☆★☆ مذهب سرا ☆★☆
خودسازی از خودشناسی آغاز میشود. نخست باید خود را شناخت تا بتوان خود را ساخت، چرا که با خودشناسی، خداشناسی تحقق مییابد و اگر خدا را شناختیم، خود را ساختهایم. که:« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، من جن و انس را نیافریدم، جز برای این که عبادت کنند.»ماه مبارک رمضان ؛ ماه خودسازی
در آغاز باید دید چرا پدید آمدهایم؟ و هدف از پیدایش و خلقت ما چیست؟ خداوند در قرآن کریم تصریح کرده است...
در تفاسیر زیادی «لیعبدون» به معنای «لیعرفون» آمدهاست، یعنی هدف از خلقت شناخت است وگرنه عبادت فقط نماز و روزه و در سجاده نشستن و خدا را نیایش کردن نیست. نماز و روزه و ...، شعبهای ازعبادت است که عبادت اجتماعی اهمیتش کمتر از آنها نیست ، زیرا درآن جا انسان فقط به خود میاندیشد، وعبادت در معنای گستردهتر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است. عبادت، دردشناسی و دردزدایی است.
چگونه خلیفة الله شویم ؟
عبادت، در جمع زیستن و برای جمع زیستن است. این که عبادت بیشتر به صورت جمعی مطرح میشود و بر مسجد و جمعه و جماعت تاکید میشود، برای این است که شناخت انسان به خویش منحصر نشود و به دیگران نیز سرایت کند. ما آفریده نشدهایم که تنها گلیم خود را ازآب بیرون بکشیم بلکه باید درمتن قرار بگیریم نه در حاشیه. در جمع زندگی کنیم نه در دیر. به فکر چارهجویی ازدیگران باشیم نه تنها چارهجویی از خویشتن . به هرحال، بحث ما درباره شناخت نیست که بحثی است طولانی و از آن میگذریم. اما آن چه گفتنی است، این است که انسان چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده کند تا انسانی الهی گردد، تا قابلیت خلیفة الله شدن پیدا کند. خودسازی به این است که منش خود را به گونهای تغییر دهیم که پروردگار میخواهد، و به عبارت دیگر: اگر هم طبیعت ما مایل به تکبر و خودخواهی است، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم که از فراز کبر و نخوت فرود آید و به تواضع و فروتنی گراید. اگر طبیعت ما، به بخل تمایل بیشتری دارد، چون این صفت مورد نکوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیاء و خردمندان میباشد، پس باید از آن دست برداشت و سخاوتمند شد. خلاصه باید صفات سلبیه (منفی) را از قلب زدود، چنان که صفات ثبوتیه را چون جامهای تمیز و زیبا در بر کرد.
چه باید کرد ؟
باید قلب را از آن چه در نظر مولا و پروردگارمان ناخوشایند و مکروه است، پاک کرد و باید تمام اعضاء و جوارح را در راه رضایش به کار گرفت.
خویشتن را باید به حلم و بردباری عادت داد که آن درجه و مقام آدمی را والا برد ودر میان مردم مایه شرف و عزت باشد و با نیکان و بزرگان هم صحبت شود و از هرچه مایه پستی و تن پروری و تنبلی است دور سازد و آن چه که انسان را به خدایش نزدیک و مقرب میکند، به آن سوی سوق دهد و عاقبت خیر و نیک فرجامی، ثمره و نتیجهاش باشد.
باید به عفت و پاکدامنی روی آورد و از آن چه مایه نفرت و خجلت باشد و شخصیت انسان را لکهدار و ننگ بار سازد، دوری جست. باید صبر را پیشه خود ساخت تا به یقین و رضا برسد و تسلیم در برابر اوامر حق باشد و تنگناها و محنتها و رنجها وسختیها و تنگدستیها و رویدادهای تلخ روزگار، او را از پای درنیاورد.
باید به سوی تکامل عقل و روح گام برداشت و با تکیه بر دو بال تقوا و عمل، به اوج عزت و عظمت و خدا خواهی رسید. باید در مقابل لذات زودگذر دنیایی به سلاح تقوا، ورع، پارسایی و زهد مسلح شد تا رستگار شویم و به بهشت رضوان نایل آییم که:« و رضوان من الله اکبر.»
باید آن چنان بر خویشتن مسلط بود و نفس سرکش را مهار کرد که نه مدح و درود دیگران، و نه فحش و ناسزای آنها در روحیه فولادین و با صلابتش تاثیر گذارد.
باید خود نگهدار بود از آن چه نارضایتی حق در بردارد، نه آن چه خویشتن بخواهد یا نخواهد که در برابر امر مولا خودی نیست که مطرح باشد. باید از شر و بدی و رذایل اخلاقی و عادتهای ناپسند و منشهای زشت و کارهای قبیح، دور شد چنان که به خیرخواهی ، راستگویی ، امانت ، فضیلت ، اخلاق نیکو و خصال پسندیده، متخلق شد.
Design By : Pichak |