☆★☆ مذهب سرا ☆★☆
پرسش: آیا مراسم عزاداری که در کشور ما برگزار میشود مانند سینهزنی و نوحه خوانی و شمع روشن کردن سابقه تاریخی دارد؟ گفته میشود شمع روشن کردن کار مسیحیان است؟ پاسخ: انسان فطرتاً موجودی است که با رسیدن به مقاصد خود، اعم از مقاصد مادی و معنوی، به اظهار سرور و شادی پرداخته و در مقابل اگر از مقاصد خود دور بیفتد اظهار ناراحتی کرده و انقباض روحی پیدا مینماید، و این تغییر حالت در انسان، امری طبیعی بوده که حتی برای انبیا و اولیای مقرب الهی نیز وجود داشته است. همچنین روشن است اگر انسان چیزی را که داشته است و به آن علاقمند بوده از دست بدهد (چه آن چیز جنبه مادی داشته باشد و یا جنبه معنوی) حزن و اندوه انسان بیشتر میشود، یعنی هر چه انس و الفت به آن بیشتر باشد دوری از آن نیز سنگینتر و غیر قابل تحملتر خواهد بود، از همینرو هر یک از افراد بشر اگر عزیزی را از دست بدهند، به جهت طبیعت وجودی انسان که در هر فردی نهفته است، افسرده و غمگین میشود که البته در همه افراد این حالت افسردگی یکسان نبوده و در هر کس به نحوی ظهور پیدا میکند حتی میبینیم پیامبران الهی نیز از اینکه عزیزی را از دست بدهند، اظهار ناراحتی میکنند، کما اینکه حضرت یعقوب از غم و اندوه یوسف گمگشتهاش، بینایی خود را از دست میدهد که قرآن کریم در اینباره میفرماید: «و ابیضت عیناه من الحزن». بنابراین معلوم میشود که حضرت یعقوب آن قدر گریه کرده و اشک ریخته که چشمان خود را از دست داده است، و یا حتی حضرت رسول گرامی اسلام(ص) در غم از دست دادن فرزندش ابراهیم، گریه کردهاند و با عزاداری مسلمانان و گریه آنها بر شهیدان خود بعد از جنگ احد مخالفت ننموده بلکه در آن حادثه وقتی حضرت رسول اکرم(ص) دید که کسی نیست برای حمزه عزاداری و گریه کند، به عدهای از زنها میگویند برای حمزه نیز عزاداری کنید و خود ایشان به جهت از دست دادن آن سردار دلاور اسلام اندوهگین میشوند.[1] پاورقی:
همه اینها حاکی از مهر، عطوفت و لطافت روحی انسان است که از گرفتاریهای روحی و جسمی و مادی و معنوی ناراحت و افسرده میشود و در مقابل، هنگام کسب خوبیها و روی آوردن نیکیها به او خوشحال میشود. عزاداری برای امام حسین نیز یکی از این موارد است چه اینکه امام حسین(ع) از بزرگترین ذخایر معنوی عالم هستی بودهاند، اگر از جهت حسب و نسب بسنجیم و قرابت او با حضرت رسول(ص) را، میبینیم که خود پیامبر(ص) در حق او میفرمایند: حسین(ع) فرزند من است و یا از من است و من از اویم و اگر شجاعت و شهادت و ملکات اخلاقی او را در نظر بگیریم، میبینیم حضرتش برای حفظ دین الهی و دین آخرین پیامبر، خود را به مخاطره انداخته تا آن را حفظ کند و در این راه از هیچ چیز هراس و واهمه نداشته، و در مقابل سرکشترین دشمنان دین ایستاده و آنان را امر به معروف و نهی از منکر میکند، و از زیادی دشمن و قدرت ظاهری او و از به شهادت رسیدن خود و فرزندانش با لب تشنه و یا شهادت بهترین یاران در صحرای سوزان کربلا با لبان تشنه و کام خشکیده هیچ هراسی به دل راه نمیدهد. آن حضرت به خاطر حفظ دین اسلام و ارزشهای آن و امر به معروف و نهی از منکر جانفشانی نمود و آن حضرت از همه چیز خود به خاطر دفاع از اسلام گذشت و معلوم است که امام حسین(ع) به دنبال دنیا و کسب پست و مقام و شهرت نبوده است، حال آیا پاس داشتن فداکاری امام حسین(ع) و یارانش که با لب تشنه و آن وضعیت دشوار به شهادت رسیدهاند، و گریه و عزاداری برای آنها چه به جهت از دست دادن عزیزی که خدا و پیامبر او را عزیز داشتهاند و چه به جهت اینکه او برای اسلام و دین خدا فدا شده است و چه به جهت احیای شجاعت و غیرت و مردانگی که امام حسین نمونه کامل آن بوده است و چه به جهت وضعیت بسیار متأثر کننده شهادت او و فرزندانش، اشکال دارد؟ خصوصاً برای امام حسین که در تاریخ آمده است که نوح و سایر پیامبران الهی برای او گریه و عزاداری کردهاند.[2] و یا حضرت رسول اکرم در زمان حیات برای آن حضرت گریه میکردند، یعنی وقتی امام حسین را که آن زمان طفلی خردسال بود، میدیدند یاد واقعه کربلا و جبرئیل میافتادند و اشک آن حضرت جاری میشد و حتی در بعضی روایات داریم که صدای گریه و نوحه حضرت را همگان میشنیدند.[3] و یا نوحه و عزاداری اجنه برای امام حسین در کربلا و شدت این ماتم و یا گرفتگی خورشید در روز قتل امام حسین(ع) و درهم کشیده شدن ستارها و مکث و گرفتگی دنیا به مدت هفت روز و ظاهر شدن ستارهها که عدهای گفتند این همان قیامت است، و چنین حالتی را نه قبل و نه بعد نخواهند دید [4] همه و همه اینها نشان از عظمت حادثه کربلا دارد، آن گونه که پیامبر اندوهگین میشود و گریه میکند، حضرت زهرا نیز غمگین میشوند و آسمان و زمین و ملائکه نیز عزادار میشوند، اجنه نوحه خوانی میکنند و اینگونه عزاداری خود را نشان میدهند، آیا ما انسانها که امام حسین(ع) برای اینکه اسلام صحیح به دست ما برسد خود را فدا کرد، شایسته نیست آن همه فداکاری و غیرت و مردانگی و شجاعت را پاس بداریم؟ باید فداکاریهای آن بزرگوار را پاس بداریم، تا در آینده افرادی پیدا شوند که اسلام را عزیزتر از جان خود بدانند و برای حفظ آن از هستی خود مایه بگذارند؛ البته برگزاری و احیای این سنت بسیار مهم و ارزنده در هر منطقه و هر کشوری سبکی خاص به مردم همان مملکت و یا شهر را دارد و مراسم نوحه خوانی و حرکت دستهها سابقه تاریخی هزار ساله دارد و به عصر معزالدوله و رکن الدوله در قرن چهارم میرسد که در ایران، با راه انداختن هیأتها و دستههای عزاداری و بیرون آمدن مردم عزادار از منازل خود که از عصر صفویه شروع شده است، این سنت پسندیده رونقی دوباره گرفت و برای نخستین بار در عراق همراه با روشن کردن مشعل شب هنگام، یاد شهادت امام حسین(ع) احیا داشته شده و مردم لباس سیاه به تن کردند و از جمله ابومسلم خراسانی که این عمل را از شعارهای خود قرار داده بود.
از دیگر مراسم سنتی، سینهزنی است که همراه با نوحه خوانی و با آهنگی خاص بر سر و سینه میزنند و حتی گاهی سینه را لخت کرده و بر آن میزنند که این سنت بویژه در عربها رواج داشته و بعد به صورت موجود درآمده است که در عصر صفویه و قاجاریه خصوصاً زمان ناصرالدین شاه با آداب و تشریفات و تجمل بسیار مسأله نوحه خوانی و سینه زنی رواج پیدا کرده است که در شب همراه با روشن کردن چراغ و مشعل این مراسم را احیا مینمودهاند.
آری با راه انداختن این مراسم و نوحه خوانی و گریه کردن، قیام امام حسین(ع) و معرفی مظلومیت آن بزرگوار و سایر شهدا صورت میگیرد و این اعمال از عشق به حسین(ع) سرچشمه میگیرد و آمیخته با روح مؤمنان است و هیچ چیز نمیتواند جلوی آن را بگیرد و با این روشها ماجرای کربلا را به گوش آیندگان میرسانند.
اما درباره روش کردن شمع باید گفت: در تاریخ، شمع مظهر فدا شدن، ذوب شدن و روشن کردن دنیا و تاریکیها است. شمع میسوزد تا محافل تاریک را روشنی بخشد و با ذره ذره آب شدن خود، لحظه لحظه حیات بشری را نورانی کند؛ از اینرو میبینید بر مزار شهدا و یا جاهای دیگر شمع روشن میکنند که آنها نیز ذوب شدند تا به دیگران نور و گرما ببخشند.
[1] طبقات ابن سعد، ج 3 - 2، ترجمه حمزه، ص 42، طبع بیروت.
[2] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 44، باب اخبار الله تعالی بشهادته، ص 223.
[3] متقی هندی، کنزالعمال؛ بحارالانوار، ج 44.
[4] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 44.
Design By : Pichak |