سفارش تبلیغ
صبا ویژن


☆★☆ مذهب سرا ☆★☆




ماندن است مانده روی دستهای من

در این همه مسافر حرم نبود جای
من؟







رفیق عازم سفر، فقط «سلام» را ببر

سفارش مریض حضرت
امام را ببر

 


بارگاهی که به شهر مشهد بپاست  هم برای من مدینه
هم کربلاست

خاک پاکش را غرق بوسه می کنم چون که جای پای اربابم رضاست . .
.

.

.

.

با نام  رضا به سینه ها گل بزنید ، با اشک به
بارگاه او پل بزنید،

فرمود که هر زمان گرفتار شدید، بردامن ما دست توسل
بزنید . . .

 

 


امروز که سر بر حرمت می آیم

انگار
تمام عشق کامل شده است

ای ضامن آهو! به غریبی سوگند

دل کندن ازاین
ضریح مشکل شده است

هر چند حال و روز زمین و زمان بد است

یک تکه از
بهشت در آغوش مشهد است

حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای

آنجا برای عشق
شروعی مجدد است

 



کـمـک کـن مـثـل مشهد، شهر
رؤیا

دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد

پـر از پـرواز کـفـتـرهـاى
کوچک

سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد

 



ولادت با
سعادت هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت ثامن الحجج علی بن

موسی الرضا
را بر عموم مسلمین گرامی تبریک عرض میکنم  . .
.

.

.

.

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟

 بی
پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟

گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی
ام

ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟

  ازکبوترهاکه میپرسم نشانم
میدهند

 گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی ؟

من دخیل التماس رابه
چشمت بسته ام

هشتمین دردانه زهرابه دادم میرسی
؟

.

.

.

 

.

.

زآستان رضا سرخط
امان دارم ? رخ نیاز بر این پاک آستان دارم

اگر چه کم زغبارم، به شوق نکهت
گل  همیشه جای، در این طرفه بوستان دارم

ز تیر حادثه مرغی شکسته بال و پرم ?
درین چمن به صد امید آشیان دارم

.

.

.

کفترا پر بزنین
به دور گنبد طلا دور گنبد بشینین نیابت از کرب و بلا

پر و بالهاتون رو با هم
وا کنید دل به هم بدید همه آوا کنید

ذکر یا امام رضا امام رضا به زبون
بگیرید و صفا کنید . . .

.

.

.
بارگاهی که به شهر قم
بپاست  هم برای من مدینه هم کربلاست

خاک پاکش را غرق بوسه می کنم چون که جای
پای اربابم رضاست . . .

.

.

.


آقا گداتو پس نزن 
اونکه فقط می خواد یه چیز/ عمری کبوترت شدم یه بار برام گندم
بریز

.

.

.

رضاجان عمریست که گوشه نشین
محبتم

 این گوشه را به وسعت دنیا نمیدهم یا امام الرئوف . .
.

.

.

.

گمشده بودم ، غرق در کثافت شهر، آمدی از نورم
کردی ، دستگیر بی دستی ام شدی!

روی شانه های ضریحت گریستم و دخیل پنجره
فولادت ، طلایم کرد، حالا یاریم کن که تا

 عطر معرفتت را دریابم . .
.


نوشته شده در دوشنبه 89/7/26ساعت 11:43 عصر توسط شیطونک نظرات ( ) |


Design By : Pichak