☆★☆ مذهب سرا ☆★☆
راز ناشناختگى امام جواد علیه السلام
شهادت
گوهر وجودى
علت مطرح
علت مطرح
این فرازها
1- جلد 10؛
دختر دیگر
2- در ضمن
3- در
ابنجریر
خفقان
از طرف
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
خبرهاى
امیرالمؤمنین علیه السلام
به این
حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام
باید گفت
امام سجاد سلامالله علیه
در پرتو
امام باقر و صادق علیهماالسلام
شرایط
بنابر
روزى
در
وقتى
باطل،
بنابر
امام
آن حضرت
از این
امام رضا علیه السلام
در زمان
مامون
اما چهار امام دیگر
چهارمین
از این
بعضى از
علاوه
علت
امام جواد و عسکریین علیهمالسلام
هیچ یک
گروهى
از این
آن حضرت
به نظر
زمانى
در
از طرف
علت
این
مراجعه
دسیسههاى خلفاى عباسى که پیوسته مىخواستند او در بین مردم ناشناخته بماند و خفقان
منبع:
ماهنامه
پیشواى نهم حضرت جواد الائمه علیه السلام در روز آخر ماه ذىقعده در شهر بغداد، سال
220 اتفاق افتاد. آن بزرگوار در سن 25 سالگى توسط طاغوت زمان خویش مسموم گردید.
شهادت آن امام بزرگوار بر امت اسلامى تسلیت باد.
امام جواد علیه السلام و عسکریین(علیهماالسلام)، در بین مردم کمتر شناخته شده و آن
گونه که از سایر ائمه علیهمالسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و فاطمه زهرا
علیهاالسلام و حتى بعضى از اولاد ائمه شناخت دارند، نسبت به این سه بزرگوار معرفت
ندارند، به این خاطر تمسک و توسل کمترى به آنان دارند. با این که ما شیعیان معتقدیم
ائمه علیهمالسلام، نور واحدند، کلامشان نور است و همه از چشمه فیاض حق استفاده
مىکنند به نظر مىرسد نمایاندن چهره واقعى این سه امام بزرگوار مىتواند خدمتى
شایان به شمار آید.
نبودن این سه امام علیه السلام، وجود شرایط سخت اجتماعى و خفقان موجود در آن عصر
بود. خفقان حاکم تا حدى بود که ابناثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین بلاد
اسلامى و حتى فلسفه اجتماعى زیادى از حوادث را بیان مىکند، تنها در سه مورد از این
امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الى شش خط فراتر نمىرود.
نبودن این سه امام علیه السلام، وجود شرایط سخت اجتماعى و خفقان موجود در آن عصر
بود. خفقان حاکم تا حدى بود که ابناثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین بلاد
اسلامى و حتى فلسفه اجتماعى زیادى از حوادث را بیان مىکند، تنها در سه مورد از این
امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الى شش خط فراتر نمىرود.
عبارتند از:
آنجا که زندگى همسر امام رضا علیه السلام را توضیح مىدهد و مىگوید: همسر حضرت رضا
علیه السلام امحبیبه نام داشت و دختر مامون بود.
مامون را محمدبن علىبن موسى گرفته بود. پس پدر و پسر هر دو با دختران مامون
ازدواج کردند.
حوادث سال 211 مىنویسد: مامون در تکریت، با محمدبن علىبن موسى برخورد و دختر
خود را به او تزویج کرد.
حوادث سال 220؛ وفات آن حضرت را مىنویسد.
طبرى نیز در «تاریخ طبرى» تنها یک سطر راجع به ازدواج حضرت رضا علیه السلام و حضرت
جواد علیه السلام با دختران مامون مىنویسد: حتى از رحلت حضرت جواد علیه السلام
چیزى نمىنگارد.
موجود به اندازهاى بود که حضرت همیشه خلفاى عصر را با «امیرالمؤمنین» خطاب مىکرد
در حالى که این لقب مخصوص حضرت على علیه السلام بود.
دیگر برخى امامان به خاطر موقعیتهاى ویژه خویش توانستند دست به اقداماتى بزنند
که مورد توجه عموم واقع شود و تا اندازهاى اسمى از آنان بر لوح تاریخ بماند.
متواترى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله راجع به فاطمه زهرا علیهاالسلام وجود
داشت از جمله، او پاره تن من است، حوریه انسیه است؛ گذشته از آن، شرف دختر پیامبر
بودن فاطمه او را در دلها جاى داد و باعث شد تا دشمن هم نتواند ویژگیهاى درخشان
زندگى او را در پرده نگه دارد.
دلیل که اولین صحابى و اولین مسلمان بود و کلمات متواتر پیامبر در غدیر خم و امثال
آن درباره ایشان در سطح جامعه اسلامى منتشر شده بود و مهمتر از همه این نکته که
حکومت پنج سالهاش او را بر اریکه تاریخ نشاند و باعث شد فرازهاى درخشان زندگیش
در تاریخ ثبت گردد.
آن دو، تا اندازهاى توسط پیامبر اکرم معرفى شدند و جملاتى مانند «سیدا شباب اهل
الجنه»، «انهما امامان قاما او قعدا»، از پیامبر در باره آنان مشهور شد. وقایع
مربوط به صلح و جنگ آنان خصوصاً واقعه کربلا، عامل دیگرى شد بر این که آن دو امام
بزرگوار یادشان در دلها جاودانه ماند.
حوادث کربلا و صحیفه سجادیهاش معرفى شد.
خاص زمان امام باقر و صادق علیهماالسلام، از جمله حوزه فعالیت علمى آنان و شاگردان
پر کارشان در رشتههاى مختلف، جمع احادیث، تدوین فقه و انتشار احادیثشان در اقصى
نقاط، چهرهاى جهانى به آنان داد. به طورى که مکتب شیعه به مکتب جعفرى معروف شد.
این هر چند حضور جنبش شیعى از زمان حضرت على علیه السلام و حتى از زمان پیامبراکرم
صلی الله علیه و آله، مشهود بود، اما عصر «امام باقر و صادق» علیهماالسلام، فقه
مدونى نداشت. زراره از بزرگترین شاگردان امام صادق و باقر علیهماالسلام مىگوید:
خدمت امام باقر علیه السلام رفتم. در مورد مساله ارث بحث شد. حضرت امام باقر علیه
السلام به فرزندش امام صادق علیه السلام فرمود: آن کتاب را بیاور و او براى من
مىخواند. در ذهن خود گفتم (لیس بشىء زخرف باطل) چیزى نیست، باطل است.
روایت است هنگامى که حضرت امام جواد علیه السلام وارد مسجد شد، على بنجعفر، عموى
پدر او، به احترام حضرت از جاى بلند شد و او را به جاى خود نشاند. مردم اعتراض
کردند که تو پیرى و محاسنت سفید شده است، چطور به جوان کم سن و سالى این چنین
احترام مىکنى؟
حضرت امام باقر علیه السلام پرسید؛ چگونه بود؟ گفتم:
چیزى نبود. فرمود: «والله یا زراره، هو الحق، الذى رایت املاء رسول الله صلی الله
علیه و آله و خط على»به خدا اى زراره این مطالب را پیامبر اکرم صلی الله علیه و
آله املاء فرمود و على علیهالسلام نوشت.
این زراره که یکى از اصحاب خاص و شیعیان مخلص بود، نیز آراء و اقوال ائمه علیهمالسلام
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به خوبى نمىدانست.
هفتم موسىبن جعفر علیه السلام
در حالى به امامت رسید که فقه جعفرى در سراسر عالم اسلام پخش شده بود. در این دوره
هر چند خفقان بنىالعباس زیاد بود و شیعیان و آن امام عظیمالشان گاه در زندانهاى
مخوف گرفتار مىشدند، ولى کثرت شیعیان و معاصر بودنشان با عصر صادقین
علیهماالسلام، باعث شد هر گاه امام از زندان آزاد مىشد، یا ملاقاتى صورت مىگرفت،
مردم مسایل و نیازهاى خود را بپرسند.
روى مساله تشکیل حکومت اسلامى نیز از اذهان مردم به صحنه سوالات مورد بحث روز آمد
به همین جهت، در مرسله حماد و ... دقیقترین مسائل حکومت و مسائلاقتصادى پرسیده
شده و امام نیز جواب داده است. همچنین شکنجه شدن و غل و زنجیر و زندان رفتن این
امام بزرگوار خود زمینهاى براى مجالس عزا بود، پیوسته نام این امام بر سر زبانها
جارى مىشد.
ایشان مساله امامت و ظهور امام، شکل دیگرى به خود گرفت.
عباسى امام را به ولیعهدى خویش منصوب کرد. امام در طول مسیر و در هر شهر و روستا که
وارد مىشد براى مردم سخن مىگفت و به این ترتیب آنان از نزدیک با چهره پر فروغ
مولاى خویش آشنا مىشوند. مامون عباسى نیز به انگیزههاى مختلف مجالس علمى تشکیل
مىداد و از دانشمندان اسلامى و غیر اسلامى براى برگزارى مناظرات علمى با حضور
امام دعوت به عمل مىآورد. در آن محافل سخنان امام پخش مىشد و به اقصى نقاط جهان
مىرسید. امام رضا علیه السلام هدایایى را که به مناسبتهاى مختلف دریافت مىکرد،
به محرومان و مستضعفان مىبخشید و به هر حال جایگاه مردمى مناسبى یافت.
آنها که امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است و اخبار نقل شده از پیامبر
اکرم و ائمه معصومین در باره وجود، خصوصیات و قیام و وجود شریفش را براى همه مسلم
ساخته است.
روى در طول تاریخ بارها اشخاصى از معروف بودن نام و نهضت حضرت استفاده کرده خود
را امام موعود نامیدند از جمله اسماعیلیه یا واقفیه که وجودشان بر این اساس شکل
گرفت؛ چه اسماعیلیه معتقد بودند که امام موعود همان اسماعیل است و او زنده و از
انظار غایب است. واقفیه نیز همین اعتقاد را نسبت به امام موسىبن جعفر علیه
السلام داشتند.
افراد دیگر نیز که داعیه رهبرى جامعه یا مبارزه با فساد را داشتند، ادعاى مهدویت
مىکردند و چون اسم آن امام در روایات، هم اسم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود
بعضى افراد محمد نام، مثل محمدبن عبدالله محض ادعاى مهدویت مىکردند. همچنین در
دعاهاى نقل شده از ائمه روى مساله وجود امام زمان علیه السلام تاکید زیاد شده است.
بر آن، احتیاج فطرى انسانها به نجاتدهنده واقعى دست در دست عوامل فوق انتظار
ظهور آن حضرت را براى غیر مسلمانان نیز امرى بدیهى ساخته است.
اساسى دیگر بر مطرح بودن حضرت حجت(عج) در جوامع بشرى نظریههایى است که در پى غیبت
طولانى حضرت به طور گستردهاى مطرح شده و اذهان را به خود مشغول کرده است، در طول
تاریخ افرادى نظریههایى ارائه کردهاند. و گروهى به نقد و بررسى پرداختهاند و
دستهاى ادعاى مهدویت کرده، دستهاى دیگر به ابطال آن روى آوردهاند.
از جهات یاد شده در زندگى سایر ائمه در حیات این سه امام بزرگوار، وجود نداشت به
همین جهت چهره والاى آنها ناشناخته ماند و بعد از هزار و دویست سال همچنان
هالهاى از غربت بر چهره آنان سایه افکنده است و تنها کلیاتى که از آیات قرآن و
احادیث و برخى زیارات مانند زیارت جامعه کبیره، استفاده مىشود مبین گوشهاى از
شرایط زندگى آنان است.
در این باره معتقدند دلیل وضعیت موجود این است که وجود آن ائمه فقط براى وجود یافتن
امام موعود بوده است تا آن حضرت جهان را پر از عدل و داد کند.
سوى عمر امام جواد علیه السلام که مدت طولانى دوام نیافت.
در سن نُه سالگى بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید.
مىرسد همین عامل سبب شد مردم آن عصر در باره امامت و خصوصیات و ویژگیهایش خیلى
علاقه نشان ندهند چه همان مردم به على علیه السلام که سى و سه سال داشت، گفتند جوان
است و رهبرى جامعه فردى مسنتر و کارآمدتر مىطلبد.
که نص صریح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کنار رود و آن همه احادیث و شان نزول
آیات و واقعه غدیر به فراموشى سپرده شد و کهولت جاى تمام آنها را بگیرد انتظارى از
مردم عصر حضرت امام جواد علیهالسلام نمىتوان داشت.
روایت است هنگامى که حضرت امام جواد علیه السلام وارد مسجد شد، على بنجعفر، عموى
پدر او، به احترام حضرت از جاى بلند شد و او را به جاى خود نشاند. مردم اعتراض
کردند که تو پیرى و محاسنت سفید شده است، چطور به جوان کم سن و سالى این چنین
احترام مىکنى؟
دیگر نصوص متواترهاى نبود که مقام حضرت جواد را به مردم آن طور که بود معرفى کند.
این موضوع آنگاه واضح مىشود که کلمات رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد حسنین
علیهماالسلام یا فاطمه زهرا علیهاالسلام و یا على علیهالسلام با کلمات و روایات
وارده درباره امام جواد علیهالسلام مقایسه شود.
عمده عدم معرفى یکسان ائمه این بود که چون حضرت على و زهرا و حسنین علیهمالسلام،
در زمان آن حضرت بودند و مناسبتهاى مختلفى براى معرفى آنان بود.
موضوع در باره امام زمان(عج) فرق مىکند چون رهبر پیوسته باید در جامعه روح امید
بدمد و دمیدن روح امید با معرفى منجى عالم بشریت امکان داشت جدا از این که بیشتر
معرفىها توسط ائمه بعدى صورت پذیرفت و آن هم به خاطر سؤال بیش از حد مردم و
اشتیاق آنان به دانستن حضرت امام زمان علیه السلام و خصوصیات و صفات او بود. حتى
وجود احادیث فراوان در باره امام حسن و حسین علیه السلام وقتى شخصى در محضر
ابنعباس سوالى مىپرسد و یکى از حسنین علیهماالسلام، جواب مىدهند، آن شخص قبول
نمىکند و مىخواهد جواب را از ابنعباس بشنود، تا مطمئن شود.
به کتب فقهى بر این حقیقت اشاره دارد که در طول تاریخ بیست سال حضور امام حسن و
حسین علیه السلام در مدینه مسئله فقهى چندانى از آنان پرسیده نشد و مردم آنان را
دو فقیه اسلامشناس عالم حساب نمىکردند تا چه رسد به امام جوادى که سن کمترى
داشتند. و از پشتیبانى عظیم و تاییدات مکرر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز
برخوردار نبودند.
حاکم آن زمان تا اندازهاى که آن امام یا پدر بزرگوارش و فرزندانش مجبور مىبودند
خلفاى ظالم عباسى را امیرالمؤمنین خطاب کنند به عمیقتر شدن جهل موجود دامن مىزد.
کوثر، شماره 13، احمد عابدینى
Design By : Pichak |