سفارش تبلیغ
صبا ویژن


☆★☆ مذهب سرا ☆★☆

ای رفیق کسانی که رفیقی ندارند

دختر آن گوشه که ایستاده،درست در مقابل ضریح؛در قاب نگاهش زیباترین ضریح است و دوست داشتنی ترین لوستر؛با ان نور سبزش و چهار گلدان پر از گل تازه ؛چهار گوش بالای ضریح.

انگار همهمه امدن و رفتن ها و سرو صدای انها؛که می خواهند خودشان را به ضریح برسانند؛نمی بیند و نمی شنود.زیر طاقی ایستاده و رسش را به دیوار تکیه داده و دارد ان ضریح دوست داشتنی را سیر نگاه میکند.

تک تک جزئیات را برای روز مبادا حفظ می کند.در دلش اطمینان عمیق دارد که امام انجا نشسته و با نگاه نافذ و مهربانش به او خیره شده.شاید سرش را کمی کج کرده تا به او نشان بدهد در بین این همه زائر؛حسابی و فقط و فقط؛حواسش به حرفهای اوست.امام؛چرک و کثیفی های او را به رویش نمی آورد.انگار میکند که یک ادم پاک و تروتمیز روبه رویش ایستاده؛ مهربانانه نگاهش میکند و به درد دلش گوش می دهد.به اینکه گاهی کاسه صبرش لبریز می شود از این همه ظلم و دروغ.ان وقت دل دختر خالی میشود.وقتی همه گریه هایش را کرد،وقتی ان قدر در صحن ها قدم زد تا پاهایش خسته شد،وقتی سرش و دلش ارام گرفت ،دیگر وقت دعای وداع است.و.داع می خواند و به قیل و قال ها بر میگردد.دلش برای ان تصویر ضریح و ان همه زیباییش تنگ میشود.می رود تا وقتی دوباره دلش حسابی از زمین و زمان گرفت و دستش به هیچ جا بند نبود؛دوباره به ان صحن و سرا برگردد،تا امام دوباره دست مبارکش را روی سرش بکشد و همه گیر و گرفتاریهای دلش را حل کند!

امام رئوفی که هرگز نادیده مان نگرفتید ، تولدتان مبارک.

                            .....................................................................

شرمنده اگه دیر به دیر آپ میکنم.هم دانشگاه دارم و هم باید برم سر کار.سرعت اینترنت هم که خودتون میدونید چقدر به درد نخوره.الانم که سرما خوردم. آنفولانزا گرفتم از نوع A.دیگه شرایط همه جوره اینجوری پیش میره که من نتونم آپ کنم.اینم خودش یه عیدیه دیگه.همین که با این مریضی گناهم میریزه میشه خودش یه عیدی خیلی خوب.از دوستانی که سر میزنند و نظر میدن واقعا ممنونم.


نوشته شده در چهارشنبه 89/5/20ساعت 1:39 صبح توسط شیطونک نظرات ( ) |


Design By : Pichak