورت آثار و عوارض تلخ و گزنده و سیاهی را در بر دارد. لذا هیچ آدم عاقلی به صرف گذران چند روز به اصطلاح خوش امروز، فرداهای خود را تیره و تباه نمی کند.


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:25 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

مقدمه 

قَالَ النَّبِیُّ ص النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا: مردم در خوابند هنگامی که مردند بیدار می شوند (بحار الأنوار ،ج‏50 ،134. مجموعه ورام ،ج 1 ،ص 145) .

عالم قبر آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است که هرگز از آن به سمت دنیا بازگشتی نیست. با آغاز مرگ و ورود به قبر ،کار دینداری و تکالیف الهی به پایان می رسد، شک و تردید برطرف می شود و ایمان به حقایق آخرت کامل می شود اما این ایمان دیگر هیچ سودی نخواهد داشت. ایمان زمانی ارزشمند است که ایمان به غیب باشد وقتی همه چیز آشکار شد و انسان بدون اختیار، تسلیم قدرت الهی شد، ایمان دیگر ارزشی ندارد. دیگر چیزی به اعمال صالح اضافه نمی شود؛  مگر آنکه خود، باقیات صالحات بجا گذاشته باشد یا اینکه بازماندگان چیزی برایش  بفرستند. گناهی نیز از گناهانش کم نمی شود؛ مگر آنکه اثر اعمال صالح خودش در دنیا هنوز باقی باشد و بتواند کفاره گناهی را تحمل کند یا آنکه کسی برایش استغفار و طلب بخشش نماید. بنابراین عالم قبر همواره با عذاب حسرت عجین است. حسرت باور نکردن و ایمان نیاوردن. حسرت فرصت های از دست رفته . حسرت اعمال به ریا آلوده شده و ... .  

 شب اول قبر

 اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضِیقِ الْقَبْرِ وَ مِنْ ضَغْطَةِ الْقَبْر.  (مکارم الأخلاق،قسمتی از دعای هر صبح وشام از امام صاددق 279) خداوندا از عذاب قبر و تنگى و فشار قبر بتو پناه میبرم .

به محض ورود میت به قبر ، شب اول قبر آغاز می شود .که ممکن است تحمل همان سختی های اولیه ، جهت آشنایی با جهان آخرت ، پذیرفتن حقایق هولناکی چون حساب و کتاب ،نکیر و منکر ،برزخ و قیامت و... باشد.لذا سخت ترین شبی است که میت تجربه می کند و گریزی از آن نیست اما چون به شدت متاثر از اعمال و نیات افراد است ،می توان کیفیت آن را به دست خود تغییر داد و از وحشت و فشار آن کاست و بزرگانی چون ائمه معصومین را به فریادرسی طلبید. لذا هر چند شب اول قبر حتی برای مومن هم سخت است اما با وجود فرشته های الهی و اعمال نیک خود مومن و حضرات معصومین ، می تواند برای مومن بسیار آسانتر و بلکه غیر قابل مقایسه با شب اول قبر کافر و فاسق باشد.

نکیر و منکر

سوالات نکیر و منکر از مهمترین حوادث شب اول قبرند. بنابر روایاتی که در حد تواترند ، این دو فرشته( که هیبت زیادی داشته و موجب رعب میت می شوند) ماموران خداوند برای بررسی اعتقادات شخص تازه ‌در گذشته هستند. در برخی روایات از این دو فرشته به «دو نگهبان قبر» تعبیر شده است. نکیر و منکر در شب اول قبر وارد می شوند. یکی در جانب راست و دیگری در جانب چپ متوفی قرار می گیرد و شروع به پرسیدن سوالاتی از او می کنند.

این سوالات راجع به اعتقادات مهم، همچون خدایت کیست. پیامبر و امامت کیست. و جوانیت را در  چه راهی صرف کردی می باشد. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ الْعَبْدَ  إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ یَأْتِیهِ مَلَکَانِ:اَحَدُهُمَا مُنْکَرٌ وَ الْآخَرُ نَکِیرٌ، فَأَوَّلُ مَا یَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ وَ عَنْ نَبِیِّهِ وَ عَنْ وَلِیِّهِ، فَإِنْ أَجَابَ نَجَا، وَ إِنْ تَحَیَّرَ عَذَّبَاه»،(کشف المحجة لثمرة المهجة، ص: 273) رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم فرموده است: همانا بنده هنگامى که داخل قبر خود شود دو ملک نزد او حاضر شوند (یکى منکر و دیگرى نکیر است) و اول چیزى که از وى سؤال کنند (از پروردگار، و پیغمبر، و امام او سؤال نمایند) پس اگر جواب دهد نجات یافته است، و اگر متحیر بماند و جواب نگوید عذابش نمایند.

پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال کردند، فرمود: نماز از واجبات دین است ...شفیع نزد ملک الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نکیر و منکر است

از امام صادق(علیه السلام) نقل است که:  چون در قبر خود داخل شود دو فرشته قبر (نکیر و منکر) نزد او آیند در حالى که موهاى خود را به زمین می کشند و با پاهاى خود زمین را می شکافند، صداى ایشان مانند صداى سخت رعد و چشمهایشان مانند برق خیره‏کننده چشم است و به او می گویند: کیست پروردگار تو و چیست دین تو و کیست پیغمبر تو؟ می گوید: خدا پروردگار من و اسلام دین من و محمد (ص) پیغمبر من است، پس به او می گویند خداوند تو را در آنچه که دوست می دارى و به آن راضى و خشنودى ،ثابت و استوار گرداند. (طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتازترجمه‏ج‏2،152 )

 نیز در خبرست آن شب که مرده را در گور نهاده باشند منکر و نکیر علیهما السّلام مى‏آیند بر روى سیاه و چشمهاى أزرق ، و به دندان پیشین زمین می درند، و همچون رعد می غرّند، و از هر دو چشمانشان آتش می جهد، اگر مرده مؤمن و طاعتکار بود عقل و هوشش بجاى بماند و به جواب و حجّت ، ایشان را دفع کند و قبر وى باغی گردد از باغ‏هاى بهشت، و اگر کافر و فاسق باشد در ماند و  قبرش گودالى گردد از گودالهای‏هاى دوزخ. (شهاب الأخبار با ترجمه،متن،80 ،الباب الاول)‏

تعابیری همچون « شرّ نکیر و منکر » یا « هول نکیر و منکر » که در روایات آمده است، به دلیل ترس و اضطرابی است که با دیدن این دو فرشته، به سراغ میت می‌آید؛ از این رو خواندن سوره ملک، برای خلاصی از ترس و وحشت پس از مرگ سفارش شده است؛ در برخی دعاها نیز خلاصی از این مرحله دشوار طلب شده است.

همچنین به نزدیکان میت سفارش شده است که پس از خاکسپاری، میت را تنها نگذارند و با تلقین به او، در پاسخ دادن به سئوالات نکیر و منکر یاری‌اش کنند). اصول کافی،‌ باب المسأله فی القبر  2/ 634 و 3/201 )

البته در برخی روایات نقل است که سوال قبر مخصوص همه نیست بلکه فقط از کسانی که دارای ایمان محض یا کفر محض هستندسوال می شود  و حساب و کتاب بقیه موکول به روز قیامت است .

لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم( الکافی، ج‏3، 235)

در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود.

این روایت به صورتهای دیگر نیز از ائمه معصومین نقل شده است. ابوبکر حضرمی می گوید از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: من المسئولون فی قبورهم: از چه کسانی در قبرهایشان سوال می شود فرمود: از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند. (فروع کافی ،ج2،ص 237)

به دلیل تناقضی که این روایات با دسته ای دیگر از روایات مربوط به عمومیت سوال نکیر و منکر دارند، بعضی از علما معتقدند که سوالهای خاص(بررسی دقیق اعمال) مربوط به مومن محض و کافر محض است و از دیگران فقط راجع به کلیات سوال می شود و از جزئیات در قبر پرسیده نمی شوند.(عالم برزخ در چند قدمی ما: محمد محمدی اشتهاردی، ص109)

شاید به دلیل همین حساب و کتاب است که برخی روز قیامت بی حساب و معطلی وارد بهشت یا جهنم می شوند اما بقیه باید اعمالشان به دقت مورد محاسبه قرار گیرد.

برای نجات از عذاب نکیر و منکر و آسان شدن پاسخ گویی برخی از اعمال معرفی شده اند اعمالی که بیشتر مورد تاکید قرار گرفته اند عبارتند از :

نماز 

(2) ضمرة بن حبیب گوید راجع به نماز از پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- سؤال کردند، فرمود: نماز از واجبات دین است ...شفیع نزد ملک الموت، و مونس قبر و فرش زیر پهلو است. جواب نکیر و منکر است.(نصحایح ،369، نماز بیست و نه خاصیت دارد ... )

نماز شب

 و امام صادق علیه السّلام از پدرانش از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم نقل کردند که: نماز شب باعث خشنودى خدا و دوستى فرشتگان مى‏گردد و... جواب منکر و نکیر و مونس و زائر او در قبر مى‏گردد.

روزه ماه شعبان

هر کس نُه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد منکر و نکیر به هنگام سؤال، با وى مهربان و با عطوفت خواهند بود.( ثواب الاعمال وعقاب الاعمال ،شیخ صدوق ،ص82)

دوستی وپیروی از حضرت علی علیه السلام

هر کس على را دوست بدارد خداوند ... ترس منکر و نکیر را از او دور مى‏گرداند و قبرش را روشن مى‏سازد و چهره‏اش را نورانى مى‏نماید. (الإیمان و الکفر بحار الانوار،ج‏1،254)


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:19 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

مقدمه:

 

 

 

واژه "خانواده زن سرپرست" از واژه هایی است که دریک دهه اخیر در ایران رایج شده است و به آن دسته از واحد های خویشاوندی گفته می شود که نان آور آن زن و اعضایش گاه

 

مادر و پدری پیر و یا چند فرزند را در بر میگیرد. نان آور این واحد ها زنیست که یا شوهرش را از دست داده است ، یا طلاق گرفته است و یا شوهرش متواری است و یا از کار

 

افتاده است. این زنان که از معلوماتی کم و فقری شدید در رنجند علاوه بر درآمدی که از طریق کار های موسمی و کم دستمزد بدست می آورند از کمک دولت یا بنیاد های دیگر نیز

 

برخوردارند که بسیار ناکافی به نظر میرسد.

 

 

 

زنان سرپرست خانوار در جهان سوم:

 

 

 

 

 

     نوع نگرش ها و باورها در کشورهای درحال توسعه و جهان سوم در مواجهه با پدیده زنان سرپرست خانوار، این کشور هارا از سایر ملل متمایز می سازد.زنان سرپرست

 

خانوار در کشورهای توسعه نیافته علاوه بر مشکلات اقتصادی با مشکلات فرهنگی و اجتماعی هم درگیر هستند.به همین منظور در کشور ما سعی شده با راهکارهای همسو و مفید با

 

فرهنگ حاکم در جامعه، مشکلات این افراد رفع شود. البته رفع این مشکلات در جامعه همکاری و یاری تمام نهادها و سازمان ها به خصوص رسانه ها را به منظور فرهنگ سازی

 

در این زمینه می طلبد.اگر اجرای طرح ها در این زمینه با شکست مواجهه شود، تنها شکست در اجرای طرح معنا ندارد چرا که بررسی این گونه مسائل با ارزشهای انقلابی و

 

مذهبی همراه است. رسانه ها با آموزش خانواده ها می توانند دیدگاه افراد و جامعه را نسبت به این زنان منطقی تر کنند و با تصویرسازی این مفهوم که هر خانواده ای می تواند در

 

این جایگاه قرار گیرد و آن زمان چگونه انتظار برخورد و کمک از جانب دیگران دارند؛ به ارتقای فرهنگ عمومی در رابطه با زنان خانوار دست بزند تا سعی شود وزارت رفاه با

 

بیمه این زنان و جامعه با نگاه درست مشکل زنان سرپرست خانوار را حل کنند.

 

 

 

فقیر ترین فقرا:

 

 

 

به گفته اکثر جامعه شناسان محروم ترین گروه در بین زنان را زنان سرپرست خانوار در کشور تشکیل مى دهند. این در حالى است که از این گروه از زنان در جامعه آمار دقیقى

 

وجود ندارد.

 

 

 

برای توصیف زنان سرپرست خانوار از عبارت فقیرترین فقرا استفاده میشود.این مفهوم در دهه 80در کشورهاى صنعتى به وجود آمدو بیشتر زنان کشورهاى صنعتى به دلیل طلاق

 

سرپرست خانوار شدند. این در حالى است که این مسأله در کشورهاى جهان سوم، به دلیل مرگ همسر، طلاق، اعتیاد و بیمارى ، براى زنان به وجود آمد. همچنین فرصت هاى

 

اجتماعى کافى براى کسب درآمد زنان در اختیار نبود در نتیجه مفهوم زنانه شدن فقر مطرح شد. آمارها در دهه نود نشان مى دهد 70تا 90درصد فقراى کشورهاى صنعتى را زنان

 

تشکیل مى دهند.

 

 

 

تعداد زنان سرپرست خانوار در ایران:

 

 

 

به گفته دکتر ناهید مطیع، جامعه شناس و استاد دانشگاه به دلیل تعریف نادرست از سرپرستى خانوار در آمارگیرى هاى رسمى ، این اطلاعات دقت لازم را در مورد شناسایى جنسیت

 

سرپرستى خانوار در برندارد. بسیارى از زنان سرپرست خانوار که به دلایل متعددى مثل مهاجرت شوهر ، زندانى شدن یا از کار افتادگى او و حتى طلاق سرپرستى خانواده خود را

 

برعهده گرفته اند، ممکن است خود را سرپرست خانوار معرفى نکنند، به عبارت دیگر مسائل فرهنگى و سنن اجتماعى باعث مى شود زنان، با وجود اداره خانواده، خود را سرپرست

 

خانوار معرفى نکنند. از این رو نمى توان به آمارهاى ارائه شده اعتمادکرد

 

 

 

به گفته براتی مدیرکل سابق دفتر امور زنان و خانواده سازمان بهزیستی آخرین آمارها نشان می‌دهد که رقم زنان سرپرست خانوار نزدیک به بیش از دو و نیم میلیون بوده و این رشد

 

تصاعدی به دلیل رشد طلاق و تصادفات می‌تواند زنگ خطری برای کشور و نهاد خانواده باشد. این درحالی است که وزارت رفاه و دفتر مطالعات اجتماعی این وزارت خانه همچنان

 

به آمار یک میلیون و 600 هزار زن سرپرست خانوار مطابق با سرشماری سال 1385 استناد می‌کند.

 

 

 

مسوولیت حمایت با کیست؟

 

 

 

آنچه که در قانون تامین زنان و کودکان بی‌سرپرست (مصوب 1371) تکلیف شده است، مسوولیت مستقیم حمایت از زنان

 

 

 

 

 

 

 

سرپرست خانوار برعهده سازمان بهزیستی است، اما سال‌های سال است که وزارت رفاه، کمیته امداد، شهرداری تهران و برخی از موسسات و نهادهای خیریه نیز، برای حمایت از

 

زنان سرپرست خانوار آستین حمایت و همت بالا زده‌اند.

 

 

 

با نگاهی اجمالی به وضعیت خط فقر در کشور، شاید نیاز به تشریح وضعیت زنان سرپرست خانوار در کشور نباشد. مستمری‌های 40 – 50 هزار تومانی مرحم درد بیش از 2

 

میلیون زن سرپرست خانوار در کشور نبوده است.

 

 

 

بالاترین رقمی که بهزیستی یا کمیته امداد به عنوان مستمری به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش می دهند 60 هزار تومان است . این 60 هزار تومان به زنی تعلق می گیرد که

 

در خانواده اش سرپرستی حداقل پنج نفر دیگر را برعهده داشته باشد وگرنه به یک زن سرپرست خانوار به عنوان یک نفر 32 هزار تومان در ماه پرداخت می شود.

 

 

 

حتی مسئولان سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی زنان سرپرست خانوار خود می پذیرند این میزان از مستمری ها بسیار پایین است . فرید براتی سده، مدیرکل دفتر امور زنان و

 

خانواده سازمان بهزیستی کشور از جمله کسانی است که همیشه در صحبت هایش بر این موضوع تاکید می کند که همیشه در حوزه زنان سرپرست خانوار کمبود مالی وجود دارد و

 

رقمی که دولت در اختیار آنها قرار می دهد بسیار پایین است.

 

 

 

براساس قانون مستمری ها هرساله باید 40 درصد حداقل حقوق و دستمزد سالانه به عنوان مستمری به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد تعلق گیرد اما در

 

حال حاضر مستمری آنها تنها 10 تا 20 درصد حداقل دستمزد سالانه است.

 

 

 

در سال جاری وزارت کار حداقل حقوق و دستمزد را 325 هزار تومان اعلام کرد که 40 درصد آن رقمی معادل 120 تا 130 هزار تومان می شود. اما در عمل آنچه به دست

 

زنان سرپرست خانوار می رسد نهایتا 60 هزار تومان است.

 

 

 

با توجه به افزایش تورم در این سال ها نه تنها طبقه کارگر که طبقه متوسط نیز با مشکلات اقتصادی دست به گریبان شده اند. در چنین شرایطی زنان سرپرست خانوار مجبورند

 

برای اداره زندگی خود و فرزندانشان به سازمان هایی مانند بهزیستی و کمیته امداد مراجعه کنند اما مبلغی که این سازمان های حمایتی می پردازند؛ چه کمکی به این دسته از خانواده

 

ها می کنند.

 

 

 

جمعبندی:توانمندسازی بهترین راهبرد:

 

 

 

به نظر می رسد به جای نگاه حمایتی صرف توانمند سازی به عنوان یک رکن دربرنامه های سیاستسازان کشور قرارگیرد. از دیدگاه  صاحب نظران فرایند توان افزایی  عبارت است

 

از ایجاد و ارتقاء توانایی ها و خلاقیت های فردی و اجتماعی زنان خود سرپرست و سرپرست خانوار و اعضای خانواده آن ها و برخورداری آنان از فرصت های اقتصادی ، اجتماعی

 

، فرهنگی برای تغییر وضعیت زندگی خود و تاثیر مثبت بر محیط پیرامونی.یکی از مهم ترین ضروریات رشد و ارتقای موقعیت زنان سرپرست خانوار ، فرهنگ سازی است که

 

فرهنگ سازی در این تعریف دو بعد دارد ، یک نگرش زن سرپرست خانوار به خود و دیگری نگاه مردم و مسئولین به او . رکن دیگر توانمند سازی مشاوره و خدمات حمایتی

 

است.این گروه مخاطب معمولا با مشکلات و بحران های مختلفی از زندگی مواجه اند . هدف اصلی توانمندسازی در این زمینه پیشگیری از بروز بحران های پیش روی این خانواده

 

هاست و سعی می کند با آموزش مناسب به مدد جویان ، آنان را برای غلبه بر مشکلات یاری رساند ، گام بعدی در این خصوص در باره کسانی مطرح می شود که به دلایل مختلف

 

در بدو ورود دارای مشکلات متعدد عاطفی و اجتماعی می باشند . مساله بعدی در توانمند سازی آموزشهای منجر به کارآفرینی است که تغییر هویت از مددجویی به استقلال در کسب

 

درآمد هدف غایی است


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:16 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |


* هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنهَْا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیهَْا  فَلَمَّا تَغَشَّئهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفًا فَمَرَّتْ بِهِ 


او خدایى است که (همه) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید. سپس هنگامى که با او آمیزش کرد، حملى سبک برداشت(اعراف ،189)


 


 


 


 


غریزه جنسی از غرایزی است که خدای متعال درانسان قرار داده است ؛این غریزه ،عطیه الهی وامری طبیعی وفطری است .قرآن کریم ، گرایش زن ومرد را به یکدیگر ،اقتضای ساختار آدمی ونخستین کالای زیبا وآراسته دنیوی به حساب آورده است: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء(آل عمران ،14)برای مردمان ،علاقه به خواستنی های گوناگون از جمله علاقه به زنان و..........آراسته شده است. » در این آیه واژه شهوت به کار رفته وچون این واژه به معنای خواسته شدید است می توان گفت علاقه به زن وفرزند شدید است (بهشتی ،1388،ص 184).در مجموعه آثار (ج،19) شهید مطهری در مورد غریزه جنسی این گونه می گوید:


به هر حال از نظر اسلام علاقه جنسى نه تنها با معنویت و روحانیت منافات ندارد، بلکه جزء خوى و خلق انبیاست. در حدیثى مى‏خوانیم: «مِنْ اخْلاقِ الْانْبِیاءِ حُبُّ النِّساءِ» . رسول اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام، طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است، محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار مى‏کرده‏اند و برعکس، روش کسانى را که میل به رهبانیت پیدا مى‏کردند سخت تقبیح مى‏نمودند (ص627).


غریزه ی جنسی عطیه الهی وامری طبیعی وفطری است .قرآن کریم ، گرایش زن ومرد را به یکدیگر ،اقتضای ساختار آدمی ونخستین کالای زیبا وآراسته دنیوی به حساب آورده است.


قابل ذکر است که خدای متعال غرایز انسانی را برای اهدافی در راستای رشد فردی واجتماعی او در وجودش نهاده است از این رو نیز برای ارضای هر کدام ،رهنمود هایی نموده است که طغیان و یا افراط و تفریط در ارضای آنها ،علاوه بر عدم دستیابی به اهداف خلقت ،موجب عذاب الهی در دنیا و آخرت خواهد شد .در مورد تجاوز در ارضای غریزه جنسی در سوره فرقان وعده عذاب خلد در جهنم را داده است :


وَ لَا یَزْنُونَ  وَ مَن یَفْعَلْ ذَالِکَ یَلْقَ أَثَامً ،یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یخَْلُدْ فِیهِ مُهَانًا


و زنا نمى‏کنند و هر کس چنین کند، مجازات سختى خواهد دید! ،عذاب او در قیامت مضاعف مى‏گردد، و همیشه با خوارى در آن خواهد ماند! (فرقان،68ـ67)


در سوره مؤمنون نیز کسانی را که از غیر راه شرعی ارضای غریزه جنسی خود نماید اورا متجاوز می نامد:


وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ،إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانهُُمْ فَإِنهَُّمْ غَیرُْ مَلُومِینَ،فَمَنِ ابْتَغَى‏ وَرَاءَ ذَلِکَ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْعَادُونَ


 آنها که دامان خود را (از آلوده‏شدن به بى‏عفتى) حفظ مى‏کنند ،تنها آمیزش جنسى با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره‏گیرى از آنان ملامت نمى‏شوند ،و کسانى که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرند! (مؤمنون،7ـ5)


 در قرآن ،کتاب فطرت وزندگی ، آیاتی در مورد آثاراستفاده درست وصحیح از غریزه جنسی بیان فرموده است؛ وبا دقت وتدبر ازاین به این آیات و قیاس با مکاتب دیگر مادی ،به اکمل واتمم بودن دستورات اسلام را نسبت به آنها روشن می شود. با تدبر در آیات الهی می توان نکات ذیل را پیرامون روابط جنسی یافت :


1) تمتع ولذت


2) زمان اختصاصی


3) موجب آرامش


4) لباس همسران


5) ثواب اخروی




الف ـ تمتع ولذت


فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنهُْنَّ فََاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً


  و زنانى را که متعه مى‏کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید (نساء ،24)


در این آیه خدای متعال کلمه « تمتع » را بیان نموده است ؛این کلمه در کتب لغت به معنای « بهره گیری وانتفاع » است ، واین بهره گیری لذت جنسی است که امام صادق (ع) آن را با لذت ترین نعمت های دنیا وآخرت می دانند :


قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَکْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ إِلَى آخِرِ الْآیَةِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ مَا یَتَلَذَّذُونَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ أَشْهَى عِنْدَهُمْ مِنَ النِّکَاحِ لَا طَعَامٍ وَ لَا شَرَابٍ


امام صادق فرمودند:برای مردم در دنیا وآخرت ، هیچ لذتی بالاتر از همبستری با زنان نیست ؛ واین قول خداست که میفرماید : «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ إِلَى آخِر » ، سپس فرمودند :اهل بهشت به چیزی بیشتر از نکاح، چه از طعام وشراب ،لذت نمی برند (کافی ج 5،ص 320)


خدای متعال خلقت زوج (همسر) را از نشانه های خود ، وآن را برای سود ونفع یکدیگر بیان داشته است:


وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا


و از نشانه‏هاى او این که همسرانى (زوج ) از جنس خودتان ،به نفع وسود شما آفرید(روم ،20)


پیامبر اسلام (ص)لذت خود را از دنیا را بهره گیری از زنان می داند: 


 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص جُعِلَ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ وَ لَذَّتِی فِی الدُّنْیَا النِّسَاءَ وَ رَیْحَانَتَیَّ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ


پیامبر (ص) فرمودند : روشنی چشم من در نماز و لذت من در دنیا ،زنان و گل های من حسن و حسین (ع)می باشد (وسایل الشیعه ج20 ص 23)


مارابل مورگان در کتاب «زن کامل» لذت  جنسی را به این گونه بیان می کند :


از نظر فیزیکی ،نقطه اوج رابطه جنسی بزرگ ترین لذت و عظیم ترین آرامش در روی زمین است . بسیاری از پزشکان تحقیق کرده اندکه اوج این موقعیت بدن انسان را دوباره زنده و احیاء می کند و سلامتی فیزیکی را بدنبال دارد .چه زمانی عالی تر از این !هر دو ی آنها احساس می کنند که خواسته شان ارضاء و برآورده شده است (ص،110) 




ب ـ زمان اختصاصی


قرآن برای بهره گیری همسران از یکدیگر زمان اختصاصی قایل است ،و در این وقت خصوصی زن و مرد ،می بایستی دیگر افراد خانواده بدون اجازه وارد نشوند ،حتی اطفال ـ برای حفظ  بهداشت جنسی کودک ـ  نباید بدون اجازه ،در این اوقات خصوصی والدین وارد شود :


یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لِیَسْتَْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکمُ‏ْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُواْ الحُْلُمَ مِنکمُ‏ْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ  مِّن قَبْلِ صَلَوةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِن بَعْدِ صَلَوةِ الْعِشَاءِ  ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَّکُمْ  لَیْسَ عَلَیْکمُ‏ْ وَ لَا عَلَیْهِمْ جُنَاحُ  بَعْدَهُنَّ  طَوَّافُونَ عَلَیْکمُ بَعْضُکُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ  کَذَالِکَ یُبَینِ‏ُّ اللَّهُ لَکُمُ الاَْیَاتِ  وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ


اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده‏اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامى که لباسهاى (معمولى) خود را بیرون مى‏آورید، و بعد از نماز عشا این سه وقت خصوصى براى شماست امّا بعد از این سه وقت، گناهى بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید. این گونه خداوند آیات را براى شما بیان مى‏کند، و خداوند دانا و حکیم است! (نور ،58)


 


در آیه بعدی استیذان و اجازه گرفتن فرزندان بالغ رادر این اوقات خصوصی والدین نیز متذکر می شود:


وَ إِذَا بَلَغَ الْأَطْفَلُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَْذِنُواْ کَمَا اسْتَْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ  کَذَالِکَ یُبَینِ‏ُّ اللَّهُ لَکُمْ ءَایَتِهِ  وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ


و هنگامى که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصى که پیش از آنان بودند اجازه مى‏گرفتند این چنین خداوند آیاتش را براى شما بیان مى‏کند، و خدا دانا و حکیم است! (نور،59)


والدین نیاز مند به اوقات خصوصی می باشند، زیرا وجود این اوقات خصوصی در تحکم زندگی مهم واساسی است ،وعدم آن در تذلل و ازهم پاشدگی زندگی زناشویی مؤثر می باشد .این اوقات موجب افزایش محبت نسبت به یکدیگر وکسب آرامش خواهد شد.




شاید این سؤال در ذهن نقش ببند که چرا خدای متعال وحکیم در آیه دوم ،بر اجازه گرفتن فرزند بالغ ،در اوقات خصوصی والدین تذکر داده است ؟ آیا والدین به نکته ساده آگاهی ندارند که نیاز مند به تذکر بوده شاید پاسخ این باشدکه تذکرش برای اهمیت وارزش گذاری به وقت خصوصی داشتن والدین می باشند ، به گونه ای که حتی در سالیانی بعد از ازدواج که فرزند آنها بالغ شده است ، باز هم والدین نیاز مند به اوقات خصوصی می باشند، زیرا وجود این اوقات خصوصی در تحکم زندگی مهم واساسی است ،وعدم آن در تزلزل واز پاشدگی زندگی زناشویی مؤثر می باشد .این اوقات موجب افزایش محبت نسبت به یکدیگر وکسب آرامش خواهد شد.


از  آیات فوق ، چند نکته می توان استفاده نمود : اولاً تشویق و ترغیب زن وشوهر به داشتن ساعاتی خصوصی در روز  تا به آرامش برسند و برای بندگی خدا نیرو کسب کنند ؛ ثانیاً حضور دیگران از بزرگ و کوچک در زمان خصوصی جلوگیری شود، و بدون اجازه وارد نشوند ؛ثالثاً اعضای خانواده به غیر از این اوقات خصوصی ، روابط گرم و صمیمی و خودمانی داشته باشند ، در کنار یکدیگر باشند .   


امام صادق (ع) این سه وقت را به عنوان «غرّة ،خلوة»(سهو،خلوت )بیان می دارند که دیگران برای ورود در این ساعات باید اجازه بگیرند :


عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ یَسْتَأْذِنُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى أَنْ قَالَ لِیَسْتَأْذِنْ عَلَیْکَ خَادِمُکَ إِذَا بَلَغَ الْحُلُمَ فِی ثَلَاثِ عَوْرَاتٍ إِذَا دَخَلَ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْهُنَّ وَ لَوْ کَانَ بَیْتُهُ فِی بَیْتِکَ قَالَ وَ یَسْتَأْذِنُ عَلَیْکَ بَعْدَ الْعِشَاءِ الَّتِی تُسَمَّى الْعَتَمَةَ وَ حِینَ تُصْبِحُ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ بِذَلِکَ لِلْخَلْوَةِ فَإِنَّهَا سَاعَةُ غِرَّةٍ وَ خَلْوَةٍ   


امام صادق (ع) فرمودند: کنیزان وکسانی که بالغ نشده اند در سه زمان ،همان گونه که خدای عزوجل شما را امر کرده است ، برای ورود باید اجازه بگیرند ؛وهمچنین خادمت که بالغ شده درسه وقت از عورات، داخل شد،اگر چه خانه اش در خانه شما باشد باید اجازه بگیرد ،این سه وقت عبارت است از : بعد از عشا که عتمة(ثلث شب) نامیده می شود وقتی که صبح می کنید وزمانی که در بعداز ظهر، لباس هایتان خارج می کنید ؛به تحقیق که خدا امر کرده است که این سه اوقات را در خلوت وسهو باشید .( وسائل‏الشیعة ج : 20 ص : 218)


امر خدا به خلوت کردن این سه وقت، بیانگر توجه به این نیاز فطری است ، به عبارت دیگر ارضای این نیاز از اعماق درون انسان برخواسته است . شاید برای بعضی از کسانی که عمیقاً از تعالیم  انسان ساز اسلام اطلاع کامل ندارند،داشتن این سه وقت خصوصی را با معنویت انسان مغایر بدانند ،و با نگاه سبک و تحقیر آمیز به آن بنگرند ، در حالی که همان گونه مشاهده نمودید در نگاه قرآن ومعصومین (ع) برای حفظ از فساد آماده شدن جهت بندگی خدا وانجام وظایف فردی واجتماعی ،از معنویت وجایگاه خاصی برخوردار است  وثواب بزرگی برای ارضای این غریزه از طبق شرعی ودرست قایل می باشد وموجب رشد وارتقای معنوی مؤمن است .در ضمن در قرآن ، یکی از نعمت های بهشت را داشتن همسران زیبا می داند .به این نکته بنیادی باید توجه داشت ،اسلام با ارضای غرایز ازطریق غیر مشروع را منع نموده است ،ولی از راه مشروع را تشویق نموده است وبا کسانی که رهبانیت می کنند واز نعمت های الهی به طور عاقلانه وشرعی بهره نمی برند ،مذمت می نماید .


یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تحَُرِّمُواْ طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لَا تَعْتَدُواْ  إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْمُعْتَدِینَ(87)


اى کسانى که ایمان آورده‏اید! طیّبات را که خداوند براى شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حدّ، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمى‏دارد. (مائده ،87)


یحُِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یحَُرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَئثَ


 طیّبات را براى آنها حلال مى‏شمرد، و ناپاکیها را تحریم مى کند(اعراف،57)


در مقاله ی بعد با ادامه ی این موضوع با ما همراه باشید...


 


منابع :


قرآن


وسایل الشیعه ج 20


تحف العقول


کافی ج 5


مجموعه آثار شهید مطهری


تفسیر تسنیم آیت الله جوادی آملی ج 9


تفسیر المیزان علامه طباطبایی ج 2


زن کامل تألیف مارابل مورگان


آنچه زنان ومردان نمی دانند تألیف آلن و بارباراپیز


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 4:14 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

عید قربان RAMAZAN2MOGHAN.PARSIBLOG.COM



عید قربان، جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است  و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت.


عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»، و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین.


خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان  شروع داستان عشق و ایمان
خواهی که تو را کعبه کند استقبال مایی و منی را به منا قربان کن


بگذر از فرزند و جان و مال خویش تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند
سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست تا چو اسماعیل، قربانت کنند


عید قربان روز رها شدن از تعلقات دنیوی و رهایى از هر آنچه غیر خدایى است.
عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است.
عید قربان، نقطه عطف آزادى است در تاریخ اسارت ها و بردگى هایى که بر انسان تحمیل شده بود.
عید قربان، سرآغاز حکومت توحید است و تولد ایمان و مرگ تردید.
عید قربان، عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش؛ جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها مى کردند.
عید قربان، بالاترین نقطه اى است که اوج مقام بشر تعیین مى شود و تا ابد، درجه ایمان با همان نقطه سنجیده مى گردد.
عید قربان، یادآور زیباترین نمونه تعبد انسان در برابر خداوند متعال است.
عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد!
 عید قربان ، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک


عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست
بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است


عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک . . .
 همزمان با عید قربان دلت را قربانی محبت ،عشق ،صمیمیت و مهربانی من کن .
عید سعید «قربان» ، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک
روز اوج بندگی و تجلی ایثار ابراهیمی مبارک
و ابراهیم، اسماعیلش را قربانی کرد... و حسین، اکبرش و اصغرش و قاسمش و عباسش و همه چیزش را ... عید قربان مبارک.
زندگی‌تان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه زمزم
عید قربان , پر شکوهترین و زیباترین جلوه تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک باد .
عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک . . .
عید «قربان» ، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک
نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟ برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟
عید قربان گرچه آیین خلیل آزر است / ملت اسلام را امروز زیب و زیور است حبّذا عیدى که سرخ از خون قربانى او / گونه اسلام و روى ملت پیغمبر است . . .
مبارک باد عید قربان ، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .
عید قربان، عید سربلند بیرون آمدن از امتحان عبودیت است . . .
و ابراهیم، اسماعیلش را قربانی کرد... و حسین، اکبرش و اصغرش و قاسمش و عباسش و همه چیزش را ... عید قربان مبارک.
عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه ها مى کردند . . .
بالاترین نقطه اى است که اوج مقام بشر تعیین مى شود و تا ابد، درجه ایمان با همان نقطه سنجیده مى گردد . . .
عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد . . .
جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .
عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین» و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .
خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان / شروع داستان عشق و ایمان خواهی که تو را کعبه کند استقبال / مایی و منی را به منا قربان کن
حلول تازه داده فیض سبحان / چه زیبا منجلی شد «عید قربان» . . .
ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم / به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان / نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .
عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .
عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست / بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک
عیدقربان، جشن رهایی ازاسارت نفس وشکوفایی ایمان ویقین ،عیدسرسپردگی وبندگی عیدنزدیک شدن دلها به قرب الهی برهمه مسلمانان مبارک باد . . .
نزول فیض رب العالمین است / حلول «عید قربان» در زمین است
عید قربان عید عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا برشما تهنیت باد . . .
عیدقربان، جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد . . .


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 12:13 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |





ادامه مطلب...
نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت 1:12 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

مناظره‏اى از امام جواد علیه السلام

 

امام
نهم که نامش «محمد» و کنیه‏اش «ابوجعفر» و لقب او «تقى‏» و «جواد» مى‏باشد، در دهم
ماه رجب 195 ه . ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود. (1)

مادر او
«سبیکه‏» که از خاندان «ماریه قبطیه‏» همسر پیامبر اسلام به شمار مى‏رود، از نظر
فضایل اخلاقى، در درجه والایى قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طورى که
امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویى منزه و پاکدامن و با فضیلت ‏یاد
مى‏کرد. (2)

حضرت در
مجموع دوران امامت‏ خود، با دو خلیفه عباسى، یعنى مامون (193 - 218) و معتصم (218 -
227) معاصر بوده است .

« ابن
حجر هیثمى‏» از علماى اهل سنت مى‏نویسد: «مامون او را به دامادى انتخاب کرد، زیرا
با وجود کمى سن، از نظر علم و آگاهى و حلم بر همه دانشمندان برترى داشت. » (3)

شبلنجى
عالم دیگر اهل سنت مى‏گوید: «مامون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود کمى سن، فضل
و علم و کمال عقل خود را نشان داده، عظمت ‏خود را آشکار ساخت .» (4)

در این
مقال بر آنیم با ارائه یکى از مناظرات آن حضرت، خوشه‏اى از خرمن علم و فضل و کمال
عقل او برگیریم، و فراروى اندیشه خویش قرار دهیم .

مناظره
امام جواد علیه السلام با یحیى بن اکثم

از امام
جواد علیه السلام مناظرات متعددى نقل شده(5) است که به عنوان نمونه به یکى از آن‏ها
که مختصر و مربوط به مسائل اعتقادى است اشاره مى‏شود، با تذکر این نکته که امام با
حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است .

بعد از
آن که مامون ام الفضل را به تزویج ‏حضرت جواد علیه السلام در آورد، یحیى بن اکثم
(یکى از علماى اهل سنت) با افراد ‏بسیارى نزد آن حضرت و مامون آمدند.

یحیى
عرض کرد: اى پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتى که [در مدارک اهل سنت] نقل شده
است که «خداوند جبرئیل را فرستاد تا از پیامبر صلى الله علیه و آله بخواهد که از
ابابکر سؤال کند: آیا او از خداوند راضى هست‏ یا نه؟ با این که خداوند از او راضى
مى‏باشد» چیست؟

امام
جواد علیه السلام فرمود: من منکر فضیلت ابابکر نیستم، ولى بر ناقل این ستور لازم
است که طبق دستور پیامبر صلى الله علیه و آله عمل کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و
آله در حجة الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان مى‏شوند، لذا باید احادیث
را بر قرآن و احادیث عرضه کنید؛ هر حدیثى که موافق قرآن و سنت من باشد به آن عمل
کنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود.»

این خبر
موافق با قرآن نیست، زیرا خداوند مى‏فرماید: «ما انسان را آفریدیم و وسوسه‏هاى نفس
او را مى‏دانیم و ما از رگ قلبش به او نزدیک تریم.» (6) آن گاه چگونه مى‏شود خداوند
از رضایت و غضب ابابکر نسبت ‏به خود بى‌خبر باشد، تا نیاز به سؤال داشته باشد؟ این
عقلا محال است .

یحیى
گفت: روایت ‏شده که ابابکر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میکائیل در آسمان
مى‏باشند؟

حضرت
فرمود: در این حدیث هم باید دقت نمود، چرا که آن دو فرشته از فرشتگان مقرب بوده،
لحظه‏اى از طاعت ‏خدا جدا نشدند و هرگز خدا را معصیت نکردند، و حال آن که آن دو
مشرک بودند، بعد مسلمان شدند و اکثر عمر خود را در شرک به سر بردند، آن گاه چگونه
مى‏توانند همسان جبرئیل و میکائیل باشند؟

یحیى
گفت: در روایات آمده که آن دو (ابابکر و عمر)، پیرمردان اهل بهشت مى‏باشند، در این
زمینه چه مى‏گوئید؟

حضرت
فرمود: این هم محال است، چون بهشتى‏ها همه جوانند و در آن جا پیرمردى وجود ندارد.
این روایت را بنى‌امیه‌ در مقابله با آن روایتى که مى‏گوید:«حسن و حسین آقاى جوانان
بهشتى مى‏باشند»، ساختند.

یحیى
گفت: نقل شده که "عمر" چراغ اهل بهشت است .

حضرت
فرمود: این هم محال است، چرا که در بهشت فرشتگان مقرب، پیامبران، آدم و محمد صلى
الله علیه و آله حضور دارند. چگونه بهشت ‏با نور آن‏ها روشن نشده که نیاز به نور
عمر باشد؟!

یحیى
گفت: نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر من مبعوث نمى‏شدم، "عمر" به
جاى من مبعوث مى‏شد .

حضرت
فرمود: قرآن راستگوتر از این حدیث است، آن جا که مى‏فرماید: «و هنگامى که از
پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى بن مریم، و ما از
همه آنان پیمان محکمى گرفتیم.» (7) آن گاه چگونه پیمان خداوند عوض مى‏شود؟ [از این
گذشته] پیامبران یک چشم به هم زدن مشرک نشدند، چگونه کسى به رسالت مبعوث مى‏شود در
حالى که اکثر عمر خود را در شرک به سر برده است؟!

یحیى
گفت: در روایت آمده که پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: اگر عذاب نازل شود، جز
"عمر" کسى از آن رهایى نمى‏یابد .

حضرت
فرمود: این هم محال است، چرا که خداوند مى‏فرماید: «خداوند تا تو (پیامبر) در میان
آن‏ها باشى، آن‏ها را عذاب نخواهد کرد و مادامى که به درگاه خدا توبه و استغفار
کنند، [باز هم] آن‏ها را عذاب نخواهد کرد.» (8) مى‏بینید که براى نزول عذاب دو مانع
ذکر شده است و لا غیر؛

1. وجود
مبارک پیامبر صلى الله علیه و آله در بین مردم .

2. توبه
و استغفار مردم. (9)

انجام
چنین مناظره‏اى و پیروزى امام جواد علیه السلام چند پیامد مثبت داشت:

1. با
توجه به این که امام جواد علیه السلام در خردسالى به امامت رسید، عباسیان فکر
مى‏کردند او از نظر علمى ناتوان است و از این رو با ترتیب چنین مناظراتى سعى
مى‏کردند شخصیت ایشان را خورد کنند . پیروزى امام در مناظره با پاسخ‏هاى قاطع و
روشنگر، هر گونه شک و تردید را در مورد پیشوایى او و نیز اصل امامت از بین برد.

2. این
مناظره خط بطلانى بر بسیارى از احادیث جعلى کشید. احادیثى که به دستور حاکمان غاصب
و براى تثبیت ‏حکومت غصبى آنان توسط عده‏اى انسان خود فروخته جعل شده و موجب انحراف
در امت اسلامى بود.

 

پى‏نوشت‏ها:

1) ر .
ک: طبرسى، اعلام الورى، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم) ص‏344، بعضى ولادت آن
حضرت را در ماه مبارک رمضان سال 195 مى‏دانند . ر . ک: شیخ مفید، الارشاد، (قم،
مکتبة بصیرتى) ص‏316 .

2) محمد
باقر مجلسى، بحار الانوار، (مکتبة الاسلامیة)، ج‏50، ص‏15 .

3)
الصواعق المحرقه، (قاهره، مکتبة القاهره، چاپ دوم، 1385 ه . ق)، ص ‏205 .

4)
شبلنجى، نور الابصار، (قاهره، مکتبة المشهد الحسینى)، ص‏161 .

5) احمد
طبرسى، الاحتجاج، (قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1413)، ج‏2، ص‏481 .

6) «و
لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید.»

7)
احزاب/7، «و اذ اخذنا من النبیین میثاقهم و منک و من نوح و ابراهیم و موسى و عیسى
ابن مریم و اخذنا منهم میثاقا غلیظا.»

8)
انفال/33 .

9)
احتجاج، (پیشین)، ج‏2، ص‏477- 480 .

 

منبع:

مجله
مبلغان، شماره33 ، سیدجواد حسینى

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت 12:52 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

معجزات و کرامات امام جواد (ع)  

 

معجزه و
کرامت به اذن خداوند سبحان از نشانه های ائمه معصومین (ع) است . نمود معجزات و
کرامات ائمه اطهار(ع) از آغاز دوره امامت امام جواد(ع) به بعد در زندگی و سیره
معصومین (ع) از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ چرا که محدودیت شدید ائمه در این دوره
از سوی مخالفین و ظهور فرقه ها و نحله های گوناگون موجب گشت تا امام جواد (ع) و
ائمه پس از او برای اثبات حقانیت و امامت خویش بیش از ائمه قبل، از قدرتی که خداوند
سبحان در این خصوص به آنها عطا کرده بود استفاده کنند.


شفای چشم


آزادی از زندان


خشک شدن دست نوازنده


شهادت عصا بر امامت


میوه دادن درخت سدر


طی الارض و آزاد کردن
زندانی


نقره از برگ زیتون


طلا شدن خاک


جای انگشت بر سنگ


نرم شدن آهن


زنده کردن گاو مرده


شفای چشم

محمد بن
میمون می گوید : به همراه امام رضا(ع) در مکه بودم. به حضرت عرض کردم می خواهم به
مدینه بروم, نامه ای برای ابی جعفر بنگار تا با خودم ببرم .امام رضا(ع) تبسمی کرد و
نامه ای نوشت . به مدینه رفتم در حالیکه چشمهایم به دردی مبتلا بود . به درب خانه
امام جواد (ع) رفتم, نامه را تحویل دادم . موفق غلام امام , گفت : سر نامه را بگشا
و در پیش روی امام قرار ده . این کار را کردم.
آنگاه حضرت جواد (ع) فرمود : ای محمد وضعیت چشمت چگونه است ؟ عرض کردم یا بن رسول
الله , همانگونه که مشاهده می فرمایید بیمار است و نورش رفته است .

حضرت
جواد (ع) دستش را دراز کرد , بر چشمم کشید , بیناییم چون سالمترین زمانش گشت .
دستها و پاهای حضرت را بوسیدم و در حالی بازگشتم که بینایی ام را بازیافته بودم و
این در زمانی بود که سن حضرت کمتر از سه سال بود. (1)

 

آزادی از زندان

اباصلت
می گوید : پس از دفن حضرت رضا(ع) , به دستور ماُمون یک سال زندانی شدم. پس از یک
سال از تنگی زندان و شب نخوابی به ستوه آمدم ، دعا کردم و برای رهایی از زندان
محمد(ص) و آل محمد (ص) متوسل شوم. از خداوند خواستم به برکت آل محمد (ص)در کار من
گشایشی انجام دهد . هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر(ع) نجات بخش
گرفتاران عالم , وارد زندان شد و فرمود: ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شده ای
.عرض کردم به خدا سوگند سخت بی تابم .
فرمود: برخیز , دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد.
سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد .نگهبانان در حالی که مرا
نظاره می کردند , توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم . سپس حضرت
فرمود : برو در امان خدا که هرگز نه دست مامون به تو می رسد و نه دست تو به مامون.

اباصلت
می گوید : همانگونه که حضرت فرمود تا حال مامون را ندیده ام. (2)


خشک شدن دست نوازنده

محمد بن
ریان نقل می کند : مامون برای رسیدن به هدفش (بدنام کردن حضرت امام جواد(ع) ) همه
نوع نیرنگی را در خصوص امام جواد(ع) به کار برد اما هیچ کدام از آنها برای وی سودی
نداشت . به عنوان نمونه پس از به عقد درآوردن دخترش ام الفضل با امام جواد (ع), صد
کنیز زیبا را انتخاب کرد که هر یک جامی پر از گوهر درخشان در دست داشتند .مامون به
کنیزان دستور داد تا پس از نشستن حضرت در جایگاه دامادی به استقبال وی رفته و به او
خوشامد گویند .کنیزکان به سوی حضرت شتافتند و خوشامد گفتند ولی امام هیچ التفاتی به
آنها نکرد .
در دربار مامون مردی به نام مخارق که ریشی بلند وصوتی خوش داشت و عود می نواخت وجود
داشت . وی به مامون گفت من توان آنرا دارم که نقشه ات را - وادار کردن حضرت به لهو
و لعب - عملی سازم . از اینرو در مقابل امام جواد (ع) نشست و شروع به خواندن آواز
کرد. کسانی که در آنجا حضور داشتند گرد مخارق حلقه زدند. هنگامیکه مخارق شروع به
نواختن عود و آواز خوانی کرد, امام جواد (ع) سر مبارک خود را متوجه او کرد و بر وی
نهیب زد و فرمود: "اتق الله یا ذالعثنون " از خدا بترس ای ریش بلند . دست مخارق از
حرکت ایستاد , عود از دستش افتاد و دیگر هرگز نتوانست عود بنوازد.

روزی
مامون از بلایی که بر سر مخارق آمده بود از وی سئوال کرد . مخارق پاسخ داد چون امام
جواد(ع) بر من نهیب زد چنان ترسی از هیبت او بر من مستولی شد که دستم فلج شد و هرگز
بهبود نیافت . (3)


شهادت عصا بر امامت

یحیی بن
اکثم از علمای دربار عباسی می گوید : روزی برای زیارت قبر رسول خدا (ص) رفته بودم
که امام جواد (ع) را دیدم, با او در خصوص مسائل گوناگونی مناظره کردم , همه را پاسخ
داد. به او گفتم : خواستم از شما چیزی بپرسم اما شرم دارم از پرسش.

امام
فرمودند : بدون آنکه سئوالت را بپرسی من پاسخ آنرا می دهم . تو میخواهی بپرسی امام
کیست ؟

گفتم :
آری به خدا سوگند همین است ؟!

فرمود:
منم

گفتم:
بر این مدعا نشانه و حجتی دارید ؟ در این لحظه عصایی که در دست امام بود به سخن آمد
و گفت : " اّنه مولایی امام هذا الزمان و هو الحجة "همانا مولای من حجت خداوامام
این زمان است. (4)

میوه دادن درخت سدر

شیخ
مفید در ارشاد نقل می کند : زمانی که حضرت جواد (ع) با همسرش ام الفضل از بغداد به
مدینه مراجعت کرد, به کوفه که رسید مردم او را مشایعت کردند , هنگام غروب در خانه
مسیب فرود آمد و به مسجد وارد شد .

در صحن
مسجد درخت سدری قرار داشت که هنوز میوه آن به بار ننشسته بود, امام کوزه آبی خواست
و در پای آن درخت سدر وضو گرفت و نماز مغرب را با مردم اقامه کرد .امام در رکعت
نخست سوره حمد و اذا جاءنصرالله و در رکعت دوم حمد و قل هو الله را خواند. پیش از
رکوع قنوت گرفت. پس ازخواندن رکعت سوم تشهد و سلام داد . پس از نماز مدتی در حال
نشسته مشغول تعقیبات و ذکر شد, سپس بلند شد و چهار رکعت نماز نافله مغرب را به جای
آورد و تعقیب خواند و دو سجده شکر به جای آورد و ازمسجد خارج شد. امام جواد(ع)
هنگامی که به کنار درخت سدر رسید, مردم متوجه شدند که آن درخت به بار نشسته و میوه
داده است. از این جریان شگفت زده شدند و از میوه آن خوردند در حالی که میوه های سدر
هسته نداشت آنگاه حضرت را برای وداع بدرقه کردند. (5)


طی الارض و آزاد کردن زندانی

شیخ
مفید و طبرسی از محمد بن حسان و علی بن حسان از علی بن خالد روایت می کنند : زمانی
که در سامرا بودم خبر آوردند که مردی که مدعی نبوت است از شام آورده و زندانی کرده
اند. برای من شنیدن چنین سخنی گران بود. تصمیم گرفتم به زندانبانان محبت کرده _قلب
آنان را به دست آورم - از اینرو با آنان رابطه برقرار کردم و آنان اجازه دادند تا
با وی ملاقات کنم . چون به نزد او رفتم بر خلاف شایعات پخش شده او را فردی عاقل و
فرهیخته یافتم .

به او
گفتم: فلانی به تو نسبت ادعای نبوت داده اند و به همین دلیل نیز زندانی شده ای .

وی گفت
: هرگز چنین ادعایی نکرده ام .ماجرای من از این قرار است که در موضع معروف به راس
الحسین شام, جایی که سر مبارک حضرت حسین (ع) را در انجا نصب کرده اند, مشغول عبادت
بودم که ناگهان شخصی به نزد من امد و گفت بر خیز برویم . بلند شدم و به همراه وی
حرکت کردم , کمی که راه رفتیم خودم را در مسجد کوفه دیدم, فرمود :

اینجا
را می شناسی ؟ گفتم : بله مسجد کوفه است . او در آنجا نماز خواند من هم نماز
خواندم.

پس با
هم از آنجا بیرون آمدیم. کمی راه رفتیم, ناگهان خود را در مسجد مدینه مشاهده کردم.
وی به رسول خدا (ص) سلام کرد و نماز خواند, من نیز با او نماز خواندم. سپس از آنجا
خارج شدیم. مقداری با هم قدم زدیم که ناگاه خود را در مکه دیدم, او کعبه را طواف
کرد ,من نیز طواف کردم . سپس از آنجا خارج شدیم, چند قدمی راه نرفته بودیم,که خود
را در جای نخست, در شام و در حال عبادت الهی مشاهده کردم. آن مرد رفت, در شگفتی فرو
رفته بودم که خدایا این چه کسی و این چه کرامتی بود؟ یک سال از این واقعه گذشت که
باز همان مرد آمد. از دیدن او خوشحال شدم. از من خواست که با وی همراه شوم و چون
سال گذشته مرا به کوفه , مدینه و مکه برد و به شام بازگرداند. وقتی خواست برود به
او گفتم : تو را به خداوندی که چنین قدرتی را به تو عطا کرده است سوگند می دهم که
بگویی کیستی ؟

فرمود
من محمد بن علی بن موسی بن جعفر هستم .

من این
ماجرا را به دوستان و آشنایان بازگو کردم و این ماجرا پخش شد تا اینکه مرا دستگیر و
به ادعای نبوت به اینجا آوردند .

گفتم:
جریان تو را با محمد بن عبد الملک زیات در میان می گذارم .

گفت :
بازگو کن من نامه ای به او که در آن وقت وزیر اعظم معتصم عباسی بود نگاشتم و موضوع
را با وی در میان گذاشتم .

وی در
زیر نامه من چنین نوشت: نیازی به آزاد کردن او از سوی ما نیست. به کسی که در یک شب
او را از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکه برد و سپس به شام
بازگرداند, بگو تا وی را از زندان رهایی بخشد .

علی بن
خالد می گوید : پس از مشاهده پاسخ وزیر معتصم عباسی و ناامید شدن از نجات او با خود
گفتم :بایدا نزد او رفته و او را دلداری دهم . چون به زندان رفتم , ماموران زندان
مضطرب و پریشان از این سوبه آن سو می دویدند .

جریان
را پرسیدم : گفتند زندانی مدعی نبوت که در غل و زنجیر در پشت درهای بسته و قفل شده
بود معلوم نیست به آسمان پر کشیده یا زیر زمین فرو رفته و یا مرغان هوا اورا شکار
کرده اند .
علی بن خالد که فردی زیدی مذهب بود با مشاهده چنین واقعه ای به امامت امام جواد (ع)
معتقد و از اعتقاد خوب و راسخی بر خوردار شد. (6)


 نقره
از برگ زیتون

ابو
جعفر طبری از ابراهیم بن سعید نقل می کند که : حضرت امام جواد (ع) را دیدم که بر
برگ درخت زیتون دست می زد و آن برگها به برگ نقره تبدیل می شد . من آنها را از حضرت
گرفتم , وبا آنها در بازار معامله نمودم. آن برگها نقره خالص بود و هرگز تغییری
نکردند . دلائل الامامة, ص398 - موسوعة الامام الجواد (ع),ج1,ص228- (7)


طلا شدن خاک

اسماعیل
بن عباس هاشمی می گوید : در روز عیدی به خدمت حضرت جواد (ع) رفتم, از تنگدستی به آن
حضرت شکایت کردم . حضرت سجاده خود را بلند کرد, از خاک قطعه ای از طلا گرفت. یعنی
خاک به برکت دست حضرت به پاره ای طلای گداخته مبدل شد . آن را به من عطا کرد. من
آنرا به بازار بردم شانزده مثقال بود . (8)


جای انگشت بر سنگ

عمر بن
یزید می گوید : امام محمد تقی(ع)را دیدم. به آن حضرت گفتم: یا بن رسول الله , نشانه
امامت چیست ؟

حضرت
فرمود: امام کسی است که توان چنین کاری را داشته باشد . دست خود را بر سنگی نهاد و
جای انگشتش بر آن ظاهر شد .


نرم شدن آهن

راوی
نقل می کند : حضرت امام جواد (ع) را دیدم که آهن را بدون آنکه در آتش نهد می کشید و
سنگ را با خاتم خود نقش می زد . (9)


زنده کردن گاو مرده

در سفر
امام جواد (ع) از مدینه به بغداد, وقتی حضرت به سر زمین زباله - منطقه واقع در
نزدیکی کوفه رسیدند - زن ضعیفی را مشاهده کردند که بر بالای جسد گاوی مرده در کنار
راه نشسته و گریه می کند ؛ حضرت علت گریستن زن را از او پرسید .

زن در
جواب گفت: یا بن الرسول الله, من زنی ضعیفم, قدرت هیچ کاری را ندارم و این گاو همه
سرمایه زندگی ام بود که اکنون مرده است .

حضرت
فرمود: اگر خدای متعال آن را زنده کرد چه خواهی کرد ؟ عرض کرد ای پسر رسول خدا
همواره سپاسگذار او خواهم بود .

آنگاه
حضرت دو رکعت نماز بر جای آورد و درباره دعا کرد؛ سپس با پای مبارک خود به پهلوی
گاو زد و حیوان زنده شد . در این هنگام زن فریاد زد که این آقا عیسی بن مریم است .
حضرت فرمود: نه , بلکه او بنده ای از بندگان مورد عنایت خداست , این از اوصیای
پیامبران است . (10)
 

منابع :

1-
مسندالامام الجواد (ع) ,ص117 - بحارالانوار , ج 50 ,ص 46
2- عیون اخبار الرضا (ع) ,ج 2, ص678.
3- الکافی ,ج1,ص 494 - البحار ,ج50,ص61
4- الکافی ,ج1,ص 353 - الامام الجواد (ع) من المهد الی اللحد , ص 72 .
5- بحار الانوار ,ج83 ,ص100
6- بحارالانوار,ج25,ص376 - الکافی ,ج1,ص492
7- اثبات الهداة , ج3 ,ص 345
8- ا بحارالانوار ,ج 50 ,ص 49 - موسوعة الامام الجواد (ع),ج 1 ,ص 253
9- موسوعة الامام جواد (ع) ,ج1 ,ص 252 .س
10- الثاقب فی المناقب ,ص 503 - مسندالامام الجواد (ع), ص125


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت 12:51 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

   1   2      >

Design By : Pichak