☆★☆ مذهب سرا ☆★☆
ای که بر لبهای ما طرح تبسم می شوی دعوت ما بوده ای، مهمان مردم می شوی ؟!!! نیمه جانی است درین فاصله قربان شما
که من در چاه شبهای سیاهم نمی بخشد کسی جز غم پناهم نه تنها از تو نالم کز خدا هم
عشق برما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل داده ها از هم جدا وای بر این حکم و این قانون زشت
شعر عشقولانه عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر مهربانی حاکم کل مناطق می شود دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟ من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟ از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
شعر عاشقونه
کجایی ای رفیق نیمه راهم
درسکوت دادگاه سرنوشت
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
Design By : Pichak |