سفارش تبلیغ
صبا ویژن


☆★☆ مذهب سرا ☆★☆

زیارت امام جواد علیه السلام

 

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا وَلِىَّ اللَّهِ

سلام بر
تو اى ولى خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ

سلام بر
تو اى حجت خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللَّهِ فى ظُلُماتِ الاَْرْضِ

سلام بر
تو اى نور خدا در تاریکی‌هاى زمین

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ

سلام بر
تو اى فرزند رسول خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى آبآئِکَ

سلام بر
تو و بر پدران (پاک) تو

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى اَبْنآئِکَ

سلام بر
تو و بر فرزندانت

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى اَوْلِیآئِکَ اَشْهَدُ اَنَّکَ

سلام بر
تو و بر دوستانت گواهى دهم که به راستى تو

قَدْ
اَقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیْتَ الزّکوةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ
عَنِ الْمُنْکَرِ

برپاداشتى نماز را و بدادى زکات را و امر به معروف و نهى از منکر کردى

وَ تَلَوْتَ
الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ

و تلاوت
کردى قرآن را چنانچه باید و جهاد کردى در راه خدا آن طور که شاید

وَ صَبَرْتَ
عَلَى الاَْذى فى جَنْبِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ اَتَیْتُکَ زآئِراً

و شکیبا
بودى بر آزار مردم در مورد (کار) خدا تا مرگت فرا رسید آمده‌ام به درگاهت براى
زیارت

عارِفاً
بِحَقِّکَ مُوالِیاً لاَِوْلِیآئِکَ مُعادِیاً لاَِعْدآئِکَ فَاشْفَعْ لى عِنْدَ
ربک

در حالى
که عارفم به حق تو و دوست دارم دوستانت را و دشمنم با دشمنانت پس شفاعت مرا بنما در
پیشگاه پروردگارت.

 

منبع:

مفاتیح
الجنان

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت 12:49 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

راز ناشناختگى امام جواد علیه السلام

 

 

شهادت
پیشواى نهم حضرت جواد الائمه علیه السلام در روز آخر ماه ذى‏قعده در شهر بغداد، سال
220 اتفاق افتاد. آن بزرگوار در سن 25 سالگى توسط طاغوت زمان خویش‏ مسموم گردید.
شهادت آن امام بزرگوار بر امت اسلامى تسلیت‏ باد.

گوهر وجودى
امام جواد علیه السلام و عسکریین(علیهماالسلام)، در بین مردم کمتر شناخته ‏شده و آن
گونه که از سایر ائمه علیهم‌السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و فاطمه زهرا
علیهاالسلام و حتى بعضى‏ از اولاد ائمه شناخت دارند، نسبت ‏به این سه بزرگوار معرفت
ندارند، به این خاطر تمسک و توسل کمترى به آنان دارند. با این که ما شیعیان معتقدیم
‏ائمه علیهم‏السلام، نور واحدند، کلامشان نور است و همه از چشمه فیاض حق استفاده‏
مى‏کنند به نظر مى‏رسد نمایاندن چهره واقعى این سه امام بزرگوار مى‏تواند خدمتى
‏شایان به شمار آید.

علت مطرح
نبودن این سه امام علیه السلام، وجود شرایط سخت اجتماعى و خفقان موجود در آن ‏عصر
بود. خفقان حاکم تا حدى بود که ابن‏اثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین ‏بلاد
اسلامى و حتى فلسفه اجتماعى زیادى از حوادث را بیان مى‏کند، تنها در سه مورد از این
امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الى شش خط فراتر نمى‏رود.

علت مطرح
نبودن این سه امام علیه السلام، وجود شرایط سخت اجتماعى و خفقان موجود در آن ‏عصر
بود. خفقان حاکم تا حدى بود که ابن‏اثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین ‏بلاد
اسلامى و حتى فلسفه اجتماعى زیادى از حوادث را بیان مى‏کند، تنها در سه مورد از این
امام بزرگوار اسم برده و مجموع کلماتش از پنج الى شش خط فراتر نمى‏رود.

این فرازها
عبارتند از:

1- جلد 10؛
آنجا که زندگى همسر امام رضا علیه السلام را توضیح مى‏دهد و مى‏گوید: همسر حضرت رضا
علیه السلام ام‌حبیبه نام داشت و دختر مامون بود.

دختر دیگر
مامون را محمدبن ‏على‌بن ‏موسى گرفته بود. پس پدر و پسر هر دو با دختران مامون
ازدواج کردند.

2- در ضمن
حوادث سال 211 مى‏نویسد: مامون در تکریت، با محمدبن ‏على‌بن ‏موسى‏ برخورد و دختر
خود را به او تزویج کرد.

3- در
حوادث سال 220؛ وفات آن حضرت را مى‏نویسد.

ابن‏جریر
طبرى نیز در «تاریخ طبرى‏» تنها یک سطر راجع به ازدواج حضرت رضا علیه السلام و حضرت
جواد علیه السلام با دختران مامون مى‏نویسد: حتى از رحلت ‏حضرت جواد علیه السلام
چیزى‏ نمى‏نگارد.

خفقان
موجود به اندازه‏اى بود که حضرت همیشه خلفاى عصر را با «امیرالمؤمنین‏» خطاب مى‏کرد
در حالى که این لقب مخصوص حضرت على علیه السلام بود.

از طرف
دیگر برخى امامان به خاطر موقعیت‌هاى ویژه خویش توانستند دست‏ به ‏اقداماتى بزنند
که مورد توجه عموم واقع شود و تا اندازه‏اى اسمى از آنان بر لوح‏ تاریخ بماند.

 

حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

خبرهاى
متواترى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله راجع به فاطمه زهرا علیهاالسلام وجود
داشت از جمله، او پاره تن من است، حوریه انسیه است؛ گذشته از آن، شرف دختر پیامبر
بودن فاطمه او را در دل‌ها جاى داد و باعث‏ شد تا دشمن هم نتواند ویژگی‌هاى ‏درخشان
زندگى او را در پرده نگه دارد.

 

امیرالمؤمنین علیه السلام

به این
دلیل که اولین صحابى و اولین مسلمان بود و کلمات متواتر پیامبر در غدیر خم و امثال
آن درباره‏ ایشان در سطح جامعه اسلامى منتشر شده بود و مهمتر از همه این نکته که
حکومت پنج ‏ساله‏اش او را بر اریکه تاریخ نشاند و باعث ‏شد فرازهاى درخشان زندگیش
در تاریخ ثبت گردد.

 

حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام

باید گفت
آن دو، تا اندازه‏اى توسط پیامبر اکرم معرفى شدند و جملاتى مانند «سیدا شباب اهل
الجنه‏»، «انهما امامان ‏قاما او قعدا»، از پیامبر در باره آنان مشهور شد. وقایع
مربوط به صلح و جنگ ‏آنان خصوصاً واقعه کربلا، عامل دیگرى شد بر این که آن دو امام
بزرگوار یادشان در دل‌ها جاودانه ماند.

 

امام سجاد سلام‏الله علیه

در پرتو
حوادث کربلا و صحیفه سجادیه‏اش معرفى شد.

 

امام باقر و صادق علیهماالسلام

شرایط
خاص زمان امام باقر و صادق علیهماالسلام، از جمله حوزه فعالیت علمى آنان و شاگردان
پر کارشان در رشته‏هاى مختلف، جمع احادیث، تدوین فقه و انتشار احادیثشان در اقصى
نقاط، چهره‏اى جهانى به آنان ‏داد. به طورى که مکتب شیعه به مکتب جعفرى معروف شد.

بنابر
این هر چند حضور جنبش شیعى از زمان حضرت على علیه السلام و حتى از زمان پیامبراکرم
صلی الله علیه و آله، مشهود بود، اما عصر «امام باقر و صادق‏» علیهماالسلام، فقه
مدونى‏ نداشت. زراره از بزرگترین شاگردان امام صادق و باقر علیهماالسلام مى‏گوید:

روزى
خدمت امام باقر علیه السلام رفتم. در مورد مساله ارث بحث ‏شد. حضرت امام باقر علیه
السلام به‏ فرزندش امام صادق علیه السلام فرمود: آن کتاب را بیاور و او براى من
مى‏خواند. در ذهن خود گفتم (لیس بشى‏ء زخرف باطل) چیزى نیست، باطل است.

در
روایت است هنگامى که حضرت امام جواد علیه السلام وارد مسجد شد، على بن‏جعفر، عموى
‏پدر او، به احترام حضرت از جاى بلند شد و او را به جاى خود نشاند. مردم اعتراض‏
کردند که تو پیرى و محاسنت ‏سفید شده است، چطور به جوان کم ‏سن و سالى این چنین
‏احترام مى‏کنى؟

وقتى
حضرت امام باقر علیه السلام پرسید؛ چگونه بود؟ گفتم:

باطل،
چیزى نبود. فرمود: «والله یا زراره، هو الحق، الذى رایت املاء رسول ‏الله صلی الله
علیه و آله و خط على‏»به خدا اى زراره این مطالب را پیامبر اکرم صلی الله علیه و
آله املاء فرمود و على علیه‌‌السلام نوشت.

بنابر
این زراره که یکى از اصحاب خاص و شیعیان مخلص بود، نیز آراء و اقوال ‏ائمه علیهم‏السلام
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را به خوبى نمى‏دانست.

  

 امام
هفتم موسى‌بن ‏جعفر علیه السلام

آن حضرت
در حالى به امامت رسید که فقه جعفرى در سراسر عالم اسلام پخش شده بود. در این دوره
هر چند خفقان بنى‏العباس زیاد بود و شیعیان و آن امام عظیم‏الشان گاه در زندان‌هاى
مخوف گرفتار مى‏شدند، ولى کثرت ‏شیعیان و معاصر بودنشان با عصر صادقین
علیهماالسلام، باعث ‏شد هر گاه امام از زندان آزاد مى‏شد، یا ملاقاتى صورت مى‏گرفت،
مردم مسایل و نیازهاى خود را بپرسند.

از این
روى مساله تشکیل حکومت اسلامى نیز از اذهان مردم به صحنه سوالات مورد بحث ‏روز آمد
به همین جهت، در مرسله حماد و ... دقیق‌ترین مسائل حکومت و مسائل‏اقتصادى پرسیده
شده و امام نیز جواب داده است. همچنین شکنجه شدن و غل و زنجیر و زندان رفتن این
امام بزرگوار خود زمینه‏اى براى مجالس عزا بود، پیوسته نام این ‏امام بر سر زبان‌ها
جارى مى‏شد.

 

امام رضا علیه السلام

در زمان
ایشان مساله امامت و ظهور امام، شکل دیگرى به خود گرفت.

مامون
عباسى امام را به ولیعهدى خویش منصوب کرد. امام در طول مسیر و در هر شهر و روستا که
وارد مى‏شد براى مردم سخن مى‏گفت و به این ترتیب آنان از نزدیک با چهره پر فروغ
مولاى خویش آشنا مى‏شوند. مامون عباسى نیز به انگیزه‏هاى مختلف ‏مجالس علمى تشکیل
مى‏داد و از دانشمندان اسلامى و غیر اسلامى براى برگزارى مناظرات ‏علمى با حضور
امام دعوت به عمل مى‏آورد. در آن محافل سخنان امام پخش مى‏شد و به ‏اقصى نقاط جهان
مى‏رسید. امام رضا علیه السلام هدایایى را که به مناسبت‌هاى مختلف دریافت ‏مى‏کرد،
به محرومان و مستضعفان مى‏بخشید و به هر حال جایگاه مردمى مناسبى یافت.

 

اما چهار امام دیگر

چهارمین
آنها که امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است و اخبار نقل شده از پیامبر
اکرم و ائمه معصومین در باره وجود، خصوصیات و قیام و وجود شریفش را براى همه مسلم
ساخته است.

از این
روى در طول تاریخ بارها اشخاصى از معروف بودن نام و نهضت ‏حضرت استفاده ‏کرده خود
را امام موعود نامیدند از جمله اسماعیلیه یا واقفیه که وجودشان بر این ‏اساس شکل
گرفت؛ چه اسماعیلیه معتقد بودند که امام موعود همان اسماعیل است و او زنده و از
انظار غایب است. واقفیه نیز همین اعتقاد را نسبت‏ به امام موسى‏بن ‏جعفر علیه
السلام داشتند.

بعضى از
افراد دیگر نیز که داعیه رهبرى جامعه یا مبارزه با فساد را داشتند، ادعاى مهدویت
مى‏کردند و چون اسم آن امام در روایات، هم اسم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود
بعضى افراد محمد نام، مثل محمدبن ‏عبدالله محض ادعاى مهدویت مى‏کردند. همچنین در
دعاهاى نقل شده از ائمه روى مساله وجود امام زمان علیه السلام تاکید زیاد شده است.

علاوه
بر آن، احتیاج فطرى انسان‌ها به نجات‏دهنده واقعى دست در دست عوامل فوق ‏انتظار
ظهور آن حضرت را براى غیر مسلمانان نیز امرى بدیهى ساخته است.

علت
اساسى دیگر بر مطرح بودن حضرت حجت(عج) در جوامع بشرى نظریه‏هایى است که در پى غیبت
طولانى حضرت به طور گسترده‏اى مطرح شده و اذهان را به خود مشغول کرده ‏است، در طول
تاریخ افرادى نظریه‏هایى ارائه کرده‏اند. و گروهى به نقد و بررسى‏ پرداخته‏اند و
دسته‏اى ادعاى مهدویت کرده، دسته‏اى دیگر به ابطال آن روى آورده‏اند.

 

امام جواد و عسکریین علیهم‏السلام

هیچ یک
از جهات یاد شده در زندگى سایر ائمه ‏در حیات این سه امام بزرگوار، وجود نداشت ‏به
همین جهت چهره والاى آنها ناشناخته‏ ماند و بعد از هزار و دویست‏ سال همچنان
هاله‏اى از غربت ‏بر چهره آنان سایه ‏افکنده است و تنها کلیاتى که از آیات قرآن و
احادیث و برخى زیارات مانند زیارت ‏جامعه کبیره، استفاده مى‏شود مبین گوشه‏اى از
شرایط زندگى آنان است.

گروهى
در این باره معتقدند دلیل وضعیت موجود این است که وجود آن ائمه فقط براى وجود یافتن
امام موعود بوده است تا آن حضرت جهان را پر از عدل و داد کند.

از این
سوى عمر امام جواد علیه السلام که مدت طولانى دوام نیافت.

آن حضرت
در سن ‏نُه سالگى بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید.

به نظر
مى‏رسد همین عامل سبب شد مردم آن عصر در باره امامت و خصوصیات و ویژگی‌هایش خیلى
علاقه نشان ندهند چه همان مردم به على علیه السلام که سى و سه سال داشت، گفتند جوان
است و رهبرى جامعه فردى مسن‏تر و کارآمدتر مى‏طلبد.

زمانى
که نص صریح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کنار رود و آن همه احادیث و شان نزول
آیات‏ و واقعه غدیر به فراموشى سپرده شد و کهولت جاى تمام آنها را بگیرد انتظارى از
مردم عصر حضرت امام جواد علیه‌السلام نمى‏توان داشت.

در
روایت است هنگامى که حضرت امام جواد علیه السلام وارد مسجد شد، على بن‏جعفر، عموى
‏پدر او، به احترام حضرت از جاى بلند شد و او را به جاى خود نشاند. مردم اعتراض‏
کردند که تو پیرى و محاسنت ‏سفید شده است، چطور به جوان کم ‏سن و سالى این چنین
‏احترام مى‏کنى؟

از طرف
دیگر نصوص متواتره‏اى نبود که مقام حضرت جواد را به مردم آن طور که بود معرفى کند.
این موضوع آنگاه واضح مى‏شود که کلمات رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد حسنین
علیهماالسلام یا فاطمه زهرا علیهاالسلام و یا على علیه‌السلام با کلمات و روایات
وارده درباره امام جواد علیه‌السلام مقایسه شود.

علت
عمده عدم معرفى یکسان ائمه این بود که چون حضرت على و زهرا و حسنین علیهم‏السلام،
در زمان آن حضرت بودند و مناسبت‌هاى مختلفى براى معرفى آنان بود.

این
موضوع در باره امام زمان(عج) فرق مى‏کند چون رهبر پیوسته باید در جامعه روح ‏امید
بدمد و دمیدن روح امید با معرفى منجى عالم بشریت امکان داشت جدا از این که ‏بیشتر
معرفى‏ها توسط ائمه بعدى صورت پذیرفت و آن هم به خاطر سؤال بیش از حد مردم ‏و
اشتیاق آنان به دانستن حضرت امام زمان علیه السلام و خصوصیات و صفات او بود. حتى
وجود احادیث فراوان در باره امام حسن و حسین علیه السلام وقتى شخصى در محضر
ابن‏عباس سوالى ‏مى‏پرسد و یکى از حسنین علیهماالسلام، جواب مى‏دهند، آن شخص قبول
نمى‏کند و مى‏خواهد جواب را از ابن‏عباس بشنود، تا مطمئن شود.

مراجعه
به کتب فقهى بر این حقیقت اشاره دارد که در طول تاریخ بیست ‏سال حضور امام حسن و
حسین علیه السلام در مدینه مسئله فقهى چندانى از آنان پرسیده نشد و مردم آنان ‏را
دو فقیه اسلام‏شناس عالم حساب نمى‏کردند تا چه رسد به امام جوادى که سن کمترى
‏داشتند. و از پشتیبانى عظیم و تاییدات مکرر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز
برخوردار نبودند.

دسیسه‏هاى خلفاى عباسى که پیوسته مى‏خواستند او در بین مردم ناشناخته بماند و خفقان
حاکم آن زمان تا اندازه‏اى که آن امام یا پدر بزرگوارش و فرزندانش مجبور مى‏بودند
خلفاى ظالم عباسى را امیرالمؤمنین خطاب کنند به عمیق‏تر شدن جهل موجود دامن مى‏زد.

 

منبع:

ماهنامه
کوثر، شماره 13، احمد عابدینى


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت 12:48 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

امام جواد علیه السلام و راز شهادت

هشتمین
امام معصوم علیه السلام در انتظار پسر و شیعیان در تب و تاب‏ رویت جمال جواد الائمه
علیه‌السلام بودند. حدود چهل و هفتمین بهار عمر امام رضا علیه السلام سپرى مى‏شد
اما هنوز فرزندى کاشانه پر فروغش را فروزان نساخته بود. از طرفى حضرت مورد طعنه
دشمنان و زخم زبان ‏آنها قرار داشت که گاه به وسیله نامه نیز آن حضرت را مورد آزار
قرار مى‏دادند که نمونه آن را مى‏توان در مکتوب «حسین ابن ‏قیاما» مشاهده کرد. او
که از سران «واقفیه‏» بود در نامه‏اى ‏به امام رضا علیه‌السلام مى‏نویسد: چگونه
ممکن است امام باشى در صورتى‏ که فرزندى ندارى و امام علیه السلام پاسخ او را چنین
نگاشت که از کجا مى‏دانى که من فرزندى نخواهم داشت چند روزى طول نخواهد کشید که‏
خداوند به من پسرى عنایت ‏خواهد کرد که حق را از باطل جدا مى‏کند. تا این که طبق
پیش‌بینى امام علیه السلام در رمضان سال 195 هجرى ‏و به نقل از ابن عیاش در دهم رجب
آن سال ستاره امام جواد علیه السلام متجلى شد و مادرش «سبیکه‏» را که از خاندان
«ماریه قبطیه‏»همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود و به فرموده امام رضا
علیه‌السلام آفرینشى پاکیزه و منزه داشت. مرتبت و مقامى والاتر بخشید.

درود و
سلام و صلوات خدا بر جواد الائمه علیه السلام آن هنگام که با میلادش جلوه زیباى
مبارک‏ترین مولود را رقم زد و آن هنگام که با قامت زیباى امامت ‏خویش قیامتى از
شکوه و جلال و عظمت الهى را متجلى ساخت و آن زمان که در آخر ذى قعده سال 220 هجرى
دیده از جهان فرو بست و با غروب غمگنانه و افتخار آفرین خویش تجلى بخش ‏آیات جهاد و
شهادت گشت.

ولادت امام
جواد علیه‌السلام تمامى شایعات مربوط به امام رضا علیه‌السلام را پایان بخشید و
دلهره و اضطراب را از میان شیعیان زدود. بدین ‏جهت، که امام در حق فرزندش فرمود:
این مولودى است که براى ‏شیعیان ما «در این زمان‏» با برکت‏تر از او زاده نشده است.

مولودى که
حدود شانزده سال رهبرى و امامت‏ شیعیان را عهده‌دار شد و در این راستا آثارى شگفت
از خویش به یادگار گذارد و مکتب ‏علمى، اجتماعى شیعه را جلوه خاص بخشید.

شهادت آن
بزرگوار پایانى است ‏بر تلاش‌هاى چشمگیر و پر فروغش‏ تلاش‌هایى که خلفاى بنى‌عباس و
دشمنانش را آنچنان غافلگیر نمود که نتوانستند آن حضرت را تحمل نمایند و بدین جهت در
صدد شهادت ‏آن حضرت بر آمدند و این نوشتار نگاهى است‏ به عوامل و موجبات ‏شهادت آن
حضرت که در این زمینه به بررسى سه عامل مى‏پردازیم:

 

تقواى الهى و عدم همراهى با فساد دربار

مى‏دانیم
که یکى از القاب آن حضرت «تقى‏» است و این به خاطره ‏جلوه و ظهور خاصى است که تقواى
الهى آن امام همام در اجتماع ‏آن روز نموده و جهانى از پاکى و عفاف و تقوا را فرا
راه‏ دیدگان قرار داده بود والا تمامى معصومین برخوردار از صفت‏ تقوا و عصمت الهى
هستند چنانکه همه «صادق‏» راستگو و «کاظم‏» فرو برنده خشم و «زین العابدین‏»
زیباترین روح ‏پرستنده‏» هستند.

اما فرهنگ
القاب معصومین ریشه‏اى اجتماعى و برخاسته از عنایت الهى دارد که لقب «تقى‏» نیز از
این مقوله‏ است نگاهى به شرایط اجتماعى آن بزرگوار و وضعیت درباریان ما را بدین
نکته رهنمون مى‏کند که دشمن تلاشى پیگیر داشت تا به‏ گمان خود آن حضرت را با
عیاشی‌ها و فساد دربار براى یک بار هم‏ که شده است آلوده کند و در نتیجه آن حضرت را
از چشم شیعیان و طرفدارانش که او را به خاطر پاکى و طهارت الهى‏اش مى‌ستودند ساقط
کند و حتى مامون براى کشاندن آن حضرت به بزم دربار دخترش ام‌الفضل را به عقد آن
حضرت در آورد و در این جهت دستور لازم را نیز صادر کرد. اما راه به جایى نبرد و
پاکى و تقواى ‏امامت ‏بر اندیشه باطل مامونى پیروز گشت و نورانیتى مضاعف ‏یافت. این
بار کافى است روایت ذیل را مرور کنیم.

یکى از
القاب آن حضرت «تقى‏» است و این به خاطره ‏جلوه و ظهور خاصى است که تقواى الهى آن
امام همام در اجتماع ‏آن روز نموده و جهانى از پاکى و عفاف و تقوا را فرا راه‏
دیدگان قرار داده بود والا تمامى معصومین برخوردار از صفت‏ تقوا و عصمت الهى هستند
چنانکه همه «صادق‏» راستگو و «کاظم‏» فرو برنده خشم و «زین العابدین‏» زیباترین روح
‏پرستنده‏» هستند.

ابن
شهرآشوب در کتاب «مناقب‏» از محمدبن ریان نقل مى‏کند که ‏مامون درباره امام محمدتقى
علیه‌السلام به هر نیرنگى دست زد شاید بتواند آن حضرت را مانند خود اهل دنیا نماید
و به فسق و لهو، او را متمایل کند به نتیجه‏اى نرسید تا زمانى که خواست دختر خود را
به خانه آن حضرت بفرستد دستور داد صد کنیزک از زیباترین کنیزکان را بگمارند تا
زمانی که امام جواد علیه السلام براى ‏حضور در مجلس دامادى وارد مى‏شود با جام‌هاى
جواهر نشان از او استقبال کنند کنیزان به آن دستورالعمل رفتار کردند ولى حضرت‏
توجهى به آنها ننمود. در آنجا مردى بود به نام «مخارق‏» که آوازه‏خوان بود و بربط
نواز و ریشى دراز داشت. مامون او را طلبید و از او خواست که تلاش خود را جهت متمایل
نمودن امام به امور مزبور به کار گیرد. مخارق به مامون گفت اگر ابوجعفر علیه السلام
کمترین‏ علاقه‏اى به دنیا داشته باشد من به تنهایى مقصود تو را تامین‏ مى‏کنم. پس
نشست مقابل آن حضرت و آواز خود را بلند کرد به گونه‏اى‏ که اهل خانه دورش گرد آمدند
و شروع کرد به نواختن عود و آوازخوانى. ساعتى چنین کرد ولى دید حضرت جواد علیه
السلام نه به سوى او و نه به راست و چپ خود هیچ توجهى ننمود. سپس سر برداشت و رو
به‏ آن مرد کرد و فرمود، «اتق الله یاذاالعثنون‏»؛ از خدا پروا کن ‏اى ریش دراز. پس
عود و بربط از دست آن مرد افتاد و دستش از کار افتاد تا آن که بمُرد. مامون از او
پرسید تو را چه شد؟ گفت: وقتى که ابوجعفر علیه السلام فریاد برکشید آن چنان هراسیدم
که هرگز به‏ حالت اول باز نخواهم گشت.

روایت فوق
بیانگر عمق توطئه مامون ‏جهت نشانه گرفتن تقواى الهى امام جواد علیه السلام مى‏باشد
که عصمت الهى‏ امام جواد علیه السلام نقشه‏هاى آنان را نقش بر آب مى‏نمود. و در
همین ‏راستا سخن دیگرى که از «ابن ابى داود» نقل شده است که در جمع اطرافیان خود
گفت:

خلیفه به
این فکر افتاده است که ابوجعفر علیه السلام را براى شیعیان و پیروانش به صورت زشت و
مست نامتعادل آلوده به عطر مخصوص زنان ‏نمودار کند. نظر شما در این باره چیست؟ آنها
مى‏گویند این کار دلیل شیعیان و حجت آن را از بین خواهد برد اما فردى از میان ‏آنان
‏مى‏گوید جاسوس‌هایى از میان شیعیان برایم این چنین خبر آورده‏اند که شیعیان مى‏گویند
در هر زمان باید حجتى الهى باشد و هرگاه حکومت متعرض فردى که چنین مقامى نزد آنان
دارد بشود خود بهترین دلیل است‏ بر این که او حجت‏ خداست. پس از آن «ابن ابى‏داود»
خبر را به خلیفه منتقل مى‏کند در این هنگام خلیفه این ‏چنین اظهار نظر مى‏کند که
«امروز در باره اینها هیچ چاره و حیله‏اى وجود ندارد. ابوجعفر را اذیت نکنید. پس از
نومیدى از همراهى امام و درخشش هرچه بیشتر جلوه‏هاى پاکى و تقواى امام ‏بود که دشمن
تصمیم به شهادت امام علیه السلام را مى‏گیرد زیرا که هر روز شخصیت امام فروغى
فروزان‌تر به خویش مى‏گیرد و دل‌هاى مشتاق ‏پاکى و عفاف را هرچه بیشتر به سوى خویش
جذب مى‏کند.

اما فرهنگ
القاب معصومین ریشه‏اى اجتماعى و برخاسته از عنایت الهى دارد که لقب «تقى‏» نیز از
این مقوله‏ است نگاهى به شرایط اجتماعى آن بزرگوار و وضعیت درباریان ما را بدین
نکته رهنمون مى‏کند که دشمن تلاشى پیگیر داشت تا به‏ گمان خود آن حضرت را با
عیاشی‌ها و فساد دربار براى یک بار هم‏ که شده است آلوده کند و در نتیجه آن حضرت را
از چشم شیعیان و طرفدارانش که او را به خاطر پاکى و طهارت الهى‏اش مى‌ستودند ساقط
کند و حتى مامون براى کشاندن آن حضرت به بزم دربار دخترش ام‌الفضل را به عقد آن
حضرت در آورد و در این جهت دستور لازم را نیز صادر کرد. اما راه به جایى نبرد و
پاکى و تقواى ‏امامت ‏بر اندیشه باطل مامونى پیروز گشت و نورانیتى مضاعف ‏یافت.

و امام
علیه السلام خود بى‌رغبتى و ناراحتى خویش را از وضعیت دربار و همراهى آنان ‏اظهار
مى‏داشت. «حسین مکارى‏» مى‏گوید: در بغداد بر ابوجعفر علیه السلام وارد شدم و در
نزد خلیفه با نهایت جلالت مى‏زیست. با خود گفتم که‏ حضرت جواد علیه السلام با این
موقعیت که در اینجا دارد دیگر به مدینه ‏برنخواهد گشت. چون این خیال در خاطر من
گذشت دیدم امام سرش را پایین انداخت و پس از اندکى سربلند کرد در حالى ‏که رنگ
مبارکش ‏زرد شده بود، فرمود: «اى حسین نان جو با نمک نیمکوب در حرم ‏رسولخدا صلی
الله علیه و آله نزد من بهتر است از آنچه که مشاهده مى‏کنى.

 

برترى دانش و تفوق علمى

دومین عامل
شهادت امام جواد علیه السلام را مى‏توان حضور قوى و کارآمد حضرت در صحنه‏هاى علمى و
برترى دانش آن حضرت برشمرد زیرا که‏ این امر ناتوانى خلیفه را در مقابل امام جواد
علیه‌السلام که بسیارى ‏خلافت را حق آنان مى‏دانستند به نمایش مى‏گذاشت. و ضعف بنیه
علمى‏ دانشمندان دربارى را هر چه بیشتر آشکار مى‏ساخت که از میان ‏مباحثات متعدد
حضرت یکى از آنها را برگزیده و نقل مى‏کنیم.

«زرقان‏»
که با «ابن ابى داود» دوستى و صمیمیت داشت مى‏گوید یک روز ابن ابى داود از مجلس
معتصم بازگشت، در حالى که به ‏شدت افسرده و غمگین بود علت را جویا شدم گفت: امروز
آرزو کردم ‏که کاش بیست ‏سال پیش مرده بودم پرسیدم چرا؟ گفت: به خاطر آنچه ‏از
ابوجعفر «امام جواد علیه السلام» در مجلس معتصم بر سرم آمد. گفتم:

جریان چه
بود؟ گفت: شخصى به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه‏ «معتصم‏» خواست که با اجراى کیفر
الهى او را پاک سازد. خلیفه ‏همه فقها را گرد آورد و محمدابن على «حضرت جواد علیه
السلام‏» را نیز فراخواند و از ما پرسید دست دزد از کجا باید قطع شود؟ من‏ گفتم: از
مچ دست. گفت: دلیل آن چیست؟ گفتم: چون منظور از دست‏ در آیه تیمم «فامسحوا بوجوهکم
و ایدیکم‏»،صورت و دست‌هایتان ‏را مسح کنید» تا مچ دست است. گروهى از فقها در این
مطلب با من موافق بودند و مى‏گفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود ولى‏ گروهى دیگر
گفتند: لازم است از آرنج قطع شود و چون معتصم دلیل‏ آن را پرسید گفتند: منظور از
دست در آیه شریفه وضوء:

« فاغسلوا
وجوهکم و ایدیکم الى المرافق‏» صورت‌ها و دست‌هایتان ‏را تا آرنج ‏بشویید. تا آرنج
است. آنگاه معتصم رو به محمدبن ‏على امام جواد علیه السلام کرد و پرسید: نظر شما در
این مساله چیست؟

گفت: اینها
نظر دادند، مرا معاف بدار. معتصم اصرار کرد و قسم ‏داد که باید نظرتان را بگویید.
محمدبن على علیه السلام گفت: چون قسم‏ دادى نظرم را مى‏گویم. اینها در اشتباه‏اند.
زیرا فقط انگشتان ‏دزد باید قطع شود و بقیه دست ‏باید باقى بماند. معتصم گفت: به
‏چه دلیل؟

گفت: زیرا
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق‏ مى‏پذیرد. بنابراین
اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود دستى ‏براى او نمى‏ماند تا سجده نماز را به جا
آورد و نیز خداى متعال ‏مى‏فرماید: «و ان المساجدلله فلا تدعوا مع الله احدا» سجده‏گاه‌ها
از آن خداست. پس هیچ کس را همراه با خدا مخوانید. ابن‏ابى داود مى‏گوید: معتصم جواب
محمدبن على را پسندید دستور داد انگشتان دزد را قطع کنند و من همانجا آرزوى مرگ
کردم. پس از سه روز ابن ابى داود به حضور معتصم مى‌رسد و مى‏گوید: به معتصم ‏گفتم
خیرخواهى براى امیرالمومنین بر من واجب است و من در این ‏جهت ‏سخنى مى‏گویم که مى‏دانم
با آن به آتش جهنم مى‏افتم. معتصم ‏گفت آن سخن چیست؟ گفتم:

چگونه
امیرالمومنین براى امرى از امور دینى که اتفاق افتاده ‏است ‏به خاطر گفته مردى که
نیمى از مردم به امامت او معتقدند و ادعا مى‏کنند او از امیرالمومنین شایسته‏تر به
مقام اوست، تمامى ‏سخنان آن علماء و فقها را رها کرده و به حکم آن مرد حکم کرد؟

پس رنگ
معتصم تغییر کرد و متوجه هشدار من شد و گفت: خدا را در برابر این خیرخواهیت ‏به تو
پاداش نیک عطا کند و پس از آن بود که تصمیم به شهادت امام علیه السلام گرفت.


بزرگداشت نهضت‌هاى
شیع
ى

حسین بن
على مشهور به شهید فخ نواده حضرت مجتبى علیه السلام در زمان ‏یکى از خلفاى بنى‌عباس
به نام هادى عباسى قیام کرد. یاد و نام‏ او سندى بر محکومیت ‏بنى‌عباس تلقى مى‏شد و
حماسه نهضت‌هاى شیعى‏ علیه خلفاى عباسى را در خاطره‏ها تجدید می‌نمود.

در حمایت
از این شهید انقلابى روایتى نیز از امام جواد علیه السلام مى‏خوانیم: «پس‏ از فاجعه
کربلا هیچ فاجعه‏اى براى ما بزرگتر از فاجعه فخ نبوده‏است.» یکى از نویسندگان در
حکمت نقش انگشترى امام جواد علیه السلام «نعم ‏القادر الله‏» مى‏نویسد: بعد از آن
که «مامون‏» همه ‏انقلاب‌ها را سرکوب نموده و تمامى صداها را خفه کرد. طبیعى بود که
مامون و عباسیان و یارانشان احساس کنند که به نهایت ‏آروزیشان رسیده و به
ارزشمندترین آرمان‌هایشان که عبارت بود از محکم ساختن پایه‏هاى حکومت و سلطنتشان به
طورى که دیگر هیچ ‏نیرویى توان ایستادن در برابر جبروت و سرکشى آنان نداشته است،
دست ‏یافته‏اند ولى مى‏بینیم که بعد از این همه، نقش انگشترى‏ امام جواد علیه
السلام در برابر تمامى تصورات آنان قد علم مى‏کند و تمامى مظاهر و سرکشى و ستم آنان
را محکوم مى‏کند آن نقش این ‏جمله است «نعم القادر الله‏» چه نیکو توانمندى است‏
خدا.

و در این
راستاست که معتصم پس از این که از مردم بیعت ‏براى ‏خود گرفت جویاى حال امام جواد
علیه‌السلام شد و دستور داد که امام ‏جواد علیه السلام و همسرش ام الفضل را به
بغداد فراخوانند. زیرا که‏ حضور و نام و یاد آن بزرگوار حماسه جهاد و پرچم آزادگى و
عزت ‏ایمان است و جلوه امامت و وصایتش مهر باطلى است ‏بر خلافت‌هاى ‏باطل بنى‌عباس.

درود و
سلام و صلوات خدا بر جواد الائمه علیه السلام آن هنگام که با میلادش جلوه زیباى
مبارک‏ترین مولود را رقم زد و آن هنگام که با قامت زیباى امامت ‏خویش قیامتى از
شکوه و جلال و عظمت الهى را متجلى ساخت و آن زمان که در آخر ذى قعده سال 220 هجرى
دیده از جهان فرو بست و با غروب غمگنانه و افتخار آفرین خویش تجلى بخش ‏آیات جهاد و
شهادت گشت.

 

منبع:

ماهنامه کوثر، شماره 24، عباس کوثرى


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت 12:42 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

«ألسَّلامُعَلَیکَیااَباجَعفَرٍمُحَمَّدَبنَعَلیٍّالبَرَّالتَّقِیَّ»

شهادت مظلومانه و جانسوز نهمین پیشوای شیعیان و پار? تن حضرت علی بن موسی الرّضا(علیهما السلام)، باب المراد عالمین جـوادالأئـمـه، حضرت امام محمّد تقی(علیه السلام) را محضر مقدّس و منوّر حضرت حجة بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و تمامی شیعیان و محبّان آنحضرت تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.


 

                   ** ای بین ائـمه نام نامیت جـواد(ع) **
                                              **
ای جـسـم تـو زیـب آفـتاب بـغـداد **

                   ** مگـذار بـمـیـرم و نـبـینم حـرمـت **
                                              **
ازمن همه التماس و ازتو امداد ** 
 

*************************

قطب راوندی روایتکرده است از ابومسافر که حضرت امام محمدتقی(علیه السلام)
در عصر آن شبی که به عالم بقا رحلت کرد و به شهادت رسید، فرمود:
من امشب از دنیا خواهم رفت. پس جـوادالائـمـه
(علیه السلام)
فرمودند که ما اهلبیت هرگاه خدا دنیا را از برای ما
نخواهد ما را بجوار رحمت خود می برد. (1)


 

(1) جلاءالعیون، ص 566. 

*************************

قَالَ الإمام
مُحَمَّد تَقی(عَلَیهِ السَّلامُ):
لَیسَ لِبَخیلِ راحَة، وَ لا لِحَسُودِ
لذَّة، وَ لا لِمُلوکِ وَفاء، وَ لا لِکَذوبِ مُروَّة.

جوادالائمه حضرت امام محمد تقی(علیه السلام)
فرمودند: بخیل را آسایش نیست، حسود
را خوشی و لذت نیست، پادشاهان
را وفاء نباشد، دروغگو را مروت
و مردانگی نیست. (2)


 

(2) تحف العقول، ص473، ح48.

*************************

«یَا جَوادالأئمِه(ع)»

 

         ** زاده زهـراء(س) میان حجـره افغـان می کند **
                                               ** درد دل بـا کـردگــار حـی ســبـحــان می کند **

          ** گاه می پـیـچـد ز درد و گـاه می نـالـد ز غم **
                                               ** گاهی اظهار عطش با قلب سوزان می کند **

         ** دختر مأمون چو خواهـد کس نگردد با خبر **
                                              ** حـجـره را بـر زاده طاها چو زنـدان می کند **

         ** او غـریـبـانـه دهـد جان در دیـار بـی کـسـی **
                                              ** در جنان بهرش فغان شاه خراسان می کند **

         ** از فـراز بـام جـسـم شـَه فـکـنـدی بر زمین **
                                              ** دیــو بــنـگــر چـه بــا آیــات قــرآن می کند **

         ** آن امام نـهـمـیـن می نـالـد از سوز عـطش **
                                              **
لـیک یاد از غـربـت شاه خـراسـان می کند **

 

 


منبع شعر: کتاب زمزمه های حاج احمد دلجو، ص160.

 


 

**اللّهم عجّل لولیک الفرج**


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت 12:37 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |


1. ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب
از غربت آن غریب کن یاد امشب
مسموم شد از زهر، جواد بن رضا
در حجره ی در بسته ی بغداد امشب


2. امام جواد (ع) :
تا هنگامی که سپاسگذاری بندگان ادامه دارد افزایش نعمت های خداوند قطع نمیشود.
---
شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت، تسلیت و تعزیت.


3. ابن الرضا به حجره غریبانه جان سپرد / او شمع جمع بود و چو پروانه جان سپرد

مسموم شد ز زهر جگر سوز  اُمّ فضل / از روی شوق در ره جانانه جان سپرد


4. نفرین بر آن محرم نامحرم
که زهر جفا را نه در جام تو که در کام ما ریخت
آه! ای خورشید عشق
ای مولای جوان من
چه زود غروب کردی!


5. گشته عالم، غرق ماتم
در عزای جواد الائمه
کرده زهرا ناله برپا
در عزای جواد الائمه
شد ز بیداد، شهر بغداد
کربلای جواد الائمه
...
شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، تسلیت و تعزیت.


6. امام محمد تقی (ع):
بدان که از دید خداوند پنهان نیستی
پس بنگر که چگونه هستی!
---
یا جواد الائمه
چون بخود نگریستم جز بی حیائی و بی شرمی در برابر ارباب خودم ندیدم
امشب دعایم کن تا دیگر باگناهانم دل فرزندت مهدی را نشکنم.


7. در میان حجره یا رب کیست غوغا میکند
شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا میکند
همسرش از فرط شادی و شعف کف میزند
زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا میکند
---
شهادت غریبانه ی امام مسموم، جواد مظلوم-ع بر شما تسلیت باد.


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/12ساعت 12:32 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |

رابطة شب قدر با امام زمان (عج)

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می‌فرماید:

تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ.

فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند 




رابطة شب قدر با امام زمان (عج)

خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر می‌فرماید:

تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمرٍ.

 

هنگامی
که کسی قرآن را به عنوان کلام خدا پذیرفت به این معنی که همة سوره‌ها و
آیات آن را پذیرفته است و یک مسلمان واقعی هم کسی است که تسلیم همة آیات
قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سورة قدر، و از آن سوره شب قدر، و
استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمة پذیرفتن آن، آیة (تنزّل
الملائکة...) که هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است، این است که
بپذیرد که در شب قدر فرشته‌ها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود
می‌آیند و این امر یک متولی و ولی می‌خواهد که متولی و ولی آن امر باشد.
اینکه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان می‌فرماید:

در آن شب هر فرمانی، برحسب حکمت صادر می‌شود فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستندة آن بوده‌ایم.

آیة
مورد بحث، یکی از مستدل‌ترین آیات قرآن کریم بر ضرورت وجود همیشگی یک ولی
امر از جانب خداست که امین بر حفظ و اجزاء و اداء امرالهی باشد، و آن همان
امام معصوم(ع) است.

و
هرکس نزول پیوستة فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد که اگر به قرآن ایمان
دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه کافر به بعضی
از آیات قرآن خواهد بود، که در آن صورت چنین کسی بنابر بیان خود قرآن کریم
کافر واقعی است.

چنان که خداوند در آیات 150 و 151 سورة نساء می‌فرماید:

إنّ
الّذین یکفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوا بین الله و رسله و یقولون
نؤمن ببعض و نکفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بین ذلک سبیل أولئک هم
الکافرون حقّاً و أعتدنا للکافرین عذاباً مهینا.

 

می‌آوریم
و به بعضی کافر می‌شویم و می‌خواهند در این میان (بینابین) اتخاذ کنند،
اینان حقا کافرند و ما برای کفرکیشان عذاب خوارکننده‌ای مهیا کرده‌ایم.

و
می‌بینید که خداوند، کسانی را که پاره‌ای از آیات خدا را بپذیرند و برخی
را نپذیرند، کافر حقیقی می‌داند.بنابراین مؤمن حقیقی کسی است که هم
استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولی امر،
و امام معصومی که امر الهی را دریافت می‌کند و امین بر آن در جهت پاسداری،
به‌کار بستن و اداء باشد، قبول کند؛ یعنی همان بزرگواری که در زمان وجود
مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) می‌باشد و به همین سبب پیامبر خاتم(ص)
بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل کرده‌اند، فرمودند: 
من أنکر المهدی فقد کفر.1

و
در کتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام
صادق(ع) و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جد عالیقدرشان و از
پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرموده‌اند:

القائم
من ولدی اسمه إسمی و کنیته کنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم
النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی کتاب الله عزّوجلّ، من أطاعه
أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنکره فی غیبته فقد أنکرنی، و من کذبه فقد
کذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشکو المکذّبین لی فی أمره، و
الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ
منقلبٍ ینقلبون
.1

قائم
از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و کنیة او، کنیه من «ابوالقاسم» و
سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در
بین مردم برپا می‌دارد و آنان را به کتاب خدای عزوجل فرامی‌خواند. کسی که
او را طاعت کند، مرا پیروی ‌کرده و کسی که او را نافرمانی کند، مرا
نافرمانی کرده است و کسی که او را در دوران غیبتش انکار کند، تحقیقاً مرا
انکار کرده و کسی که او را تکذیب کند هر آینه مرا تکذیب کرده و کسی که او
را تصدیق کند، هر آینه مرا تصدیق کرده است. از آنها که مرا دربارة او
تکذیب کرده و گفتار مرا در شأن او انکار می‌کنند و امت مرا از راه او
گمراه می‌سازند، به خدا شکایت می‌برم. به‌زودی آنها که ستم کردند و
می‌دانند که بازگشتشان به کجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در
دگرگونی‌ها مجازات ستمگری‌های خود را در دنیا و آخرت خواهند دید).

در
این حدیث شریف انکار و تکذیب امام عصر، اروحنا فداه، انکار و تکذیب پیامبر
به حساب آمده است، و در نتیجه همة پیامبران را انکار کرده، که همان
رهسپاری به وادی کفر خواهد بود.

علی بن ابراهیم قمی در تفسیری دربارة نزول فرشتگان و روح، در شب قدر می‌گوید:

فرشتگان
و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان(ع) نازل می‌شوند و آنچه را از
مقدرات سالانة بشر، نوشته‌اند، به او تقدیم می‌دارند. و همین محدث مورد
وثوق از حضرت امام باقر(ع) نقل کرده، که وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما
می‌دانید که لیلة القدر کدام شب است؟

  حضرت امام سجاد(ع)، در این باره، می‌فرمایند: همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان کارها، بر ولی امر (امام زمان(ع)) فرود می‌آید

حضرت فرمودند: چگونه ندانیم، و حال آن‌که در شب قدر فرشتگان برگرد ما طواف می‌کنند.2

 

 

و
نیز آن حضرت(ع) فرموده‌اند: ای گروه شیعه، با سورة « انا انزلناه فی لیلة
القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین(ع) مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت)
کنید تا کامیاب و پیروز شوید، به خدا که آن سوره، پس از پیغمبر اکرم(ص)
حجت خدای تبارک و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت
دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الکتاب المبین؛ انا انزلناه فی
لیلة مبارکة اناکنا منذرین» مخاصمه و مناظره کنید، زیرا این آیات مخصوص
والیان امر امامت بعداز پیامبر اکرم(ص) است

همچنین از رسول اکرم (ص) نقل شده است، که به اصحابشان فرموده‌اند:

به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابی‌طالب(ع) و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.

از
آنچه که نگارش یافت، استفاده می‌شود که شب قدر تا قیامت باقی است و در هر
شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست که آن امر را دریافت دارد، که در زمان
ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجة‌ بن الحسن المهدی، ارواحنا فدا،
است .

------------------------------------------------------

1. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 51، ص 51؛ منتخب الاثر فصل 10، ب 1، جز 1 ، ص 492.

2. علامه مجلسی، همان، ج 51، ص 73؛ منتخب الاثر فصل2، ب 3، ح4 ، ص 183.

کسانی که به خدا و پیامبران خدا کافر شده‌اند و می‌خواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و می‌گویند به برخی ایمان فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند

نوشته شده در یکشنبه 89/8/2ساعت 3:37 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

توصیه‌های بهداشتی امام رضا علیه السلام<\/h1>



- برای افزایش حافظه هر روز 7 مثقال کشمش سیاه ناشتا بخورید.

- برای جلوگیری از درد گوش هر شب هنگام خواب مقداری پنبه در گوش خود قرار دهید.

- برای جلوگیری از زرد شدن ناخن‌ها و فاسد شدن اطراف ناخن‌ها و شکاف‌دار شدن روی ناخن‌ها هر پنجشنبه ناخن‌های خود را کوتاه کنید.

- حمام با آب گرم باعث نظافت بدن می‌شود و حمام با آب سرد باعث طراوت و شادابی پوست بدن می‌شود.


توصیه‌های امام رضا علیه السلام در مورد آداب غذا خوردن<\/h2>

- هنگامی که گرسنه هستید غذا بخورید و به محض این که احساس سیری کردید دست از غذا بکشید.

- زیاده‌خوری باعث سوء هاضمه می‌شود و این مرض از تلاش برای جهاز هاضمه به وجود می‌آید.

- زیاده‌خوری باعث چاقی می‌شود و باعث اختلال در کار قلب شده و ایجاد امراض مفصلی مزمن مانند نقرس می‌کند.

- با شکم سیر حمام نکنید چون باعث قلنج می‌شود.

- برای جلوگیری از درد معده تا دست از غذا نکشیده‌اید آب ننوشید.


سکسکه<\/h2>

سکسکه
حالتی است که در اثر تحریک عصبی و انقباض پرده دیافراگم ایجاد می‌شود و
علت اصلی آن پرخوری، ناجور خوری، غذاهای چرب و نوشیدن آب و مایعات بعد از
غذا است ولی گاهی تحریکات مغز بر روی اعصابی که به معده منتهی می‌شود باعث
سکسکه‌های طولانی می‌شود.

یکی
از راه‌های درمان سکسکه امساک و پرهیز از غذا و نوشابه به منظور استراحت و
کاهش فشار ماهیچه‌های معده است در صورتی که ادامه یابد، باید علل مغزی و
عصبی آن را بررسی کرد.

گاهی
با ایجاد یک شوک روانی و انعطاف حواس بیمار سبب توقف می‌شود بدین منظور با
گفتن مطلبی باعث یکه خوردن و ترساندن یا شک بیمار شده، در نتیجه سکسکه
متوقف می‌شود.


کارهائی که در رفع سکسکه مفید است<\/h2>

- خوردن محلول رقیق آبلیمو یا سرکه یک استکان.

- خوردن محلول جوش شیرین نصف استکان.

- خوردن دم کرده بادیان به منظور کاهش نفخ معده.

- آشامیدن یک لیوان آب به طور سریع در یک جرعه و بدون تنفس

- حبس نفس در سینه تا حد ممکن در چند نوبت متوالی.

- استراحت و آرامش بدن به منظور سکون و عدم تحریک اندام‌های گوارشی.


راه‌های جلوگیری از پیری زودرس پوست<\/h2>

- جلوگیری کردن از تابش مستقیم نور خورشید به پوست. (از ضد آفتاب استفاده شود)

- پرهیز از آب و هوای نامساعد. (هوای بسیار سرد یا گرم)

- کاهش هیجانات و فشارهای عصبی.

- مصرف ویتامین‌ها و تغذیه مناسب.

- پرهیز از خشکی پوست .

- ماساژ دادن پوست صورت.

- چرب کردن و مرطوب نگه‌داشتن پوست.


راه‌های مقابله با خشکی پوست<\/h2>

همیشه باید اینگونه پوست‌ها مرطوب نگه داشته شوند:

- استفاده از کرم‌هایی که دارای خنثی، کم الکل و چرب مانند کرم‌های حاوی: اسید لاکتیک، وازلین، اوسرین، گلسیرین، رنگ‌های گیاهی.

- عدم استفاده از صابون‌های معطر و رنگی (چون باعث افزایش خشکی پوست می‌شوند.)

- استفاده از کرم ضد آفتاب با 30% - 15% =

- استفاده از روغن‌های گیاهی: بادام و زیتون.

- ماساژ دادن پوست (باعث افزایش ترشح چربی می‌شود.)

- از شستن روزانه صورت با صابون پرهیز و در هفته دو یا سه بار کافی است.

- بعد از شستشو، پوست به صورت نیمه خشک باشد.

- در هنگام شستشو از آب داغ استفاده نشود.


راه‌های مقابله با چربی پوست:<\/h2>

- برای تمیز نگه داشتن این پوست روزی دو بار از صابون‌های ضدعفونی کننده مانند: تریکلوزان یا تری کلو کرین استفاده کرد.

- برای شستشو از آب نیمه گرم استفاده شود.

- بعد از شستن پوست نباید از کرم‌های چرب استفاده کرد.

- افرادی که پوست چرب با آکنه دارند بهتر است از خشک کننده‌های ملایم یا صابون‌های حاوی تری اناول آمین استفاده کنند.

منبع:سایت مدرسه علمیه نرجس علیهاالسلام

سایت مدرسه علمیه نرجس علیهاالسلام


نوشته شده در یکشنبه 89/8/2ساعت 3:35 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

 دعاها و زیارات مربوط به  امام زمان (عج)

دعاها
و زیارتهای مربوط به ساحت مقدس امام زمان و صاحب اختیار عوالم امکان، بخش
مهمی از فرهنگ شیعه را به خود اختصاص داده است. این گستردگی منشأیی جز این
ندارد که آن حضرت، خاتم اوصیا و امید امتهاست.

جمع
آوری و تدوین ادعیه و زیارات مربوط به آن حضرت به صورتهای مختلفی تاکنون
انجام شده و دایره وسیعی دارد. در این نوشته به چند نمونه مشهور آنها
اشاره می شود  دعا برای وجود شریف امام زمان(ع) در دعاهای مخصوص به حضرت
محدود نمی شود؛ بلکه در زیارات ائمه و اعمال شب و روز جمعه و حتی در
دعاهای نماز و غیره نیز به چشم می خورد، ....




 دعاها و زیارات مربوط به  امام زمان (عج)

دعاها
و زیارتهای مربوط به ساحت مقدس امام زمان و صاحب اختیار عوالم امکان، بخش
مهمی از فرهنگ شیعه را به خود اختصاص داده است. این گستردگی منشأیی جز این
ندارد که آن حضرت، خاتم اوصیا و امید امتهاست.

جمع
آوری و تدوین ادعیه و زیارات مربوط به آن حضرت به صورتهای مختلفی تاکنون
انجام شده و دایره وسیعی دارد. در این نوشته به چند نمونه مشهور آنها
اشاره می شود  دعا برای وجود شریف امام زمان(ع) در دعاهای مخصوص به حضرت
محدود نمی شود؛ بلکه در زیارات ائمه و اعمال شب و روز جمعه و حتی در
دعاهای نماز و غیره نیز به چشم می خورد،

?. دعای ندبه
دعای ندبه از اعمال سرداب مقدس امام زمان(ع) و نیز از اعمال عید فطر و روز جمعه است، و خواندن آن در همه اوقات مناسب است.

این دعا گر چه مربوط به امام زمان(ع) است، ولی می توان گفت یک دور عقاید تشیع در آن آمده است.

در
این دعا ابتدا توحید و سپس نبوت انبیاء(ص) و پیامبر و بعد مسأله وصایت
امیرالمؤمنین، علیه السلام، و فتنه های پس از پیامبر(ص) آمده و پس از
اشاره ای به ائمه(ع) موضوع امام زمان(ع) آورده شده و درباره غیبت و دیگر
جوانب مربوط به آن حضرت در قالب شکوای دل خطاب به حضرت آمده است و در آخر
هم دعاهایی بسیار مختصر و جامع آمده است.?

?. دعای عهد
از امام صادق، علیه السلام، روایت شده که فرمودند:

هر
کس چهل روز صبح هنگام، دعای عهد را بخواند از یاران قائم ما است و اگر قبل
از ظهور آن حضرت از دنیا برود خداوند او را در زمان ظهور از قبر بیرون می
آورد که در خدمت حضرت باشد. خداوند به هر کلمه ای از این دعا هزار حسنه
عطا فرماید و هزار گناه محو می نماید.

دعای عهد ابتدا خداوند را به
اسامی و صفات می خواند و بعد صلوات بر امام زمان(ع) است. سپس دعاهایی در
مورد آن حضرت و فرج او و نیز حضور ما در زمان حضرت و دیدار روی حضرت دارد.?

?. زیارت آل یاسین
این زیارت توقیعی است که از ناحیه مقدس امام عصر(ع) صادر گشته و حضرت می فرمایند:

هر گاه خواستید به ما توجه پیدا کنید همانگونه که خداوند فرمود بگویید: سلام علی آل یاسین...

این
زیارت بسیار معتبر و پرمحتوی است و می توان گفت: خلاصه ای از عقیده هر
شیعه در زمان غیبت است و آنچه یک شیعه باید در زمان غیبت بداند در آن آمده
است.

در این زیارت ابتدا سلامهای متعددی با مضامین بالا، خطاب به
امام زمان(ع) آمده و سپس حضرت را برای عقاید قلبی خود از اقرار به ائمه(ع)
و دیگر عقاید تشیع شاهد می گیرد.

در دعای بعد از زیارت آل یاسین هم
پس از صلوات بر پیامبر(ص) دعاهایی در مورد دعا کننده دارد و بعد صلوات بر
حضرت حجت(ع) با القاب مخصوص است و بعد دعاهایی در مورد حفظ و فرج و تأیید
و ظهور حضرت و درباره شیعیان آمده است.?

?. زیارت حضرت در حرم سامرا
زیارتی است که شهید در مزار خود و نیز ابن مشهدی در المزار الکبیر آورده اند:

هنگامی
که از زیارت دو امام در سامرا فارغ شدی بر در حرم امام زمان(ع) بایست و
بگو: السلام علیک یا خلیفة الله و... سپس بر در سرداب غیبت بین دو درب
بایست در حالی که...

این زیارت ابتدا سلامهای متعددی با مضامینی
بسیار سنگین دارد که حاوی فضائل و خصایص حضرت و پاره ای از اعتقادات شیعه
است و بعد شهادت به جوانب مختلف حضرت و مطالبی در مورد ظهور و بعد از ظهور
خطاب به آن حضرت است و در آخر صلوات بر پیامبر(ص) و آل آن حضرت و دعا برای
تعجیل فرج به چند شکل و برای یاری خداوند بوسیله حضرت و احیای دین توسط
حضرت و ایجاد امنیت توسط حضرت و برپایی عدل و برطرف شدن ظلم توسط حضرت است
و به صلوات ختم می شود.?

?. زیارت امام زمان، علیه السلام، در سرداب مقدس
زیارتی
است که شهید در مزار و ابن المشهدی در المزار الکبیر آورده اند که هنگام
داخل شدن در سرداب خوانده می شود و بعد از زیارت دوازده رکعت نماز دارد و
بعد دعای «الهی عظم البلاء...» خوانده می شود.

این زیارت هم
سلامهایی بسیار جامع و کامل دارد که غیر از معصوم، علیه السلام، دیگری نمی
تواند آن کلمات را بیان فرماید و در آخر حضرت را بر عقاید قلبی خود شاهد
می گیرد و دعایی کوتاه در آخر دارد، و پس از آن نماز و صلواتی با عباراتی
سنگین برای حضرت آمده است.?

?. صلوات بر امام زمان
صلواتی
است شامل درود بر آن حضرت و دعا برای ظهور او به عبارتهای مختلف و همچنین
دعا برای بعد از ظهور حضرت است که همان کارها و برنامه های حضرت است.?

?. زیارت حضرت پس از نماز صبح
زیارتی
است که هر روز پس از نماز صبح خوانده می شود. در این زیارت از خدا طلب
صلوات بر حضرت از سوی جمیع مؤمنین می نماید و همچنین تجدید بیعت با حضرت و
دعا برای خود که از یاران حضرت و اطرافیان و نگهبانان و شهیدان در رکاب
حضرت باشیم.?

?. دعا در زمان غیبت
دعایی
است که در زمان غیبت خوانده می شود و به گفته شهید و ابن مشهدی از ناحیه
خود حضرت وارد شده و این دعا بعد از اعمال سرداب نیز خوانده می شود.

در
این دعا ابتدا شکایت به خداوند از زمان غیبت آمده و پس از صلوات دعا برای
فرج و استغاثه به پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین، علیه السلام، و بعد استغاثه
به امام زمان(ع) است.?

?. زیارت امام زمان، علیه السلام، در روز جمعه
زیارتی است که در روز جمعه (که روز ظهور امام زمان(ع) خواهد بود) وارد شده است.

این
زیارت ابتدا سلامهایی است متعدد که همه حاوی صفات و خصایص و فضایل حضرت و
گاهی حاوی دعای برای فرج و دیگر جوانب حضرت است و سپس ذکر صلوات آمده و
دعا برای خود که از منتظران و یاران و شهیدان و دوستان حضرت باشیم. بعد از
آن خطاب به حضرت درد دل و شکوایی دارد.?

??. دعا برای حضرت در شب نیمه شعبان
دعایی
است که در شب نیمه شعبان خوانده می شود. در این دعا خداوند را بحق مولود
نیمه شعبان قسم می دهد و القاب و فضایل حضرت و بعد صلوات بر حضرت آمده و
دعا برای حضور در ظهور حضرت و از یاران آن حضرت بودن و در آخر صلوات بر
ایشان و لعن بر دشمنان ایشان ذکر شده است.??

??. دعا برای امام زمان، علیه السلام، در روز جمعه
این
دعا در اصل صلواتی است که در اعمال روز جمعه وارد شده است. ابتدا
صلواتهایی بر پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین، علیه السلام، و ائمه(ع) و بعد
صلواتی بر همه معصومین(ع) است. سپس صلوات بر امام زمان(ع) است و بعد دعا
برای طول عمر حضرت و حفظ حضرت از انواع شرور و دعا برای رعیت و شیعیان
حضرت و دعا برای فرج و ظهور حضرت به انواع مختلف و در آخر صلواتی بر پنج
تن(ع) و امام زمان(ع) آمده است.??

??. دعا برای امام زمان، علیه السلام، در سرداب مقدس
این
دعا از امام رضا، علیه السلام، نقل شده و در اعمال سرداب مقدس آمده است.
ابتدا دعا برای سلامتی حضرت با القاب خاص آمده و حفظ از شرور و تأیید آن
حضرت از جانب خداوند و دعا برای فرج و ظهور حضرت و انواع دعا علیه دشمنان
امام زمان(ع) و اقرار به صفات حضرت و دعا برای خود نسبت به حضرت و نیز
دعاهایی کلی برای خود انسان و در آخر صلوات بر ائمه(ع) و اقرار به فضایل و
خصایص اهل بیت(ع) آمده است.??

??. دعا برای امام زمان، علیه السلام، در زمان غیبت
دعایی
که ابوعمرو، عثمان بن سعید عَمری، اولین نائب از نوّاب اربعه زمان در غیبت
صغری خوانده و ابوعلی محمدبن همام شنیده و او را امر نموده که این دعا را
بخواند، و سید بن طاووس نیز فرموده که ما این دعا را از فضل خدا می دانیم.

در
ابتدای این دعا جمله «اللهم عرّفنی نفسک...» آمده و سپس به پیامبر(ص) و
ائمه(ع) شهادت داده و بعد دعا برای سلامتی امام زمان(ع) و دعا برای طول
عمر حضرت است و در همه اینها معارف بالایی درباره آن حضرت آورده است.

سپس
دعا برای خودمان از قبیل یقین و حالت انتظار و تسلیم در مقابل حضرت و از
یاران حضرت بودن آمده است. بعد از آن دعا برای فرج و لعن بر دشمنان حضرت و
دعا برای بعد از ظهور حضرت و صلوات بر ائمه(ع) و سپس شکایت از زمان و دعا
علیه دشمنان حضرت و نیز تحقق یافتن تمام خوبیها توسط حضرت آمده است.??

امید
است این مختصر انس دلهایی باشد که در عصر غیبت، انیسی جز مولایشان برای دل
خود ندارند و با آنچه بعنوان خطاب با حضرت ولی عصر(ع) بر زبان می آورند،
از اعماق وجود آن محبوب دلها را دعا کنند و از دور و نزدیک سلامش نمایند و
بر او درود فرستند.


نوشته شده در یکشنبه 89/8/2ساعت 3:34 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

در زمان شیخ انصاری دو طلبه راه
می رفتند و از طلبه ای تعریف می کردند که خوشا به حال فلانی دیشب توفیقاتی
داشته است به مسجد سهله رفته و عبادت می کرده است و بدون اینکه آن دو
متوجه باشند که شیخ انصاری(رحمه الله) پشت سرشان حرکت می کند و چون شیخ
سخنان آن دو طلبه را شنید فرمودند: غیبت نکنید. گفتند: اینکه غیبت نیست.
شیخ فرمودند: دیشب شب  درس بوده است و درس خواندن واجب است و باید این
طلبه که شما، از او نام بردید درس می خوانده و اگر ترک واجب کرده پس باید
بداند که این فعل حرام است و این عمل او فسق است و حرف شما هم غیبت است.
--------------------------------------------------
تعقیبات نماز
حاج میرزا علی هسته ای می فرموند: آقایان بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمی رود.
----------------------------------------------------------
ایام درس


مقدس
اردبیلی(رحمه الله) گاهی که ایام درسی به کربلا مشرف می شدند، نمازشان را
جمع می خواندند و می فرمودند: احتیاط می کنم زیرا ایام درسی است و درس
واجب بوده و من رها کرده و به اینجا آمده ام.
--------------------------------------------------------------
نتیجه توسلآقا مجتهدی
حضرت
آیه الله مجتهدی می فرمایند: حالا نتیجه توسّل را ببین که چیست؟ سال 1363
قمری در مسجد بالا سر امام رضا(ع) طلبه بودم و حجره داشتم. پولم تمام شد و
به حرم رفته و به حضرت عرض کردم آقا جان ، من مهمان شما هستم پولم تمام
شده، خجالت می کشم به کسی بگویم وقتی به حجره برگشتم دیدم پدرم که، با
طلبه شدن من موافق نبود، پنجاه تومان برایم پست کرده است و با پنجاه تومان
آن زمان، می توانستی یک ماه و نیم در مشهد بمانی.
وقتی می خواستم
طلبه شوم غصه می خوردم که مرا سربازی نبرند توسلی پیدا کردم وقتی اسم
مشمولین آن سال را اعلام کردند و اسم من نیز می بایست با آنها می بود با
کمال تعجب دیدم اسم من اعلام نشده است لذا به ثبت احوال مراجعه نکردم، از
ترس اینکه شاید اشتباه شده باشد و اسمم را دوباره بنویسند. بعدها از شخصی
که در ثبت احوال بود جریان را سوال کردم گفت: یک اتاق در ثبت احوال آتش
گرفت، حتماً مدارک شما در آن اتاق بوده است.


نوشته شده در شنبه 89/8/1ساعت 6:21 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |

<      1   2      

Design By : Pichak